اعضای این باند هنگام سرقت، رانندهها را هدف ضربات وحشیانه چاقو قرار میدادند و بعد از رها کردن پیکر نیمهجان آنها در بیابان، پا به فرار میگذاشتند. ساعت 4:30 صبح نخستین روز دیماه، ماموران کلانتری 160 خزانه بهخودروی پرایدی که 3 مرد جوان سرنشینان آن بودند مظنون شدند و به راننده دستور ایست دادند.
بعد از توقف خودرو، جوان راننده مدعی شد مسافرکش است و 2 مرد افغانی که سوار ماشین او هستند، با پیشنهاد کرایهای بالا، از وی خواستهاند آنها را به حاشیه شهر ببرد.
با توجه به کرایه بالایی که 2 مرد افغانی پیشنهاد کرده بودند، ماموران به ماجرا مشکوک شدند و به بازرسی بدنی آنها پرداختند.
در این بازرسی یک شیشه نوشابه خالی و یک کارت سوخت از مردان افغانی کشف شد، شواهد بهگونهای بود که بهنظر میرسید آنها قصد داشتهاند بعد از کشاندن راننده به بیابانهای اطراف پایتخت، او را مجروح کرده و خودرواش را به سرقت ببرند.
با این فرضیه بود که هر دو جوان افغانی به کلانتری منتقل شدند و ماموران در بررسی کارت سوختی که از آنها کشف شده بود، دریافتند که کارت سوخت متعلق به یک مرد ایرانی به نام احمد است.
با شناسایی احمد، وی با سر و صورتی بانداژ شده به اداره آگاهی رفت و راز سرقت وحشیانهای را که مردان افغانی مرتکب شده بودند برملا کرد.
سرقت خونین
مرد جوان به ماموران گفت: ساعت 9 شب نوزدهم آذرماه، برای مسافرکشی به میدان آزادی رفته بودم که 3 جوان افغانی نزد من آمدند. آنها با پیشنهاد کرایهای بالا، ماشینم را به مقصد کارگاهی در نزدیکی قرچک ورامین کرایه کردند اما وقتی به نزدیکیهای قرچک رسیدیم به یک جاده فرعی اشاره کردند و گفتند که کارگاهشان در انتهای همین جاده است.
وقتی وارد جاده فرعی شدم، یکی از آنها از پشت سر طنابی به دور گردنم انداخت و با کمک همدستش آنقدر آن را کشیدند که نزدیک بود خفه شوم. در همین هنگام جوان دیگر که بر صندلی جلو نشسته بود با یک دست فرمان ماشین را گرفت و همزمان با چاقویی که در دست دیگرش داشت، چندین ضربه متوالی به شکمم وارد کرد.
یکی از آنهایی که عقب ماشین نشسته بود، با دیدن این صحنه چاقویش را بیرون آورد و چند ضربه به پهلویم زد. همان لحظه، وقتی پایم را روی ترمز گذاشتم، آنها مرا به بیرون پرت کردند و با سرقت ماشینم پا به فرار گذاشتند.
شاکی ادامه داد: خون زیادی از من رفته بود اما میدانستم که اگر تسلیم شوم از شدت خونریزی خواهم مرد. با هرتوانی که داشتم، کشانکشان خودم را به کنار جاده رساندم و راننده یکی از خودروهای عبوری با دیدن من، به کمکم آمد و مرا به بیمارستان منتقل کرد.
وقتی به بیمارستان رسیدیم، پزشکان با دیدن آثار متعدد ضربات چاقو روی بدنم، باورشان نمیشد که زنده ماندهام. به همین خاطر به سرعت مرا به بخش مراقبتهای ویژه منتقل کردند و بعد از چند روز از مرگ حتمی نجات پیدا کردم.
باند 7 نفره
احمد که به خاطر جراحات زیاد به سختی حرف میزد، وقتی چشمش به 2 جوان افغانی که توسط ماموران دستگیر شده بودند، افتاد یکی از آنها را شناخت و گفت که او در سرقت ماشینش نقش داشته است.
با این اطلاعات، هر دو جوان مخوف افغان به پایگاه هفتم پلیس آگاهی تهران انتقال یافتند و بازجوییهای پلیسی از آنها آغاز شد. «ما اعضای یک باند 7 نفره هستیم که با دربست کرایه کردن خودروهای مسافرکش، آنها را سرقت میکردیم.»
این نخستین اعترافات دزدان خشن بود. آنها مدعی شدند که با همدستی 5 نفر از دوستانشان که همگی تبعه افغانستـان هستند، اوایل شب یا صبح زود در میدان آزادی و ترمینال جنوب پرسه میزدند و با پیشنهاد مبالغی بالا، خودروهای مسافرکش را دربست کرایه میکردند.
در طول مسیر هم با گفتن این جمله که کارگر گلخانه یا کارخانه و کارگاه هستند، رانندهها را به بیابانهای حاشیه شهر کشانده و با استفاده از طناب و چاقو، نقشه وحشیانه خود را عملی میکردند.
