در دو بخش پیشین گفتوگوی ما،دکتر قالیباف با ارزیابی کردن ظرفیت کشور و اینکه ظرفیت کشور ما فراتر از آن چیزی است که تاکنون به دست آوردهایم این نکته را گوشزد کردند که فرهنگ اصیل اسلامی فرهنگی است که بالندگی و رشد روزافزون را توصیه کند و همه را به ارتقای سطح بینش و دانش برانگیزد.
این فرهنگ، توسعه را تسهیل و تسریع میکند. اما ما هنوز عناصر ناب این فرهنگ را استخراج نکرده و پشتوانه توسعه قرار ندادهایم در حالی که بین توسعه و پویایی علمی پیوندی عمیق برقرار شده به نحوی که رقابت در توسعه و رقابت در تولید و بهرهمندی از علم و فناوری دو روی یک سکه تلقی میشوند اما تولید و پویایی علمیای که در خدمت توسعه باشد، نه منفک و منحصر به افزایش تعداد مقالات برجسته یا ثبت اختراعات.در پرسش و پاسخهای پیشین همچنین ایشان به ایرادات برنامههای گذشته و نقدی که بر آنها وارد است نیز پرداختند و در ضمن آن تفاوتهای برنامهای برای پیشرفت و عدالت را با برنامههای مرسوم پنجساله بررسی کردند.
در این بخش از گفتوگوی مفصل ما با دکتر قالیباف، ایشان به فرایند تهیه برنامهای برای پیشرفت و عدالت پرداختهاند و اینکه مهمترین اهداف این برنامه چیست.[فرهنگ اسلامی، مشوق توسعه اصیل است ] [انسجام در اندیشه و عمل]
- آقای دکتر عطف به بحثهایی که پیشتر درباره ماهیت برنامهای برای پیشرفت و عدالت در این صفحه طی پرسش و پاسخهایی داشتیم لطفا بفرمایید طی چه فرایندی به تهیه برنامه خودتان پرداختهاید؟
این سؤال بسیار مهمی است که محتوای کار و ارزش مطالب و نتایج حاصلشده را قابل ارزیابی و مقایسه میکند. اشاره کردم که بنده و جمعی از دوستان دانشگاهی در مورد دولتها و توسعه در ایران مباحثی داشتیم که در خلال آن مباحث، موضوع برنامه و اجرای بهینه آن هم به طور چشمگیر مطرح میشد و عوامل و دلایل دیگری آن را تقویت کرد تا حدی که احساس وظیفه کردم برای این کار اقدام کنم.
فرایند و مراحل کار هم به این صورت بود که ابتدا بررسی و نقدی داشتیم در مورد برنامههای گذشته و میزان تحقق و عدمتحقق آنها و آثار و نتایج و تبعاتی که داشته و ما را به وضعیت موجود در ابعاد مختلف زندگی رسانده است و از این طریق ایدهها و مدل مورد نظر خودمان را هم مرتبا ترسیم و تولید میکردیم تا رسیدیم به یک مدل مفهومی که با مدل برنامهریزی راهبردی بسیار شباهت و قرابت دارد و در قالب این مدل با استفاده از سند چشمانداز نظام و سیاستهای کلی برنامه پنجم که هنوز هم نهایی نشده بود، اصول و سیاستهای کلانی که جهتگیری برنامه را مشخص میکند تعیین کردیم.
کار برنامهریزی برای یک کشور با وضعیت و مطلوبیتهایی که ما داریم دارای ابعاد، موضوعات و حساسیتهای فراوان است پس باید از ابتدا یک زبان و چارچوب مشترک ایجاد میکردیم تا در روند کار با سرعت بیشتری پیش برویم و در نهایت هم مطالب در انسجام قابل قبولی قرار گیرند، لذا برای هر کدام از موضوعات برنامه دفترچههایی تهیه کردیم که گویای مبانی و خواستههای ما بود.
این دفترچهها 2 قسمت داشت؛ یک قسمت مشترک برای همه موضوعات بود که اصول و جهتگیریهای اصلی ما را نشان میداد و قسمت دوم وارد خواستههای ما در هر موضوع میشد و مشخص میکرد که در آن موضوع، چه محورها و مباحثی برای ما اهمیت دارد (تا به همه چیز نپردازند بلکه متمرکز شوند بر آنچه لازمه برنامه است و نه فراتر از آن، که زمان و منابع به صورت بهینه صرف شود!) و سپس وارد مراحل متداول در برنامهریزی راهبردی میشدند و از توصیف و تحلیل وضعیت موجود شروع میکردند، به هدفگذاریهای کلان (کیفی و کمی) پرداخته میشد و سپس راهبردهای حرکت از وضع موجود به مطلوب یا راهبردهای دستیابی به اهداف را ترسیم میکردند، در نهایت به الزامات و اقدامات اساسی برای پیادهسازی راهبردها و تحقق اهداف میپرداختند، همچنین به طور همزمان باید لااقل 3نمونه تطبیقی از 3 الگوی موفق در کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه را نیز مورد استفاده قرار میدادند.
