از میان نمایشهایی که بعد از آذرماه سال گذشته بهاجرا درآمدهاند و پوسترهایشان برای شرکت در مسابقه فرستاده شدند، بهترینها انتخاب شد. این پوسترها در خانه هنرمندان به نمایش درآمدند و از میان آنها آثار برگزیده معرفی شدند. مرتضی اتابکی که چهارتا از پوسترهایش به بخش مسابقه راه پیدا کرده بود، نفر اول این مسابقه اعلام شد.
او متولد سال 1360 خورشیدی، فارغالتحصیل هنرستان گرافیک و هفت سال است که پوستر تئاتر طراحی میکند. در گفتو گو با او، با ما همراه باشید.
- چهطور شد که سراغ طراحی پوستر تئاتر رفتید؟
من تئاتر را خیلی دوست دارم. این موضوع را سال 1377 فهمیدم، زمانی که نمایش «عروسی خون» دکتر علی رفیعی را دیدم. آنجا بود که فهمیدم دلم میخواهد در تئاتر کار کنم. چه کاری؟ نمیدانستم. به خاطر رشتهام، به طراحی صحنه فکر کردم و از دکتر رفیعی که طراحی صحنه و لباس کارهایشان را هم خودشان انجام میدهند، خواستم مرا به عنوان دستیار طراحی صحنه در گروهشان بپذیرند و ایشان هم پذیرفتند. چند سال با ایشان کار کردم و خیلی چیزها هم یاد گرفتم. مبانی سواد بصری، رنگ، نور، ارتباط اینها با همدیگر، بافت و جنس پارچه و تأثیر بصریشان، ترکیببندی بصری تصویرهای صحنه و خیلی چیزهای دیگر... میدانید که، دکتر رفیعی در کارشان منحصر به فرد و خارقالعادهاند. اما بعد از چند سال فعالیت در این رشته، متوجه شدم که طراحی صحنه آن چیزی را که در تئاتر به دنبالش بودم به من نمیدهد. برای همین رفتم سراغ طراحی پوستر و البته عکاسی تئاتر.
اثری از مرتضی اتابکی که به مسابقه پوستر امسال راه پیدا کردهاست، 1387
- کارکردن با علی رفیعی آرزوی هر کسی است. تعداد کسانی که میخواهند در گروهش کار کنند و کار یاد بگیرند، کم نیست. چهطور شد که او شما را پذیرفت؟
اول نمیپذیرفتند. اما من پیگیر شدم. شبانه روز با ایشان تماس گرفتم تا این که بالاخره متوجه شدند که موضوع برای من خیلی جدی است و گفتند بروم سر تمرینشان. آن زمان نمایش «شازده احتجاب» را کار میکردند. آنجا برخوردی پیش آمد که باعث شد مرا بپذیرند.
- چه نمایشهای دیگری را با علی رفیعی کار کردید؟
«کلفَتها»، «در مصر برف نمیبارد» و فیلم سینمایی«ماهیها هم عاشق میشوند».
- و بعد رفتید سراغ طراحی پوستر.
پیش از آن هم طراحی پوستر کرده بودم. برای یکی از کارهای آقای رفیعی اتودهایی زدم، اما نپسندیدند. برای چند تا تئاتر کودک هم کار کرده بودم. اما بهطور جدی این کار را سال 1381 شروع کردم. زمانی که ندا هنگامی برای نمایش «اژدهاک» در جشنواره تئاتر فجر برنده جایزه اول کارگردانی شد و از من خواست برای اجرای عمومیشان پوستر طراحی کنم. آن زمان هنوز خیلی از ظرایف این کار را بلد نبودم، با وجود این وقتی به نتیجه کارم نگاه میکنم، به عنوان کار اول از آن راضی هستم. بعد دنبال کار را گرفتم و ادامه دادم و متوجه شدم این همان کاری است که دوستش دارم.
- طراحی پوستر یک نمایش را از کجا شروع میکنید؟ چهطوری یک طرح در ذهنتان شکل میگیرد؟
از همان جلسههای اول دورخوانی نمایش، زمانی که بازیگران دور یک میز مینشینند و نقششان را از روی متن میخوانند، همراه گروه میشوم و همانجا با متن و تحلیل کارگردان از آن آشنا میشوم. این تحلیلهای کارگردان از متن است که به نمایش شکل میدهد و من به عنوان طراح پوستر باید بتوانم این نگاه و دیدگاهها را با استفاده از عناصر بصری در کار خودم منعکس کنم. برای این کار باید به زبان مشترکی با کارگردان برسم.
- پس ارتباطی که با کارگردان برقرار میکنید برایتان تعیینکننده است.
من کاری را قبول میکنم که بتوانم با کارگردانش این ارتباط را برقرار کنم. در عین حال نگرشی هم که کارگردان نسبت به کار خودم دارد برایم مهم است؛ این که به من آزادی بدهد، به کارم اطمینان کند و دستم را در کار باز بگذارد. وقتی کارگردان این آزادی را به طراح میدهد، کار طراح زمین تا آسمان فرق میکند با موقعی که کارگردان دائم بخواهد اعمال نظر کند.
