پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۵:۰۳
۰ نفر

کیکاووس زیاری: ابراهیم فروزش، فیلم‌ساز سینمای کودک و نوجوان برای کار تازه‌اش «سنگ اول» به سراغ یکی از قصه‌های کوتاه هوشنگ مرادی کرمانی رفته است

اندیشه فولادوند و محسن تنابنده در کنار تعدادی از بازیگران محلی ملایر و مردم عادی این شهر، نقش‌های اصلی فیلم را بازی کرده‌اند.

قصه فیلم جدید فروزش درباره مرد ساده دلی است که به دلیل توهم ،به کاری دست می زند که دیگران ملامتش می کنند، درحالی که بعداً همین جماعت در مسابقه تقلید و رقابت از او پیشی می گیرند.

  • سنگ بنای «سنگ اول» کی گذاشته شد؟

خب، من سال‌هاست که با مرادی کرمانی دوست هستم و با هم سابقه همکاری سینمایی هم داریم. از زمانی که قصه «خمره» او را تبدیل به فیلم کردم، این همکاری ادامه داشته است. دوستی ما هم سال‌هاست ادامه دارد و طی این سال‌ها همیشه نوشته‌ها و کتاب‌های او را خوانده‌ام. کتاب‌های آخر او «تندر» و «پلوخورش» را هم مطالعه کرده‌ام. سنگ اول یکی از قصه‌های کوتاه کتاب«تنور» بود که احساس کردم می‌تواند قصه خوبی برای یک فیلم‌سینمایی باشد و آن را برای ساخت انتخاب کردم. به نظرم این قصه بضاعت تبدیل شدن به یک فیلم‌نامه بلند را داشت.

  • کارگردانی این قصه پیشنهاد مرادی کرمانی بود یا خواست خودتان؟

انتخاب خودم بود. البته او هم همیشه موافق این نکته بوده که قصه‌هایش تبدیل به فیلم‌سینمایی شود.

  • برای اینکه این قصه کوتاه تبدیل به یک فیلم‌نامه بلند شود، از او کمک گرفتید؟

خیر. فیلم‌نامه را خودم نوشتم. به اعتقاد من این قصه می‌توانست تبدیل به یک کار بلند شود، بدون اینکه لطمه‌ای به کلیت آن بخورد و یا از فضای اصلی خود خارج شود. نیازی نبود که داستانک‌های تازه‌ای به آن اضافه کنم. همیشه برایم انسجام یک قصه اهمیت خیلی زیادی دارد. اگر بخواهم ناشیانه با کار برخورد کنم، حاصل کار چیز خوبی از آب در نمی‌آید. اما خود قصه «سنگ اول» استعداد و ظرفیت آن را داشت که بدون وارد شدن به حاشیه‌های مختلف، آن را طولانی‌تر کنم.

  • یعنی در فیلم، خود این قصه است که پرورش یافته است؟

بله، «سنگ اول» شخصیت محور است و از موضوعی که در طول قصه دنبال می‌کند، جدا نمی‌شود.

  • زیاد کردن زوایای قصه برایتان کار سختی نبود؟

همیشه همه‌چیز از یک ایده شروع می‌شود. وقتی شما می‌خواهید چیزی بنویسید، اصل قضیه با یک جرقه که در ذهن شما زده می‌شود، شروع می‌شود و کار به جلو می‌رود. اتفاقات و حوادث یک مقدمه دارند که در طول زمان، در دل قصه جا می‌گیرند و آن را به جلو می‌برند. شما این نکته را می‌توانید در تمام قصه‌ها و فیلم‌نامه‌ها ببینید. در «سنگ اول» مسیر کار مشخص بود و فضای آن، امکان کار بیشتر را می‌داد. همین نکته، کار مرا راحت‌تر می‌کرد.

اندیشه فولاد وند در صحنه ای از فیلم/عکس: رضا عباسی

  • قصه فیلم در شهرستان می‌گذرد، محل فیلم‌برداری (لوکیشن) شما کجا بود؟

لوکیشن اصلی فیلم ملایر است. قصه فیلم ایجاب می‌کرد جایی را برای فیلم‌برداری انتخاب کنیم که تاکستان و باغ‌های انگور در آن باشد. اول کار می‌خواستم در قزوین فیلم را بسازم. لهجه قزوینی را دوست دارم. اما نتوانستم از این لوکیشن استفاده کنم. ملایر تاکستان‌های عظیمی دارد. دیدم لهجه آن جا هم شیرین است و برای مخاطب هم قابل فهم و جذاب است و می‌تواند با آن ارتباط برقرار کند.

  • پس استفاده درست و ویژه‌ای هم از لهجه این محل کردید؟

لهجه بازیگران محلی فیلم جذاب و شیرین است و بیننده را سردرگم نمی‌کند. به حال و هوای قصه فیلم هم می‌خورد و موافق آن است. هدفم استفاده درست از یکی از لهجه‌های محلی در ایران بود و فکر می‌کنم فیلم در این زمینه خوب و درست عمل کرده است.

  • قبل از شروع فیلم‌برداری قصد داشتید که حتماً از بازیگران محلی هم در کنار دو بازیگر حرفه‌ای فیلم استفاده کنید؟

بله. وقتی شما فیلمی در یک منطقه بومی می‌سازید حتماً لازم است که این کار را انجام دهید. شیرینی فیلم به همین است.

  • کار در لوکیشن‌های ملایر سخت نبود؟

سخت نه، ولی تازگی و جذابیت خاصی داشت. اکثر فیلم‌هایی که تا به حال ساخته‌ام، در خارج از تهران بوده است و تجربه کار در مکان‌های دور از پایتخت را دارم.

کد خبر 100446

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز