مردم پیش از آن که برنامههای آینده دمکراتها را تأیید کرده باشند علیه سیاستهای جاری جمهوریخواهان رای دادهاند، دمکراتها توانستند با استفاده از انتقادهای مردم به سیاستهای جرج بوش، تبلیغات انتخاباتی را به نفع خود رقم زنند.
دمکراتها در جریان تبلیغات انتخاباتی تنها به نقد سیاستهای بوش در عراق پرداختند ولی خود طرحی برای چگونگی حل مسایل آمریکا در عراق ندادند.
دمکراتها اگر اکنون نسبت به سیاست دولت بوش در عراق اعتراض دارند اما در گذشته برای حمله به این کشور رای مثبت دادند. کاندیدای مشهور آنها خانم نانسی پلوسی که قرار است برای نخستین بار ریاست مجلس نمایندگان آمریکا را به عنوان یک زن برعهده بگیرد در زمان رای دادن برای حمله آمریکا به عراق به این سیاست رای منفی نداد.
دمکراتها نگفتهاند که چه برنامهای برای اصلاح سیاستهای آمریکا در عراق دارند و آیا در صورت پیروزی، نیروهای خود را از این کشور خارج میکنند و یا راهحل دیگری برای بسامان کردن اوضاع آن دارند.
دمکراتها در خصوص ایران و سیاستهای بوش علیه جمهوری اسلامی ایران نیز اظهار نظری نکرده و برنامه خود را در قبال رابطه آمریکا و ایران مشخص نکردهاند. این در حالی است که آنها پس از پیروزی در انتخابات مجلس، ناچارند در سال 2007 (چند ماه آینده) تبلیغات خود را برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال 2008 آغاز کنند چرا که برای پیروزی در آن به ادامه حمایت رای دهندگان خود محتاجند و مجبورند رای مردم آمریکا را برای یکسال آینده نیز حفظ کنند که لازمه آن ارایه استراتژی کوتاه مدت و بلند مدت در قبال مسائلی به نام عراق و ایران است.
سیاست خارجی آمریکا طی سه سال اخیر با موضوع ایران و عراق و به ویژه عراق مساوی و همسان شده است. در حالی که دمکراتها در جریان تبلیغات انتخاباتی فقط در مورد چین موضع رسمی گرفته و استراتژی خود را برای تحت فشار قرار دادن دولت پکن در دو موضوع حقوق بشر و تجارت مشخص کرده و حتی تلویحاً از احتمال به رسمیت شناختن تایوان و گرفتن کرسی نمایندگی در سازمان ملل نیز سخن گفتند.
اما در مورد دو مسأله اصلی سیاست خارجی آمریکا یعنی عراق و ایران تنها اعلام کردهاند که با جنگ مخالفند و آن را راهحل مناسبی نمیدانند.
برآیند نظر کارشناسان سیاسی ایران طی روزهای اخیر حاکی از آن است که نمیتوان انتظار تغییر عمدهای در سیاستهای خارجی آمریکا از جمله در خصوص ایران داشت.
کارشناسان سیاسی براین باورند که اداره سیستماتیک حکومت آمریکا اجازه نمیدهند که با پیروزی یک حزب بر حزب دیگر استراتژیهای کلان داخلی و خارجی تغییر اساسی کند، اگر به ویژگیهای دو حزب دمکرات و جمهوریخواه نظر اندازیم میتوان مشاهده کرد که پیروزی هر یک از احزاب در انتخابات آمریکا در رابطه مستقیم با تحولات داخلی این کشور و ضرورت بروز تغییراتی است که افکار عمومی مردم آمریکا به دنبال آن هستند.
حزب دمکرات آمریکا از سیاستهایی پیروی میکند که منافع طبقات فرودست را برآورده کند و جمهوریخواهان به دنبال سیاستهای حمایت از قشر متوسط و فراهمسازی زمینه سرمایهگذاریهای اقتصادی هستند و لذا سیستمی که آمریکا را اداره میکند بنابر ضرورتهای اداره جامعه آمریکا در جهت رونق کار سرمایهداران ،رشد اقتصادی و اقتدار خارجی و یا جلب رضایت افکار عمومی و حل مشکلات اقتصادی آنها و باز هم اقتدار خارجی زمینه روی کارآمدن یکی از دو حزب را فراهم میکند.
تاکنون در تاریخ سیاسی آمریکا نیز هر حزب یک یا دو دوره اداره کشور را برعهده گرفته و یک یا دو دوره نیز حزب دیگر وارد صحنه عمل شده است. به عبارت دیگر جابجاییهای دو حزب در رأس هرم قدرت آمریکا راهی جهت مدیریت بهتر فضای داخلی این کشور است و کمتر به سیاستهای کلان خارجی آنها مربوط میشود هر چند ممکن است تغییر فضای داخلی به دلیل تحولات سیاست خارجی آن باشد.
از علت پیروزی دمکراتها بر جمهوریخواهان که بگذریم، بحث اصلی ما در خصوص تأثیر این پیروزی بر سیاستهای آینده آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران و به ویژه پرونده هستهای آن است، از آنجا که دمکراتها با شعار ضد جنگ توانستهاند آرای مردم را جلب کنند، برای آنها مشکل خواهد بود که بتوانند در مسیری خلاف این شعار حرکت کنند مگر این که فضای سیاسی داخلی آمریکا را به سمتی هدایت کنند که افکار عمومی آن راضی به ادامه سیاستهای نظامی شود، البته هنوز دو سال تا پایان دوره بوش باقی است و دمکراتها ناچارند در طی این دو سال افکار عمومی آمریکا را کماکان همراه خود داشته باشند.در طی این مدت بوش نیز میتواند دست به اقدامات و تحرکات جدیدی بزند.
از آنجا که اسرائیل و صهیونیستها از یک طرف دشمنی دیرینهای با جمهوری اسلامی ایران دارند و از طرف دیگر از نفوذ غیرقابل انکاری در میان هیات حاکمه آمریکا نیز برخوردارند لذا تقویت و یا تضعیف لابی صهیونیستی در آینده نیز تأثیر عمدهای بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران خواهد داشت.
ظاهراً صاحبنظران سیاسی ایران در خصوص نزدیکی صهیونیستها به جمهوریخواهان یا دمکراتها، نظر یکسانی ندارند، عدهای براین باورند که با پیروزی دمکراتها، لابی صهیونیستها نسبت به دوره بوش تضعیف میشود در حالی که عده دیگری بر حضور پررنگ آنها در تصمیمات آمریکا علیه ایران تاکید داشته و تغییر احزاب در هیأت حاکمه آمریکا را بیتأثیر براین لابی میدانند، عده دیگری هم بر نزدیکی صهیونیستها به دمکراتها اصرار دارند و معتقدند صهیونیستها به دلیل تضعیف موقعیتشان در دوره بوش به دمکراتها نزدیک شده و سیاستهای سختتری را در قبال ایران از آنها خواهند خواست.
به منظور بررسی تأثیرات پیروزی دمکراتها بر روابط این کشور با ایران به ویژه پرونده هستهای ایران با چند تن از صاحبنظران سیاسی به گفتوگو نشستهایم.
احتمال اقدام مستقل اسرائیل علیه ایران
الههکولایی نماینده سابق مجلس، مخبر کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ششم، در خصوص تأثیر انتخابات آمریکا بر ایران میگوید: باید در نظر داشت که چه حزب جمهوریخواه و چه دمکراتها بر سر کار آیند در سیاست خارجی خود اهداف و منافع مشترکی را دنبال میکند، تفاوت این دو حزب بیشتر به شیوهها و روشهای پیگیری اهداف مربوط میشود بنابراین نباید تصور شود که به قدرت رسیدن دمکراتها اهداف و اولویتهای سیاسی خارجی آمریکا را دگرگون میکند، بلکه فقط میتوان انتظار داشت ابزارها و روشهای این اهداف تغییر کند.
الههکولایی در پاسخ به این پرسش که تغییر در ابزارها و روشها اگر به معنی حذف تهدیدات نظامی و روی آوردن به مذاکره باشد بسیار مهم و حائز اهمیت است گفت: البته حساسیت نسبت به مساله هستهای ادامه مییابد. ولی باید در نظر داشت که صهیونیستها و طرفداران اسرائیل نفوذ زیادی بر دمکراتها دارند و ممکن است اسرائیل دست به اقدام مستقل علیه ایران بزند ضمن این که تجربه سیاست خارجی آمریکا نشان داده در خیلی از مواقع دمکراتها جنگها را تشدید کردهاند.
راهکار اقتصادی به جای نظامی
رضا طلایی نیک عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس هفتم نیز علت پیروزی دمکراتها را نارضایتی مردم آمریکا از سیاستهای بوش در خاورمیانه ارزیابی کرده و میگوید: در بعد اقتصادی، نوسانات شدید قیمت نفت و تأثیر آن بر زندگی آمریکاییها و نارضایتی اجتماعی قشرهای متوسط و پایین آمریکا و اثرات روانی جنگ عراق زمینهای فراهم کرد که دمکراتها بتوانند به پیروزی برسند.
از نظر طلایی نیک پیروزی دمکراتها تغییر عمدهای در اهداف سیاست خارجی آمریکا ایجاد نخواهد کرد و آنها نیز همچون جمهوریخواهان با حوزه نفوذ ایران در منطقه مقابله خواهند کرد.
اما اگر در گذشته آمریکا به دنبال مقابله با اصل نظام جمهوری اسلامی بود اکنون سیاست هر دو حزب آمریکا کاهش حوزه نفوذ ایران و مدیریت چالشهای موجود با ایران شده است و لذا استفاده از راهکارهای سیاسی و سازوکارهای اقتصادی جای عمدهای در رابطه ایران و آمریکا باز خواهد کرد.
طلایی نیک پیشبینی میکند که در آینده دمکراتها سیاست نرمتری نسبت به ایران نشان داده و بوش نیز در دو سال آینده آرامتر حرکت خواهد کرد و در مجموع مسایل داخلی آمریکا بر مسایل خارجی آن سایه خواهد انداخت.