این روزها بعضی از نوجوانان علاقهمند به نویسندگی، کارشان را با مطالعهی داستانهای ترجمه شروع میکنند و طبیعی است که داستانهایشان مثلاً شبیه «شرلوک هولمز» میشود یا در محلههای شهری امریکایی اتفاق میافتد.
مرادی کرمانی در اینباره میگوید که هیچکس نام مقلدی را به ذهن نخواهد سپرد! بقیهی حرفهایش را هم بخوانید.
ادبیات ما اخلاقی و نصیحتکننده و پر از شعار است برای همین با ذهنیت امروز بچهها همخوانی ندارد و جوابگوی نیاز پیشرفته آنها نیست. در حالیکه میبینیم داستانی مثل «هری پاتر» با استفاده از داستانی مشخص که اتفاقاً در ادبیات شرقی هم سابقهی زیادی دارد موفق شده است. ماجرای بچه یتیمی که مورد ظلم قرار گرفته و با داشتن استعدادی خاص توانسته رشد کند و انتقام بگیرد.
اما باید دانست هرقدر که خودمان باشیم جذابتر خواهد بود. شاید لازم باشد فرمهای مختلف را امتحان کنیم. محتوا را از خودمان بسازیم، اما اگر بخواهیم فیلم وسترن بسازیم خودشان دارند.
ما الآن در دوران گذار هستیم و نمیتوانیم بگوییم چرا نوجوانها مثلاً به ادبیات وحشت علاقه پیدا کردهاند. آنها ابزاری دارند که توانسته داستان را خوب و جذاب تعریف کند. من به نوجوانهای علاقهمند به نویسندگی توصیه میکنم، موقع نوشتن خودتان باشید.
«نیما یوشیج» میگفت بر روی سنگی در رودخانهی روستایمان مینشینم و برای جهان شعر میگویم.