اخباری که هرچند برخی از آنها هنوز در حد حرف و شاید شایعه بهحساب میآیند اما به هرحال کم و بیش حکایت از برگزاری جشنوارهای متفاوت با گذشته داشته و لااقل میتوانند نویددهنده تحولاتی در زمینه برگزاری و اجرای جشنواره باشند. در این میان، رفع توقیف و نمایش فیلمهایی که در چند سال گذشته با مشکل ممیزی روبهرو بودهاند و همچنین برخورداری جشنواره فیلم فجر از محلی دائمی و آبرومندانه که لااقل میهمانان جشنواره، برخی از اهالی سینما و اصحاب رسانه بتوانند بهصورت متمرکز گردهم آمده و به تماشای فیلمهای بخش مسابقه پرداخته و از برنامههای جنبی آن نیز استفاده کنند ( فضایی که میتواند به نوعی یک کاخ جشنواره موقت برای سینمای ایران به حساب آید) دو خبری هستند که بیش از بقیه قابل توجه بهنظر میرسند؛ هرچند که هر دوی اینها فعلا در حد اخباری هستند که تا به مرحله اجرا گذاشته نشوند، احتمال تغییر یا منتفی شدن آنها کم و بیش وجود دارد.
اما به هرحال شنیدن چنین اخباری را حتی اگر در حد ایده و طرح باشند و تنها بخشی از آنها هم اجرایی شود، باید به فال نیک گرفت؛ اخباری که میتواند ما را به کم و کیف جشنواره در آینده امیدوار کند؛ مخصوصا بخش مربوط به برخورداری جشنواره از محلی دائمی که با توجه به ویژگیهای برشمرده شده برای آن میتواند تحولی در زمینه برگزاری جشنواره به حساب آید. اهمیت مسئله بیش از هرچیز به این دلیل است که جشنواره فیلم فجر در سالهای دور و نزدیک دچار نوعی رکود و درجازدن بهویژه از نظر کیفیت و نحوه برگزاری بوده است، بنابراین دستکم همین که فکر مرتفعکردن آن به ذهن متولیان امر خطور کرده، جای خوشحالی و امیدواری دارد.
جشنواره فیلم فجر در سالهای گذشته همواره با چند چالش جدی در نحوه برگزاری روبهرو بوده که مهمترین آنها با یدککشیدن صفت «بینالمللی» برای جشنواره شکلگرفته است، درحالیکه برآیند آنچه در طول این 27 دوره گذشته در بخشهای بینالمللی جشنواره شاهد بودهایم، هیچگاه نشان از نزدیک شدن به افقهای یک جشنواره بینالمللی در حد استاندارد نداشته است.
در این زمینه مهمترین مانع همان تفاوتهای اجتنابناپذیر فرهنگی کشور ما با دیگر کشورهای دنیاست که باعث میشود حضور فیلمها در بخش مسابقه بینالملل با مشکل روبهرو شود؛ مخصوصا وقتی ناچار به اعمال جرح و تعدیلهایی در فیلمها میشویم که در هیچ جشنوارهای رایج نیست. مرتفع کردن این مشکل، بهنظر راهحل مشخصی ندارد مگر انتخاب فیلمهایی که با کمترین مسئله در این زمینه روبهرو بوده و احتیاج به ممیزیهای مخرب نداشته باشند با این اوصاف باید به همین مقدار بینالمللی بودن قانع باشیم اما در دیگر زمینهها که مسائل و مشکلات لاینحلی از این دست وجود نداشته باشد، نزدیک کردن جشنواره به استانداردهای دستکم منطقهای، کار ناممکنی بهنظر نمیرسد که در این راستا برخورداری از یک محل دائمی برای برگزاری جشنواره یا به عبارتی کاخ جشنواره از نخستین ملزومات به حساب میآید.
عدمبرخورداری از فضایی فاخر جشنواره شاید در نگاه نخست چندان جدی بهنظر نرسد. به هرحال 27 دوره از جشنواره در سینماهایی پراکنده در سطح شهر (اهالیسینما در یک جا، مطبوعاتیها در جایی دیگر، میهمانان هم پراکنده در جاهای مختلف و...) برگزار شده و با این فرض، دورههای بعدی هم میتواند برگزار شود. سینمایی که در هر دوره به رسانههای گروهی اختصاص یافته بهعنوان مرکز اصلی تولید اخبار و نوشتههای سینمایی بیش از دیگر سینماها مورد توجه قرار داشته، بنابراین علاوه بر مشکل ظرفیت محدود سالنهایی که اصولا برای این کاربری تعریف نشدهاند، حضور برخی از اهالی سینما و... نیز مشکل کمبود جا ایجاد کرده و در نهایت هم آن سرویسدهی لازم هیچگاه محقق نشدهاست.