پوستر نمایش «دیوار چین » ، اثر مرتضی اتابکی، 1387
- خب کارگردان حق دارد نظرش را بدهد، به هر حال سفارشدهنده کار است.
بله. اما بعضی کارگردانها نظرشان را به طراح تحمیل میکنند، خیلی وقتها هم این کار را
بر اساس اصول کار انجام نمیدهند. در صورتی که میشود میان خواسته کارگردان و اصول کار و نظر طراح نوعی تعامل بهوجود آورد تا در نهایت همه به یک نقطه مشترک برسند.
- گفتید از همان آغاز تمرینها با گروه همراه میشوید. اینطوری طراحی هر پوستر وقت زیادی میگیرد.
بله، اما این به نفع خود کار است. اینطوری در جریان همه جزئیات و ویژگیهای کار قرار میگیرم و میتوانم آنها را در کارم بیاورم. خیلی وقتها اتفاقی که در همین تمرینها میافتد جرقه اصلی طرح را در ذهنم میزند. مثلاً برای «پایین، گذر سقاخانه»، موقع تمرینها از بازیگران عکس میگرفتم و بعداً از یکی از همین عکسها در طرح پوستر استفاده کردم. به علاوه این که هر نمایش برایم یک تجربه جدید است و من این تجربهها را دوست دارم.
- از پوسترهایی بگویید که به خاطرشان برنده شدید. اول از پوستر نمایش «دیوار چین» که آدم را گول میزند.
من نخواستهام کسی را گول بزنم. یکی از مهمترین ویژگیهای طرح یک پوستر این است که با مخاطبش صادق باشد و نخواهد چیزی را جوری دیگر نشان دهد.
منظور من هم این نبود. شما سعی کردهاید فضای نمایش را در پوستر منعکس کنید و در این کار کاملاً موفق بودهاید. در نگاه اول مخاطب فکر میکند این پوستر مربوط به یک نمایش چینی است. نوشتن نام «دیوار چین»، با خطی شبیه به خط چینی، یکی از عواملی است که فضای نمایش را منعکس میکند. در بخشهای دیگر پوستر هم همین اتفاق افتاده.
همیشه دوست دارم موضوع را به شکلی غیرمستقیم به مخاطبم منتقل کنم. فکر میکنم موفقیت پوستر دیوار چین هم به دلیل همین ویژگیاش بوده.
- در بیشتر پوسترهایتان از فضای خالی زیاد استفاده کردهاید. دلیل خاصی دارد؟
من عاشق سکوتم. در فضایی که سکوت مطلق وجود دارد، یک پچپچه هم بهراحتی شنیده میشود، اما اگر وسط خیابانی شلوغ و پررفتوآمد داد هم بزنید، ممکن است کسی حرفتان را نشنود. من دوست دارم اول برای مخاطبم این سکوت بصری را بهوجود بیاورم و بعد وقتی حتی یک نقطه را در این سکوت قرار بدهم با او ارتباط برقرار می کند و تأثیرش را میگذارد. این تأثیرگذاری مخاطب را بر میانگیزد که برود آن نمایش را ببیند. یکی از مهمترین وظیفههای پوستر تئاتر هم همین است.
اثری از مرتضی اتابکی، 1385
- این نشان میدهد که طراح پوستر تئاتر با یک انتخاب چهقدر میتواند در برقراری ارتباط میان یک نمایش و مخاطبانش نقش داشته باشد.
به همین دلیل هم پوستر تئاتر اهمیت زیادی دارد. پوستر تئاتر اطلاعرسانی میکند و به مردم میگوید که چنین نمایشی، با چنین فضا و ویژگیهایی، توسط این افراد در زمان و مکان مشخصی اجرا میشود، اما علاوه بر آن نماینده فرهنگ آن تئاتر و گروهی هم هست که آن را اجرا میکنند. در ضمن شناسنامه کار هم میشود، چون ویژگیهای آن را ثبت میکند و به نوعی، تاریخنگاری آن کار را هم انجام میدهد. بعد از این که اجرای یک کار تمام میشود، پوستر آن باقی میماند و کسانی که در آینده میآیند با دیدن آن پوستر میفهمند که چنین نمایشی در چه زمانی با چه حال و هوایی اجرا شده است. پوستر تئاتر میتواند حتی از مرزهای یک کشور هم فراتر برود، با مردمی با زبانی دیگر ارتباط برقرار کند و معرف تئاتر یک کشور باشد. من میگویم اگر تئاتر نماینده فرهنگ یک ملت است، پوستر تئاتر سفیر فرهنگی آن ملت است.
- با وجود این، به این رشته توجه چندانی نمیشود.
حتی بعضی از کارگردانها هم به این موضوع اهمیت نمیدهند. این بیتوجهی به این رشته باعث شده خیلی از پیشکسوتها کنارهگیری کنند یا بیانگیزه شوند و این بدترین اتفاقی است که میتواند بیفتد.
- فکر میکنید چه کار باید کرد؟
این چند سال اخیر تلاشهایی شده تا اهمیت این رشته شناسانده شود؛ کارهایی مثل برگزاری همین مسابقه و نمایشگاه، اما هنوز جای کار هست. من فقط امیدوارم این رشته جایگاه خودش را پیدا کند.