بعد از اظهارات سارقان، ماموران موفق شدند یکی دیگر از مالباختهها را که به طرز معجزهآسایی از مرگ نجات یافته بود، در شهرستان قزوین شناسایی کنند. این مرد راننده سمندی بود که حدود یکماه قبل، سارقان آن را به سرقت برده بودند.
او که باورش نمیشد دزدان ماشینش دستگیر شده باشند، وقتی به اداره آگاهی تهران مراجعه کرد به ماموران گفت: من اهل قزوین هستم اما برای نقاشی ساختمان به تهران میآیم. شب حادثه وقتی کارم تمام شد، سوار ماشینم شدم تا به خانه برگردم.
نزدیک میدان آزادی 3 مرد جوان با صدای بلند گفتند «دربست، هشتگـرد». من کـه از همان مسیر میرفتم نگه داشتم و وقتی با پیشنهاد خوب آنها روبهرو شدم قبول کردم که سوار ماشینم شوند.
نزدیک شهر جدید هشتگرد، وقتی که از اتوبان خارج شدیم فردی که در صندلی نشسته بود گفت که او و دوستانش در یک گلخانه که یک کیلومتر با جاده فاصله دارد کار میکنند و خواست آنها را به گلخانه ببرم. از آنجایی که حدود ساعت 10:30 شب بود، قبول کردم اما حدود 500 متر از جاده اصلی دور شده بودیم که ناگهان یکی از آنها که در صندلی عقب نشسته بود طنابی به دور گردنم انداخت. 2 نفر دیگر هم با چاقو به جانم افتادند و بعد از وارد کردن 61 ضربه چاقو، مرا به بیرون پرت کردند.
در حالی که درد شدیدی داشتم در تاریکی شب سنگی را برداشتم و به سمت یکی از آنها که از ماشین پیاده شده بود تا پولها و گوشی تلفن همراهم را از جیبم خارج کند، پرت کردم. در همین هنگام هر سه نفر آنها به طرفم حمله ور شدند و مرا به باد کتک گرفتند و رفتند.
حدود نیم ساعت بیهوش بودم که ناگهان به هوش آمدم و با دیدن نور چراغ ماشین گشت پلیس، هر طوری بود سرپا ایستادم. همان لحظه بود که ماموران پلیس متوجه من شدند و به طرفم آمدند اما دوباره بیهوش شدم و وقتی چشمهایم را باز کردم، خودم را روی تخت بیمارستان دیدم.
دستگیری در خواب
بعد از حرفهای این مرد که به طرز معجزهآسایی زنده مانده بود، تحقیقات برای دستگیری دیگر اعضای باند ادامه یافت. ماموران در بازجویی از 2 سارق دستگیر شده به سرنخهایی از همدستان آنها در کارخانه دورافتادهای در بیابانهای اطراف شهرری دست یافتند و با دریافت دستور قضایی راهی آنجا شدند.
ماموران درست مقابل کارخانه موفق شدند خودروی پرایدی را که از شاکی اول به سرقت رفته بود شناسایی و 2 نفر از متهمان را که داخل ماشین خوابیده بودند، دستگیر کنند.
با کشف یک قبضه شمشیر از داخل ماشین، هر دو متهم به اداره آگاهی انتقال یافتند و با اطلاعاتی که آنها در اختیار پلیس قرار دادند، 2 عضو دیگر باند نیز دستگیر شدند اما زمانی که ماموران قصد دستگیری آخرین عضو باند را داشتند، وی پا به فرار گذاشت و کارآگاهان با شلیک 2 گلوله به پایش او را زمینگیر کردند.
13 سرقت خشن
با دستگیری تمامی اعضای باند، بازجوییهای پلیسی از آنها شروع شد و سارقان خشن به سرقت 13 خودروی سمند، پژو 405، پژو 206، زانتیا، پراید و پژو آردی اعتراف کردند و گفتند که در تمامی این سرقتها، رانندهها را به طرز وحشیانهای مجروح کرده بودند.
سرهنگ کارآگاه علی غیاثوند، رئیس پایگاه هفتم پلیس آگاهی تهران با اعلام این خبر گفت: تاکنون 7 نفر از مالباختگان شناسایی شدهاند و تحقیقات برای شناسایی 6 مالباخته دیگر ادامه دارد. وی ادامه داد: در تحقیقاتی که از 7 شاکی شناسایی شده، به عمل آمده مشخص شد سارقان زمانی که راننده را در مسیر فرعی غافلگیر میکردند هیچ رحمی نداشتند و زنده ماندن شاکیان را باید لطف خدا دانست.
سرهنگ غیاثوند با هشدار به مسافرکشان از آنها خواست فریب مبـالغ وسـوسه انگیز را نخورند و از سوار کردن افراد مشکوک بهخودروی خود آنهم در تاریکی شب و در مسیرهای خطرناک خودداری کنند. وی از تمامی شاکیان احتمالی خواست برای شناسایی متهمان به پایگاه هفتم پلیس آگاهی تهران واقع در میدان 15 خرداد مراجعه کنند.