عدمبرخورداری از مکانی که برنامههای اصلی جشنواره در آن به اجرا گذاشته شود (جایی که سینماگران داخلی و خارجی در کنار اصحاب مطبوعات به تعامل با یکدیگر بپردازند. سینمای رسانههای گروهی) محل را به جایی بدل کرده برای تازه شدن دیدارها تا به این ترتیب دوستانی که گاه مدتی طولانی از یکدیگر بیخبر بودهاند در روزهای جشنواره ساعتهای خوبی را در گپ و گفت با یکدیگر سپری کنند و یا در بهترین حالت این عده به تماشای فیلمها و احیانا شرکت در برخی از جلسات مطبوعاتی فیلمها بپردازند. اما بهنظر اهداف مسئله باید چیزی فراتر از این باشد.
در چنین شرایطی «بازار فیلم» بهعنوان یکی از بخشهای جنبی اما مهم جشنواره بهدلیل اینکه در جای دیگری قرار دارد، اغلب فراموش شده و به ندرت گذر خبرنگاران به آنجا افتاده و به همین تناسب اخبار آن نیز انعکاسی پیدا نمیکند و به واقع اصلا معلوم نیست این بخش از جشنواره آیا از کارکردی که باید، برخوردار است یا نه. میهمانان ویژه و خارجی جشنواره که میتوانند جلسات مطبوعاتی داشته باشند تا دیالوگی در این میان شکل بگیرد، اغلب برای خبرنگاران قابل رویت نیستند؛ اهالی سینما هم برای خود سالن جداگانهای دارند و... . به این ترتیب این پراکندگی که مهمترین عامل آن احتمالا عدموجود مکانی است که ظرفیت کافی را داشته باشد، مانع از شکلگیری یک تعامل سازنده و در عین حال رسانهای میشود؛ به هرحال خبرنگاران که خبرها را در مورد خودشان نمیتوانند بنویسند و در شکل فعلی هم جنبه رسانهای جشنواره محدود شده به گزارش جلسات پرسش و پاسخی که در همه نشریات به شکل تکراری و کلیشهشدهای انعکاس مییابد. این مسئله همچنین مانع از تمرکز و برخورداری از جلوهای چشمگیر برای جشنواره در قالب مکانی شده که میتواند بهعنوان یکی از نمادهای آن محسوب شده و جایی باشد که همه برنامههای پیشبینی شده جشنواره در آن جریان یابند، نه اینکه همچون قطعههای یک پازل در سراسر شهر پراکنده شوند.
اما ظاهرا امسال ارشاد قصد دارد گامهایی در جهت ارتقای کیفی برگزاری جشنواره بردارد و میتوان امیدوار بود که از پارهای جهات (بهویژه در نحوه برگزاری) بیستوهشتمین جشنواره فیلم فجر یکی از بهترین دورههای برگزاری آن باشد. مهمترین بخش ماجرا برمیگردد به انتخاب محلی برای برگزاری متمرکز بخشهای اصلی جشنواره؛ جایی که میتواند به نوعی حکم کاخ جشنواره را داشته باشد. هرچند که هنوز راه زیادی مانده که جشنواره فیلم فجر از فضایی اختصاصی برای خود برخوردار باشد اما گامهایی اینچنین را میتوان بهعنوان مقدمهای برای آن امیدوارکننده به حساب آورد. برج میلاد بهعنوان نماد تهران نوین که سرانجام به همت شهرداری تهران به بهرهبرداری رسید، تنها محدود نمیشود به نمای همان برجی که اغلب از دور دیدهایم بلکه برخوردار از امکانات تفریحی و فرهنگی است که نهتنها در خود برج بلکه در بناهای اطراف آن نیز تدارک دیده شدهاند.
یکی از مهمترین قسمتهای این مجموعه سالنی است با گنجایش نزدیک به 1500 نفر که طراحی حسابشده و البته زیبای آن بهگونهای است که امکان بهرهگرفتن از آن را در کاربریهای مختلف بهوجود آورده است؛ سالنی چندمنظوره که میتواند امسال بهعنوان سالن نمایش فیلم در اختیار اصحاب رسانه قرار گیرد و کیفیت آن نیز آنقدر مدرن و آبرومندانه هست که بتوان میهمانان خارجی را هم برای تماشای فیلم به این سالن فرستاد؛ سالنی که شاید قابل رقابت با نمونههای استاندارد (لااقل در کشورهای منطقه) باشد.