روش هم کاملا علمی و با ذکر استنادات معتبر بود و برای هر موضوع هم چندین مرحله گزارشدهی کنترل و پیشرفت کار داشتیم تا در طول مسیر تهیه برنامه برای هر موضوع هم مشکلی پیش نیاید و هم از تجارب یکدیگر (تیمهای مختلف) استفاده شود. البته این توضیح برای کسانی که از نزدیک به اینگونه مباحث و مراحل آشنایی داشته باشند مفید است و بنده چون نخواستم سؤال شما را بیپاسخ بگذارم ناگزیر این مقدار را بیان کردم تا وقتی وارد محتوای هرکدام از موضوعات برنامهریزیشده میشوید مشخص باشد که آن مطالب و نتایج از چه مسیری به دست آمدهاند و واجد چه اعتبار و ارزشی هستند.
- نقش خاص شما در تهیه این برنامه چه بوده است؟
از نظر فیزیکی بنده کمترین سهم را در تهیه این برنامه داشتهام و نقش اصلیام این بود که ضرورت تهیه برنامه را برای کسانی که شایسته این کار بودند دقیقا ترسیم کردم و زمینههای لازم را برای کارشان فراهم ساختم تا در یک فضای فکری و روانی مناسب و با همدلی و به دور از محدودیتها و موانعی که باعث آسیب جدی به برنامههای پنجساله گذشته کشور میشد این وظیفه مهم را به انجام برسانند.
به طور طبیعی در جلسات ارائه گزارشهای مرحلهای پیشرفت کار و نقد و بررسی آنها به طور فعال حضور داشتم و از این طریق مجموعه تهیه و تولید برنامه را هدایت میکردم.
- مهمترین اهداف برنامه شما چیست؟ یا به بیان دیگر با فرض پیادهشدن کامل این برنامه چه تغییراتی ایجاد شده و چه نتایجی به دست میآید؟
عنوان کلی این برنامه گویای اهداف و جهتگیری کلان آن است؛ یعنی دو هدف عمده پیشرفت و عدالت که مقام معظم رهبری نیز به عنوان دستور کار دهه آینده ترسیم کردهاند اهداف کلان این برنامه هستند و اهداف تخصصی در هر موضوعی نیز با نظر به این دو هدف عمده (پیشرفت و عدالت) تعیین شدهاند. در هر موضوعی که وارد شدهایم اهداف خاص آن هم (اهداف کیفی و اهداف کمی) کار شده است و پاسخ قسمت دوم سؤال شما این است که در هر کدام از موضوعات، اهدافی تعیین شده که تغییرات و نتایج مورد انتظار ما تحقق همانهاست و نمیشود بدون ورود به هر کدام از آن موضوعات گفت چه تغییرات و نتایجی به دست میآید. اجازه دهید این مطلب در مقاله یا گفتوگوی اختصاصی هر موضوعی آورده شود.
در مورد اهداف به طور کلی میتوانیم از «بهبود پایدار کیفیت زندگی» و ارتقای شاخصهای توسعه سرمایه انسانی، بهبود شاخصهای اساسی و کیفی حوزههای فرهنگی اجتماعی، بهبود فضای کسب و کار و رونق اقتصادی، کاهش جدی در نرخ بیکاری و تورم، کارآمدترسازی نظام دولت و توجه بیشتر به کارآفرینان، بهکنترلدرآوردن و کاهش جدی آسیبهای اجتماعی، اصلاح ریشهای مواضع و مواردی که بهوجودآورنده و گسترشدهنده فقر و فساد و تبعیض هستند و همچنین ایجاد توازن و تعادلهای منطقهای، نام ببریم که تفصیل آنها را به طرح مباحث در موضوع خاص خودشان ارجاع میدهیم.
- برای چه موضوعات و محورهایی برنامهریزی کردهاید؟
از نظر عنوان و شکل، کموبیش همان موضوعاتی است که معمولا برنامههای پنجساله به آنها میپردازند و تفاوتهای اساسی محتوایی این برنامه با برنامههای قبلی را در گفتوگوهای پیشین تا حدودی ذکر کردهام. موضوعات مطرحشده در حوزه اقتصادی عبارتند از: رشد، تورم و سیاستهای پولی و اعتباری، بیکاری و اشتغال، سیاستهای مالی، خصوصیسازی و...
در حوزه مسکن و شهرسازی موضوعات مسکن، ساختمان، معماری و شهرسازی.
در حوزه آسیبهای اجتماعی موضوعات آسیبهای خانواده، اعتیاد، خردهفرهنگهای کجرو و ....