محمد کیاسالار: دو کلمه حرف حساب با آن‌هایی که دست و دلشان به هیچ کاری نمی‌رود و حال و حوصله هیچ‌کس و هیچ‌چیزی را ندارند.

تنبلی، لااقل توی این متن، معنایش این نیست که کسی یکی دو روز یا حتی یکی دو هفته، حالا به هر دلیلی، حال و حوصله نداشته باشد یا دست و دلش به هیچ کاری نرود. اسم چنین آدمی را، لااقل ما توی این متن، نمی‌گذاریم تنبل.

در تعریف تنبلی، دو چیز اهمیت دارد: اول، زمان و دوم، اختلال در روند طبیعی کار و زندگی. خصوصیات تنبلی اعم از بی‌حوصلگی، احساس خستگی مفرط، فقدان انگیزه و عدم تمایل به کار و فعالیت باید لااقل یک ماه در یک آدم دوام بیاورد تا به خلق و خوی غالب‌اش تبدیل شود و بشود اسمش را گذاشت: تنبلی.

به همین دلیل، بعضی‌ روان‌پزشکان احتیاط می‌کنند و برای این که این تنبل‌های واقعی با آن تنبل‌های کاذب، یعنی تنبل‌های هرازگاه و باری به هر جهت، اشتباه نشوند؛ به این واقعی‌ها می‌گویند: تنبل افراطی.

دکتر لت آرگوس، روان‌پزشک سرشناس استرالیایی، تنبلی افراطی را «تب دنیای امروز» می‌داند و می‌گوید: «این بیماری لااقل در میان بزرگسالان استرالیایی شیوعی نزدیک به 20 درصد دارد و این در حالی است که اغلب این بیماران دربارة علل بروز و چگونگی درمان بیماری‌شان اطلاع چندانی ندارند.»

همین که شما به یک پزشک بگویید: «چند وقتی است خسته و بی‌حوصله‌ام و دست و دلم به هیچ کاری نمی‌رود.» کافی است تا ذهن آن پزشک را لااقل با ده بیماری مختلف، درگیر کنید و از این‌جا به بعد، وظیفة اوست تا با سؤال و جواب‌های مکرر و احیانا انجام آزمایش‌های لازم، به تشخیص نهایی برسد.

رسیدن به تشخیص نهایی نیز گاهی بسیار آسان، اما اغلب بسیار دشوار است. مثلا همین اظهار خستگی و بی‌حوصلگی ممکن است یک پزشک را خیلی زود به تشخیصی مانند کم‌خونی برساند، اما تشخیص دیگری مانند افسردگی، کمی دیریاب‌تر و دشوارتر است.

یکی دیگر از تشخیص‌های دیریاب و نسبتا دشوار خستگی هم «سندرم خستگی مزمن یا CFS» است: (Chronic Fatigue Syndrome) یک بیماری مدرن در دنیای مدرن.

خانم‌ها خسته‌ترند یا آقایان؟

ظاهرا خانم‌ها خسته‌ترند؛ طبق آخرین آمار سازمان بهداشت جهانی، خانم‌ها لااقل دو برابر آقایان به سندرم خستگی مزمن دچار می‌شوند و جالب این که، اغلب این خانم‌های مبتلا جوان هستند. یعنی غالبا بین 25 تا 45 سال از عمرشان گذشته است.

البته خستگی مزمن در سنین دیگر هم بروز می‌کند و حتی موارد نادری از این بیماری در کودکان هم گزارش شده است، اما از آن‌جا که نمی‌شود هیچ علامت یا نشانة قطعی برای تشخیص این سندرم قائل شد، لذا پزشک باید حتی‌المقدور از انجام بررسی‌های پرهزینه اجتناب کند و پس از رد سایر تشخیص‌ها، بنا را بر «سندرم خستگی مزمن» بگذارد.

شاید در یک کلام «سندرم خستگی مزمن» را بشود این‌طور توصیف کرد: «یک خستگی ناتوان‌کننده به همراه شکایت‌های پراکندة جسمی، مزاجی، عصبی و روانی.»

