فرهنگ اسلامی، مشوق توسعه اصیل است
در آن گفتوگو ایشان با بیان اینکه ظرفیت کشور ما فراتر از آن چیزی است که تاکنون به دست آوردهایم، این مسئله را ارزیابیای دانست که نسبت به فاصله بین وضعیت آرمانی و مطلوب با وضعیت موجود بهنظر میرسد و در این میان ظرفیتهای کشور و برنامهریزی و مدیریت توسعه را مورد توجه و تأکید قرار میدهد. قالیباف در آن گفتوگو در پاسخ به پرسش ما درباره الزامات و پیش شرطها برای موفقیت توسعه، عواملی چون وجود ثبات، دسترسی به منابع مالی گسترده و پایدار، وجود نیروی انسانی آموزشدیده و فعال، وجود فرهنگ مشوق توسعه و پویایی تولید علمی، نظام حقوقی کارآمد و استفاده از فناوریها و روشهای نوین را بر شمرد و درباره آنها توضیح داد.
ایشان همچنین در توضیح فرهنگ تشویقکننده توسعه و تولید علمی گفتند؛ توسعه عمیقاً با سرمایهگذاری و منابع قابل اتکا ارتباط دارد اما عاملیتی که قادر به تولید ثروت و جذب سرمایه و تخصیص بهینه منابع باشد از اهمیت بیشتری برخوردار است. درآمد نفتی برای ما فرصتی بوده است که درصورت تخصیص درست و کارآمد میتوانست هم توان و تحرک ما را در مسیر توسعه افزایش دهد و هم پیامدهای منفی را باعث نشود.
پس در این مورد مسئله اصلی ما «نحوه تخصیص» درآمدهاست. ما از نیروهای مناسبی برخورداریم که انگیزه پیشرفت و سربلندی کشور را هم دارند اما هنوز از این مزیت بهرهبرداری درست نکردهایم و آنطور که باید و شاید در خدمت توسعه و تعالی کشور قرار نگرفتهاند.دکتر قالیباف در باره نسبت فرهنگ اسلامی و توسعه نیز قریب به این مضمون را گفتند: فرهنگ اصیل اسلامی، فرهنگی است که بالندگی و رشد روزافزون را توصیه کند و همه را به ارتقای سطح بینش و دانش برانگیزد و توسعه را تسهیل و تسریع کند.
اما ایشان همچنین بیان کردند که ما هنوز عناصر ناب این فرهنگ را استخراج و پشتوانه توسعه قرار ندادهایم. در حالی که بین توسعه و پویایی علمی پیوندی عمیق برقرار شده بهنحوی که رقابت در توسعه و رقابت در تولید و بهرهمندی از علم و فناوری دو روی یک سکه تلقی میشوند اما تولید و پویایی علمیای که در خدمت توسعه باشد نه منفک و منحصر به افزایش تعداد مقالات برجسته یا ثبت اختراعات.قسمت دوم گفتوگو که اکنون از نظرتان میگذرد به ایرادات برنامههای گذشته و نقدی که بر آنها وارد است پرداخته و در ضمن آن تفاوتهای برنامهای برای پیشرفت و عدالت را با برنامههای مرسوم پنج ساله بررسی میکند.
- با توجه به تعریفی که از لزوم برنامهریزی ارائه دادید این سؤال نیز مطرح میشود که مگر برنامههای پنجسالهای که طبق روال مرسوم توسط دولتها تهیه و تنظیم شده است، کافی نبوده یا نیست که شما فارغ از آنها برنامهریزی کردهاید؟
برنامههای پنجساله کشور از ابتدا تاکنون روند مثبت و تکاملی داشته است اما بهخاطر ایرادات جدی که در فرایند تهیه و محتوای آن و قانونی و لازمالاجراشدن آن وجود داشته است تاکنون نتایج و انتظارات موردنظر را پدید نیاوردهاند.
- میتوانید به موارد مهم این ایرادها اشاره کنید؟
این ایرادها متعدد هستند و در درجات مختلف اهمیت قرار دارند، برخی از آنها عبارتنداز:
1- فرایند تنظیم و تهیه لایحه برنامه در محدوده گرایشهای سیاسی و منافعبخشی است و این امر دخالت و کیفیت کارشناسی را تحتتأثیر قرار میدهد به حدی که بعضی از صاحبنظران برنامهریزی توسعه آن را به «برنامه کارمندی» تعبیر میکردند نه کارشناسانه.
2- آن برنامهها عمده توجهاش تبدیلشدن به احکامی است که دولت برای اجرای کارهایش نیاز قانونی دارد نه مجموعه منسجمی که ابعاد یک برنامه را دربرداشته باشد مثلاً:
- تحلیل آن از وضعیت موجود مشخص نیست و نقدهای شفاف ندارد.
- ارتباط برنامه با چشمانداز نامشخص است، درصورتیکه هر برنامه باید بهطور متوسط یکچهارم مسیر دستیابی به چشمانداز نظام را طی کند و تحقق بخشد.