نکته قابل توجه این است که در کنار این سالن، مجموعه فرهنگی و تفریحی فوق از چند سالن با ظرفیتهای صد تا صدوپنجاهنفره برخوردار است که میتواند برای نمایش فیلمهای بخشهای جنبی جشنواره که مخاطبان کمتری دارند، مورد استفاده قرار گیرد و علاقهمندان میتوانند درصورت تمایل امکان استفاده از دیگر فیلمها را نیز داشته باشند.
در این مجموعه همچنین سالنهایی وجود دارد برای برگزاری جلسات مطبوعاتی یا مکانهایی برای راهاندازی سایتی با امکانات رایانهای برای دسترسی آنلاین به اینترنت بهمنظور ارسال یا دستیابی به اخبار و همچنین سالنی که میتواند برای برگزاری بازار فیلم کاربری داشته باشد. از سوی دیگر بزرگ بودن فضای کل مجموعه، یکی از مشکلات مهم سالهای گذشته یعنی مانع تراکم و ازدحامی که همواره حاضران در سالن رسانههای گروهی با آن دست به گریبان بودند را مرتفع ساخته و امکان سرویسدهی مناسب به آنها را فراهم میسازد.
اما با این وصف شاید در نگاه نخست، برگزاری جشنواره در مجموعه فرهنگی برج میلاد بهدلیل شرایط خاص جغرافیایی آن، برای گروهی از شرکتکنندگان بهویژه کسانی که از وسیله شخصی رفتوآمد برخوردار نیستند، مشکلاتی را به همراه داشته باشد اما از سوی دیگر دور بودن این مجموعه از محدوده طرح ترافیک و همچنین مرکز شهر تهران که همیشه بهدلیل ترافیک این مناطق، رفتوآمد به آنها دشوار بوده این حسن را دارد که رفتوآمد لااقل بخشی از مراجعهکنندگان که از وسیله شخصی برخوردارند به راحتی صورت گیرد؛ بهویژه اینکه این مجموعه از پارکینگی با ظرفیت بالا برخوردار است.
از سوی دیگر تمرکز بخشهای مختلف جشنواره در یک مکان عملا پارهای از رفتوآمدهایی را که برخی از خبرنگاران ناگزیر به انجام آن بودند مرتفع میسازد. در واقع وقتی همه چیز یکجا جمع میشود خبرنگاران و نمایندگان مطبوعات با حضور در محل برگزاری جشنواره تا پایان برنامههای روز احتیاجی به جابهجایی پیدا نمیکنند و اگر برگزارکنندگان جشنواره وسیلههایی برای ایاب و ذهاب مراجعهکنندگان لااقل به چند میدان اصلی شهر برای این چند روز تدارک ببینند مشکل تا حد زیادی مرتفع خواهد شد.
به این ترتیب محسنات این طرح تا اندازهای هست که بهسادگی بتوان از نقاط ضعف آن صرفنظر کرد. درصورت اجراییشدن این طرح، جشنواره فیلم فجر پس از نزدیک به 3دهه میرود تا نخستین گامها را برای برخورداری از کاخ جشنواره بردارد و مجموعه فرهنگی برج میلاد بهعنوان یک مکان موقت میتواند تا زمانی که بالاخره خود جشنواره صاحب فضایی خاص خود شود نیازها را برآورده کند.
با تمام این احوال این اندیشهای است که مسئولان برگزاری جشنواره فجر به آن میاندیشند و هنوز مدیران شهری تصمیمی برای این اتفاق ندارند. غیر از این،اگر بر فرض هم این اتفاق رخ دهد، برخورداری از فضایی خاص خود از اینرو حائز اهمیت مینماید که اختلاف سلیقههای میان مدیران بعید نیست در سالهای بعد مانع ادامه همکاری شود؛ خصوصا اگر برخلاف شهردار فعلی، مدیر بعدی کلانشهر تهران برای فعالیتهای فرهنگی اولویت بالایی قائل نباشد. علاوه بر آن برخورداری از یک فضایی اختصاصی میتواند به جشنواره تشخصی داده و بهعنوان یکی از نمادهای آن شناخته شود.