خستگی داریم تا خستگی

خستگی در «سندرم خستگی مزمن» معیارهای مشخصی دارد: «خستگی مداوم یا عودکننده‌ای که اخیرا شروع شده، ناشی از ورزش مداوم نبوده و با استراحت برطرف نمی‌شود، ملاک اصلی تشخیص است.» اما برای قطعی شدن این تشخیص، لااقل باید چهار علامت از میان این هشت علامت هم در بیمار وجود داشته باشد:

«اختلال در تمرکز و حافظة کوتاه‌مدت، گلودرد، دردناک شدن غدد لنفاوی گردنی و زیربغلی، درد عضلانی، درد مفاصل، تب‌های خفیف به همراه سردرد، اختلال در الگوی خواب و احساس کسالت پس از ورزش مشروط بر این که لااقل 24 ساعت طول بکشد.»

در مورد علل و عوامل این بیماری هم، مثل خیلی بیماری‌های دیگر، اختلاف‌نظر است اما چند دورنمای مشترک در مورد این سندرم وجود دارد: «این بیماری اغلب به دنبال عفونت ایجاد می‌شود، با اختلال ایمنی همراه است و به طور شایعی با افسردگی دیده می‌شود.»

اصول درمان سندرم خستگی مزمن

1ـ مهم‌ترین نکته در درمان این بیماری، جدی گرفتن شکایت‌های جسمی و روحی بیماران است. اگر حرف‌ بیماران به خوبی درک شود و اطلاع کافی در خصوص این بیماری به آن‌ها داده شود، احساس امنیت و آرامش خواهند کرد.

2ـ استراحت مطلق به هیچ وجه توصیه نمی‌شود.

3ـ توصیه به اجرای یک برنامة ورزشی سبک یا متوسط، توصیة مناسبی است اما از توصیه به ورزش سنگین باید اجتناب کرد.

4ـ مصرف غذاهای سنگین و محرک‌ها به دلیل اختلالاتی که در الگوی خواب ایجاد می‌کنند، باید به شدت محدود شود.

5 ـ درمان افسردگی خفیفی که اغلب مبتلایان به «سندرم خستگی مزمن» از آن رنج می‌برند، از اصول اساسی درمان این بیماری است.

6 ـ سایر دردهای پراکندة بیمار هم باید به صورت علامتی و با تجویز داروهای مناسب تحت درمان قرار بگیرند.

... و اما تنبلی‌های کم‌خطر

تنبلی به جز دلایل طبی (نظیر افسردگی، سندرم خستگی مزمن، کم‌خونی و...) ممکن است به دلایل غیرطبی و سادة دیگری نیز به وجود بیاید. مثلا نوع شغل، نوع تربیت خانوادگی، محیط کار و زندگی، خصوصیات اخلاقی دوستان و نزدیکان و حتی عوامل محیطی نظیر تغییر فصل.

تنبلی حتی ممکن است گ اهی به صورت کاملا طبیعی و واکنشی، به دنبال تحمل یک دورة طاقت‌فرسای کار و استرس (مثلا متعاقب یک سال درس خواندن برای کنکور) دیده شود. این تنبلی‌های کم‌خطر معمولا به درمان‌های سادة زیر جواب می‌دهند.

اصول درمان تنبلی‌های کم‌خطر

1ـ توصیه به تغذیة مناسب،‌ کلیشه به نظر می‌رسد اما کار می‌کند. متخصصان تغذیه اصرار دارند که با تغذیة مناسب، می‌توانند خُلقیات آدم‌ را تنظیم کنند. مثلا دکتر سینتیا ساس، سخنگوی انجمن رژیم درمانی آمریکا (ADA) برای از بین بردن تنبلی، توصیه‌هایی دارد از این قبیل:

«زیاد آب بنوشید چون دهیدره بودن در طول روز، آدم را سست، بی‌حال و تنبل می‌‌کند. سعی کنید تغذیه‌تان متناسب باشد و از همة گروه‌های مواد غذایی استفاده کنید. مصرف مواد غذایی محرک، به‌ویژه کافئین را محدود کنید و در طول روز، بیشتر از یک فنجان قهوه ننوشید و...»

