هدف اصلی این برنامه ایجاد مهارت میان کارکنان و دیگر افراد جامعه است. همزمان با ثبت نام داوطلبین برای شرکت در این آزمونها به سراغ مصطفی ملکی، رئیس مرکز آموزش عالی علمی- کاربردی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران رفتیم و با وی به گفتوگو نشستیم. در واقع این اقدام شهرداری، گامی دیگر برای تبدیل شهرداری به نهادی فرهنگی اجتماعی است که چند سالی است شعار مدیران شهری شدهاست.
- بهعنوان نخستین سؤال در ارتباط با چگونگی مدیریت و اهداف عالی این سازمان توضیح دهید.
این سازمان از سال 81 تأسیس شد و از سال 83 بهطور رسمی فعالیت خود را آغاز کرد. ایده اصلی این کار از جانب وزارت علوم صورت گرفت که در حدود 8-7 سال است فعالیت میکند. فعالیتهای ما همه زیر مجموعه دانشگاه علمی- کاربردی است و مجوز این سازمان را از وزارت علوم دریافت کردهایم. هدف اصلی این مجموعه این است که یکسری رشتههایی را که مورد نیاز جامعه امروز است با رویکرد آموزش مهارت البته به معنای واقعی کلمه، ایجاد کنیم.
اگر قرار باشد اهدافی که وزارت علوم یا دانشگاه علمی کاربردی پیشبینی کرده به تحقق برسد مستلزم این مسئله است که ما همان اهداف را تا جایی که امکان دارد نهادینه کنیم و این شاید تا گام نهایی کمی فاصله داشته باشد ولی ما تلاشمان این بوده که حداقل با کادر تخصصی که با این مجموعه جمعآوری کردهایم تا حدودی به این قضیه رنگ واقعیت ببخشیم. این مجموعه در حال حاضر ماهیت جدیدی را در خود آزمایش میکند که بهاصطلاح در حال پوست اندازی است؛ بهطوری که ما تصمیم گرفتیم تغییر نام بدهیم و نام آن را به مرکز عالی آموزشهای علمی- کاربردی تبدیل کنیم.
- ضرورت وجود رشتههای مرتبط با مسائل شهری در این سازمان چیست؟
مرکز عالی آموزشهای علمی- کاربردی که از میان انواع رشتههای پراکنده روی رشتههای علوم شهری متمرکز کرده تا به امروز 23 رشته کاردانی و کارشناسی را در حوزههای مختلف با 3 سر گروه «خدمات»، «مدیریت هنری در رشتههای هنری» و «فنی - مهندسی» ارائه کردهاست که اکنون در حدود 2300 دانشجو را پذیرش کردهایم و پیشبینی میشود که اگر به لحاظ سخت افزاری کلاسهای جدیدمان را آماده کنیم آمار این دانشجویان به 2700 نفر هم خواهد رسید.
ما سعی کردیم رشتههایی را انتخاب کنیم که مورد نیاز جامعه و شهرداری است و چون شهرداری نیز در کارهای خدماتی و اجتماعی فعال است، ممکن است خیلی از نیازهایی که در حوزه شهرداری بهوجود آمده، در حوزه دانش تخصصی یا کلاسیک آن در آموزشگاهها تدریس شود. بهعنوان مثال مترو - که بهعنوان یکی از ضرورتهای جامعه و شهرهای بزرگ مطرح میشود- به مدیریت حملونقل وابستگی دارد یا اگر ما میگوییم که متأسفانه بخشی از شهر تهران یا برخی محلههای خاص با مشکل اعتیاد دست و پنجه نرم میکنند ما سعی کردهایم برای بهبود این معضل، رشته آسیبهای اجتماعی با گرایش موادمخدر را ایجاد کنیم.
مقصود اصلی این است که ثابت کنیم هدفگذاریها دقیق انجام شده است. ما باید نیازهای واقعی تهران را بشناسیم و در یک فضای دانشگاهی، مهارتهای اولیه را در اختیار افرادی که بهعنوان کارمند و کارشناس میخواهند انجام وظیفه کنند قرار بدهیم که این بخش عمدهای از کار ماست.
