مشتریان این بازار جوانان و مخصوصا نوجوانان هستند که در مقابل ردیف گردن آویزها میایستند و در میان این معجون به دنبال جذابترین شکل میگردند. فروشنده و خریدار چیز زیادی از معنی این اشکال نمیدانند و درباره آن هم صحبت نمیکنند.
گویی همه پذیرفتهاند که زینتآلات تنها زینت هستند ولی این هراس همیشه وجود دارد که ما چیزی را به گردن بیندازیم که معنایی ناشناخته، غریب و زیانبار داشته باشد طرحی که چندسال قبل روی تیشرتها، کمربندها و حتی قوطی سیگارها راه پیدا کرد ظاهرا شبیه برگ گیاهی معمولی است که به شکل نیم دایره و از تعدادی برگ تیزکوچک و بزرگ ساخته میشود.
این نشانه به تعداد زیادی تکثیر شده و از طرف جوانان مورد استقبال قرارگرفت در حالیکه نمیتوان فهمید چندنفر از کسانی که این برگ را به گردن خود آویختهاند دقیقا از معنای آن خبر دارند. این طرح در واقع برگ گیاه ماریجوانا است که در ایران آن را با نام حشیش میشناسیم. روی یک قوطی سیگار فلزی تصویربرگ حشیش به همراه عبارت انگلیسی «زندگیات را روشن کن» کشیده شده است.
فروشنده میگوید که این برگ، برگ توتون است ولی برگهای گیاه توتون پهنتر هستند و تفاوت مشخصی با برگ حشیش دارند. اگرچه میتوان از یک گیاهشناس کمک گرفت ولی طرح قوطی سیگار را به فرزان سجودی، نشانهشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران نشان میدهیم. او میگوید: «بله. این تصویر شمایلی از گیاه شاهدانه یا همان حشیش است.» ولی چگونه است که نشانه نوعی ماده مخدر تا این حد گسترش پیدا میکند و خود را در همهجا نشان میدهد. آیا نباید انتظار داشت که عموم مردم معنی آن را بدانند؟
سجودی در شرح این موضوع با ذکر مقدمهای میگوید:«معمولا کسانی که از این نوع نشانهها استفاده میکنند به دنبال معنای قطعی آن نیستند. هر نشانهای در بافت و زمینه اجتماعی فرهنگی خود، با کاربرد ویژه، در کنار دیگر نشانهها و در دوره مشخص تاریخی معنای واضحی دارد ولی وقتی از آن بافت جدا شد و در مکان و زمان دیگری به کار رفت، معنایی متفاوت پیدا خواهد کرد.»
او درباره مد میگوید:«از طرف دیگر وقتی نشانهای تبدیل به مد میشود،دیگر معنای قطعی خود را پیش مردم نخواهد داشت. همیشه به این نکته توجه کنید که توده مردم، یک نشانه را خوانش و تفسیر نمیکنند بلکه خیلی ساده آن را مصرف میکنند. مد به صورتی ناگهانی و هنجار گریخته رواج پیدا میکند، برای جوانان دارای جاذبه آنی است و آنها شروع به مصرف این نشانه در چارچوب مد خواهند کرد تا زمانی که اهمیت و برجستگی خود را از دست بدهد.»
یکی از بهترین مثالها شلوار جین است. این نوع پوشش سالها قبل برای کارگران معدن، گاوچرانها و کشاورزان آمریکایی ساخته شده بود و در واقع نوعی لباس کار بود. کمکم گرایش جوانان به این پوشش باعث شد تا در دهه 60 میلادی تبدیل به نشانهای از نسل جوان شود اما در میان عموم مردم بازهم لباسی غیررسمی و متعلق به گروههای پایین جامعه بود. 40سال قبل شلوار جین با نام شلوار لی در میان جوانان ایران رایج شد به طوری که تبدیل به نشانهای از برتری فرهنگی شده بود. سپس کاپشن جین که همرنگ با شلوار بود هم رده کاملتر آن را ساخت. آن زمان برای خیلی از جوانان،پوشیدن شلوار جین اهمیت زیادی داشت ولی امروز شلوار لی اگرچه لباس رسمی نیست اما معنای خاصی هم ندارد مگر اینکه با لباسهای دیگری همراه باشد.
ولی چگونه یک نشانه از معنا تهی میشود؟ کسی که برای اولینبار نشانهای را از یک طرح باستانی یا جدید تولید میکند قصد بیان مفهومی را دارد و میخواهد تعلق خود را به گروه یا عقیدهای نشان دهد ولی با گذشت زمان آن فضا اهمیت خود را از دست خواهد داد. دیگر مهم نیست که این نشانه نمایانگر تعلق به چه گروهی است و چه تفکری را پشتیبانی میکند و اینجاست که نشانه بدون معنای خاص و تنها به دلیل شکل ظاهری جذابش به زندگی خود ادامه میدهد در حالی که دیگر از طرف مردم به رسمیت شناخته نمیشود.
ممکن است علامت عقیدهای عمیق و پرمعنا تبدیل به یک مد روزمره شود. نزدیک 15سال پیش نشان صلح که جای پای کبوتر را در میان دایرهای نقش کرده است در ایران با بار منفی و به عنوان نشان موسیقی ممنوع رپ شناخته میشد و هرکسی هم سعی میکرد خطوط آن را به همین شکل و مطابق آثار سوء فرهنگهای بیگانه تفسیر کند. حتی نوجوانانی هم که این علامت را روی لباس یا جا کلیدیهای خود داشتند تصور میکردند نشانهای مرموز را حمل میکنند.
فردین علیخواه- جامعهشناس- میگوید: «هرگروه، جریان یا جنبش اجتماعی نشانگان هویتی را برای خود ایجاد میکند تا افراد درون آن را متمایز سازد. لباس و موسیقی دو ابزار اصلی هویتساز هستند و معمولا گروههای سنی جوان و نوجوان را جذب میکنند. نوجوانی که این نشانهها را داشته باشد توسط همسالان خود تایید شده و اعتباری به دست میآورد. خیلی اوقات والدین به این حرکات اعتراض میکنند زیرا آنها دوران نوجوانی را طی کرده و به ثبات بزرگسالی رسیدهاند. شاید فرزندانشان هم بعدا در سن آنها همین حس را داشته باشند».
ویژگی مد،ناپایدار بودن آن است. همچنان که هپییها و پانکها زمانی مد محسوب میشدند و امروز اثری از آنها نمانده است،گروهها و مدهای دیگر هم با گذشت زمان محو میشوند و نشانههای جدید با نگرانیهای جدید به وجود میآید. همین الان هم در اطراف ما نشانههای نگرانکننده دیده میشوند. آنچه که در حال رشد است حلقه و میخ و نگینهایی است که در بینی و ابرو و لب نصب میشود. آیا این زینتآلات معنا و مفهوم فرهنگی خاصی دارند یا مانند دیگر نشانههای تزئینی پس از مدتی عادی و فراموش خواهند شد؟