2ـ برای یک آدم تنبل و بی‌حوصله، هیچ چیز بدتر از این نیست که با آدم‌هایی مثل خودش حشر و نشر داشته باشد. در انتخاب همنشینان‌تان وسواس به خرج بدهید. بگردید دنبال آدم‌هایی که در زندگی شخصی و حرفه‌ای‌شان مثبت و فعال‌اند و خوب می‌توانند به‌تان انرژی بدهند و ازتان حمایت کنند. 

3 ـ ورزش کنید. کم‌تحرکی، زمینه‌ساز بی‌حوصلگی و بی‌انگیزگی است. دکتر گلن گیسر، استاد دانشگاه ویرجینیا می‌گوید: «دقیقا همان‌هایی که حس و حال ورزش کردن ندارند، بیشتر از بقیه به ورزش کردن نیاز دارند.» یک فعالیت ایروبیک ساده مثل پیاده‌روی روزانه می‌تواند واقعا مفید باشد.

گیسر می‌گوید: «اگر قرار باشد فقط یک نوع حرکت ورزشی انجام بدهید، توصیه می‌کنم نرمش‌های کششی را یاد بگیرید و انجام بدهید.» طبیعی است که شدت و حدت ورزش‌تان را هم باید تنظیم کنید.

معیار گیسر این است: «اگر دارید آن‌قدر شدید ورزش می‌کنید که در لابه‌لایش نمی‌توانید صحبت کنید، بدانید که برای شروع، دارید زیاده‌روی می‌کنید. زیاده‌روی، به‌ویژه در شروع فعالیت‌های ورزشی‌تان، بیشتر از آن‌چه به کمکتان بیاید، به‌تان ضربه می‌زند.»

4 ـ بگردید دنبال انگیزه. خیلی اوقات، تنبلی از یک نوع خستگی‌ می‌آید که ریشه‌اش در بی‌علاقگی مفرط نسبت به شغل و کار‌های روزمره است. اگر برایتان مقدور است، حتی به تغییر شغلتان فکر کنید.

اگر فرزند یا برادر کوچکتان در انجام تکالیف‌اش تنبلی می‌کند، برایش یک جایزه یا حق ویژه‌ای در ازای انجام تکالیف‌اش قائل شوید که یکنواختی را ازش بگیرد و تنبلی‌اش را بشکند. خودتان هم اگر احساس می‌کنید هدفی که پیش رو دارید، خیلی بزرگ و دست‌نیافتنی است، بهتر است آن را به هدف‌های کوچک‌تر و سهل‌الوصول‌تر تقسیم کنید تا برای کار و تلاش بیشتر، انگیزه پیدا کنید.

5 ـ گاهی تنها یک تغییر ساده در برنامه‌های روزانه‌‌تان جواب می‌دهد. ترجیحا از تغییرات کوچک شروع کنید، چیزی که بتواند از یکنواختی خارج‌تان کند: موسیقی، فیلم، تئاتر، دیدار با یک دوست قدیمی، کوهپیمایی، استخر،... و هر چیز دیگری که حس می‌کنید مدتی است جایش در زندگی‌تان خالی است.

 6 ـ بنویسید. دکتر گلن گیسر پیشنهاد می‌کند برای تخلیة انرژی منفی درون‌تان دست به قلم شوید. آن‌قدر بنویسید تا زبان نوشتارتا‌ن باز شود و بتوانید با نوشتن احساس رضایت کنید. برای این کار، می‌توانید از مکاتبه و هم‌کلامی و همکاری با روزنامه یا مجلة محبوب‌تان  (همشهری جوان!) شروع کنید.

برچسب‌ها