بخش دیگر تحت عنوان مؤسسه آموزشی شهر مشغول به فعالیت است که این مؤسسه یک تعریف جدی دارد که مشخصا زیر مجموعه سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران است.
ما میدانیم که 300 فرهنگسرا و خانه فرهنگ در تهران وجود دارند که حداقل مخاطبینی که در آن مکانها دورههای آموزشی را طی میکنند یا در فعالیتهای هنری، تفریحی و سرگرمی مشارکت دارند بهطور میانگین 5/1میلیون نفر است که این خود به تنهایی آمار کمی نیست. در حدود 420رشته هم در فرهنگسراها آموزش داده میشود و همین مقدار را اگر استانداردسازی کنیم (البته استانداردسازی به این معنا از محتوای آموزش شروع میشود تا کادر مربی و اساتیدی که قرار است این آموزشها را به علاقهمندان و دانشجویان بدهند) بدون شک متناسب با نیازهای امروز جامعه و هماهنگ با آنها خواهد بود.
-
ایجاد بخش «اثربخشی» در این مرکز آموزشی به چه معناست؟ بهنظر میرسد این بخش در مراکز دانشگاهی، جدید باشد.
ما بخشی را پیشبینی کردهایم با نام اثربخشی. وجود این بخش به این دلیل بوده که دریابیم دورههای آموزشی ما تا چه میزان توانسته تأثیر رفتاری یا اصلاح رفتاری در شهروندان را صورت دهد. بهطور مثال میتوانیم روی یکی از معضلات جدی در شهر تهران که آلودگی هواست، متمرکز شویم و در قالب آموزش نگهداری از گیاهان تزئینی و گیاهان آپارتمانی آن را ارائه کنیم. منظور این است که ما تلاش میکنیم با تأثیر این آموزشها روی شهروندان میزان موفقیت خود را بسنجیم و با توجه ویژه به نیاز شهروندان، دورههای آموزشی استاندارد را پیاده کنیم.
- آیا دورههای آموزشی که سازمان برگزار میکند بلندمدت است؟
دورههای آموزشی این سازمان، کوتاه مدت هستند که بستگی به نیازی دارد که در شهروندان احساس میشود. از آموزشهای غیرمستقیم که بهصورت ارسال جزوه و کتاب هستند شروع میشود و تا دورههای چند ساعته و حتی چند روزه و چند ماهه ادامه دارد. در کل زمان این دورهها بستگی به این مسئله دارد که دانشجو طی چه مدت زمانی میتواند به مهارت کافی برسد؛ حالا ممکن است 6ماه نیاز باشد یا یک سال.
- جالب این است که فعالیتهای این مرکز آموزش، کمتر منعکس شده و شهروندان از آن خبر ندارند.
شما نباید انگشت اشاره را به سمت من نشانه بروید! چون این کوتاهی از جانب من نبوده و دوستانی که قبل از ما بودهاند وظیفه اطلاع رسانی را برعهده داشتهاند و باید به این ماجرا توجه میکردند ولی امروز هم هنوز دیر نشده و ما فرصت را مغتنم میشمریم و از آن نهایت استفاده را میکنیم.
- در مورد نحوه جذب دانشجویان در این مؤسسه و میزان خروجی آن و جذب در بازار کار بگویید.
اعضای دانشگاه علمی کاربردی که متعلق به شهرداری تهران است تنها از کارمندان خود آموزشگاه هستند. ما به دو شکل جذب دانشجو داریم: 1) پودمانی 2) ترمی. حدود 50درصد سهمیه ویژه را برای کارمندان که با یک اولویت خاص در شهرداری و سازمان فرهنگی هنری مشغول به کار هستند قائل هستیم و از آنها در آموزشگاهها استفاده میکنیم ولی بهصورت جدی خود سازمان سنجش به ما دانشجو معرفی میکند. البته متقاضیان آزاد هم داریم که مثل بقیه دانشگاهها باید فرمها را پر کنند و آزمون کنکور دهند.