- اهداف کیفی و کمی برنامهها نارسا و ناقص است.
- راهبردهای دستیابی به اهداف مشخص نیست.
- مجموعه اقدامات لازم و اساسی برای تحقق اهداف مشخص نیست.
- منابع غیرواقعی است.
- نظام نظارت بر اجرای برنامه مبهم است و به همین دلیل انحراف از برنامه زیاد است و بخش وسیعی از برنامهها اجرا نمیشود.
- در هر دوره از تهیه و تصویب برنامه گفته میشود که اسناد مبنایی و مرتبط هم باید تصویب شود اما کمتر به آن عمل شده است.
- در مجموع آنچه آرزو و خواستههای مطلوب است در برنامه گنجانده میشود.
همه اینها باعث شدهاند تا فاصله ما با وضع مطلوب تغییر و پیشرفت اساسی و رضایتبخش نداشته باشد و آنطور که انتظار میرفته وضعیت ما را بهبود نبخشیدهاند.
- با توجه به این دیدگاه شما که برنامههای پنجساله را آنطور که باید و شاید قرین موفقیت ارزیابی نمیکنید و با توجه به مباحث گفتوگوی هفته قبل که به الزامات و پیششرطهای تهیه و اجرای مناسب برنامهها اشاره کردید چه اصراری داشتید که شما برنامهای با ابعاد پنجساله و در همه موضوعات مبتلابه کشور (موضوعات و محورهایی که بهطور معمول در برنامه پنجساله قابل طرح هستند) تهیه کنید؟
عرض کردم که آن برنامهها نیز نسبتاً مناسب بودهاند و از برنامه اول تاکنون هر چه پیشتر آمدهایم از کیفیت بهتری برخوردار شدهاند اما مشکلات و نارساییهایی داشتهاند که در اجرا نیز با درصد انحراف قابلتوجهی از برنامهها روبهرو شدهایم، درست است که برخی از این اشکالات به موضوعات غیربرنامهای مربوط میشود اما همانطور که در پاسخ سؤال قبل گفتم، فرایند، کیفیت و محتوای خود برنامهها نیز تأثیر جدی داشتهاند.
ما با این نگاه که بسیاری از آن نارساییها و نواقص را رفع کرده باشیم اقدام به تهیه برنامه کردیم. ما واقعاً فرایند کارشناسی را طی کردیم و خارج از دستگاههای بخشی قرار داشتیم لذا تحتتأثیر منافع بخشی و گرایشهای غیرکارشناسی نبودیم.
- با این وصف، تفاوتهایی که برنامه شما را از برنامههای مرسوم پنجساله متمایز میکند چیست؟
یکی اینکه این برنامهها فارغ از گرایشهای بخشی و بانگاهی کارشناسی تهیه شده است. به همین خاطر ما ابتدا مدل مفهومی و جهتگیریهای برنامه و همراستایی آن با چشمانداز نظام را ترسیم کردیم.سپس در هر موضوعی که وارد شدیم ابتدا با توجه به اطلاعات قابل دسترسی، توصیف و تحلیل روشنی از وضعیت موجود آن موضوع تهیه کردیمو بعد پتانسیلها و مزیتهای مربوط به آن موضوع و چالشهای اساسی آن را شناسایی کردیم. در مرحله بعدی به تعیین و تدوین اهداف کلان کیفی و کمی در آن موضوع پرداختیم.
سپس راهبردهای دستیابی به اهداف و در نهایت هم اقدامات اساسی برای تحقق آن اهداف و راهبردها را بیان کردیم. اینها همان مراحلی است که در نظام برنامهریزی راهبردی مورد توجه و تأکید هستند تا پیوستگی و انسجام اندیشه و عمل را داشته باشد. یعنی عمده آن نارساییها و نواقص که در مورد برنامههای پنجساله متداول بود با این فرایند و طی این مراحل به حداقل رسید و باعث ارتقای کیفیت و تفاوت و تمایز این برنامه شد.
ضمناً ما در هر موضوع که وارد شدهایم مطالعات تطبیقی را هم دخالت دادهایم یعنی حداقل نمونه تجارب 3کشور که در آن موضوع الگوی موفق بودهاند را بررسی و استفاده کردهایم، در برخی از موضوعات پیوست مطالعات تطبیقی ما به حدود 10 جلد بالغ شده است.
البته مجموعه این برنامه را برنامه راهبردی میدانیم که از نظام برنامهریزی راهبردی استفاده شده است و قصد داشته تا سطح ارائه راهبردها پیش برود اما برای اینکه قابلیت راهنمایی طرحریزی عملیاتی را نیز داشته باشد تلاش کردیم تا اقدامات اساسی مرتبط با هر موضوع را هم ذکر کنیم، لذا به حوزه منابع و تخصیص آنها وارد نشدهایم و آنها را به سطح و لایه بعدی برنامهریزی واگذار کردهایم که با مبنا قراردادن این برنامه راهبردی امکانپذیر است.