فعلا مقاطعی که ما داریم مقطع کاردانی و کارشناسی است. حداقل مدرکی هم که برای استاد شدن مدنظر است کارشناسی ارشد است که ما فعلا فاقد این مقطع هستیم. حتی مقطع کارشناسی را هم مدتی است که اضافه کردهایم و مقدمات لازم برای وجود کارشناسی ارشد انجام شده است. بخشی از رشتههای ما مثل آسیبهای اجتماعی با گرایش موادمخدر در جذب، موقعیت خوبی دارند و حتما این تمایل وجود دارد که از خروجیهای ما در کارهایشان استفاده کنند و جذب بازار شوند. ما در بحث مدیریت فرهنگی رایزنیهایی هم انجام دادهایم؛ درخصوص اینکه فارغالتحصیلان ما را به مؤسسات و مکانهای مختلف معرفی کنند.
- اعتبار و بودجه، رگ حیاتی هر سازمان آموزشی و فرهنگی است. از این نظر وضعیت سازمان و مرکز آموزش چگونه است؟
امسال هیچگونه بودجهای از شهرداری به ما تعلق نگرفته بهجز درآمدی که ما از خود دانشجوها دریافت کردهایم که تقریبا هر دانشجو حداکثر بهطور نوسانی و با توجه به نوع رشتهای که در آن تحصیل میکند هر ترم 300هزار تومان پرداخت میکند.
- بیشتر چه رشتههایی در این مرکز آموزشی تدریس میشود؟
رشتههای بازیافت، حملونقل، آسیبهای اجتماعی با گرایش موادمخدر و ترافیک از جمله رشتههایی هستند که در هیچ کدام از دانشگاههای علمی- کاربردی تدریس نمیشوند. طی این چندسال، تجربه ثابت کرده استقبال از رشتههایی که درسخواندن در آن آسانتر است مثل مدیریت فرهنگی بیشتر بوده چراکه این قشر تحصیلکننده همگی کارمند هستند و چندان فرصت درس خواندن ندارند.
- و سخن آخر...
میخواهم به 5 سرفصل کاری که در سازمان مورد توجه قرار گرفته و برای شهر تهران بسیار مورد نیاز است اشاره کنم. ما در بحث مفصل و در کارشناسیهای اولیه که انجام دادهایم به 5 سرفصل رسیدیم. این 5 سرفصل 5 نیاز اساسی است که یک چالش جدی است.
1- نیازی که فکر میکنم برای تهران از نان شب هم واجبتر است و برای آن برنامهریزیهایی را انجام دادهایم، مسئله امداد و نجات است.
2- ما در قرن 21 زندگی میکنیم. خیلی از مشکلات ما ناشی از نداشتن یک مدیریت زمان است که بسیاری از محدودیتها و کاستیهای زندگی مان هم از این مسئله نشأت میگیرد.
3- 13مهارت وجود دارد که یک شهروند تهرانی آنها را آموزش ندیده است و این در دوره میانسالی تبدیل به 23 معضل لاینحل خواهد شد. مثلا یکی از همین مهارتها داشتن ارتباط عمومی خوب است که متأسفانه از پدر به فرزند یا حتی بالعکس هم منتقل نشده است.
4- تغذیه سالم و بهداشت و سلامت روان خیلی روی روان انسان تأثیرگذار است.
5- سرفصل آخر به این اشاره میکند که آمار نشان داده جمعیت شهری بر جمعیت روستایی غالب شده است.
تمام این سرفصلها به یک تهدید تبدیل شده که نیازمند این قضیه است که سازماندهی شوند تا باز هم تکرار کنیم که پیشگیری بهتر از درمان است و در مدیریت بحران باید به این نتایج رسید تابه آرامشی که همه ما بهدنبال آن هستیم دست پیدا کنیم.