او که 6سال پیش نیز پیروز انتخابات ریاستجمهوری شده بود با انقلاب نارنجی از قدرت کنار گذاشته شد و نتوانست روی صندلی کوچما بنشیند. یاناکوویچ بهشدت از سوی کرملین حمایت میشود.
روسیه برای تحت فشارقراردادن انقلابیون نارنجی همه کار کرد. مسکو تا یک ماه پیش حتی سفیری در کییف نداشت اما قدرت گرفتن یاناکوویچ در اوکراین به تحرکات روسها نیز افزوده است. دیمیتری مدودف، رئیسجمهوری روسیه از فرط خوشحالی دوبار پیروزی یاناکوویچ را به وی تبریک گفت. روسها از هماکنون فرش قرمز برای رئیسجمهوری تازه نفس اوکراین پهن کردهاند. قرار است یاناکوویچ ماه بعد به مسکو برود تا جشن پیروزی را با دوستان خود در کرملین برگزار کند. در اردوگاه شکست خورده نارنجیها اما فعلا سکوت حاکم است.
کوچما، پیروز دو دور انتخابات اوکراین
3سال پس از فروپاشی شوروی نخستین انتخابات ریاستجمهوری در اوکراین برگزار شد که پیروز آن لئونید کوچما بود. کوچما، سیاستمدار وفادار به روسیه به شمار میآمد از همین رو مسکو از نتیجه انتخابات سال 1994 خرسند بود. در دومین دور از انتخابات ریاستجمهوری که در سال1999 میلادی بود، کوچما دوباره برنده انتخابات شد.
براساس قانون اساسی اوکراین، یک فرد تنها میتواند 2بار رئیسجمهوری شود و مدت هربار ریاستجمهوری هم 5سال است. با این محدودیت قانونی، کوچما نمیتوانست برای بار سوم خود را نامزد ریاستجمهوری کند. بنابراین او با اشاره روسها حمایت از نامزدی ویکتور یاناکوویچ را در دستور کار خود قرار داد.
جدال ویکتورها در انتخابات سوم
انتخابات سوم در سال2004 میان 24 نامزد برگزار شد اما هیچ کدام از نامزدها نتوانستند آرای 50+1 را بهدست آورند. پس از شمارش آرا، ویکتور یاناکوویچ و ویکتور یوشچنکو به دور دوم راه یافتند. ویکتور یاناکوویچ سخت مورد حمایت روسیه بود. پوتین در کسوت رئیسجمهوری روسیه برای پیروزی وی تمام تلاش خود را به کار بست. او در بحبوحه انتخابات سومین دوره ریاستجمهوری اوکراین 2بار به کییف رفت و 3 بار بهطور زنده با مردم این جمهوری سخن گفت. برای پوتین و روسیه اوکراین ارزش فوقالعادهای دارد زیرا با غلتیدن این جمهوری به دامن غرب، شرق اروپا از سیطره روسها خارج میشود و بالعکس غربیها با پیبردن به اهمیت بالای جمهوری اوکراین در معادلات شرق اروپا ریسک سرمایهگذاری روی انقلاب نارنجی را به جان خریدند و در این راه نیز به اهداف خود رسیدند اما این اهداف عمری کوتاه داشت.
دور دوم انتخابات برگزار شد و کمیسیون انتخابات در 21نوامبر یاناکوویچ را پیروز انتخابات اعلام کرد اما طرفداران رقیب با ریختن به خیابانها ادعای تقلب کردند و لغو انتخابات را خواستار شدند.
در 27 نوامبر 2004 در حالی که بیش از نیم میلیون نفر در میدان استقلال جمهوری اوکراین گرد هم آمده بودند یکصدا بر سر پلیسی که آماده شلیک بود فریاد میزدند که ما را نکشید. ما شما را دوست داریم. ما میخواهیم شما را ببوسیم.
اعلام پیروزی یاناکوویچ همانند آتشی بود که به انبار باروت انداخته شد. بلافاصله 24 چادر در شهر کییف پایتخت این جمهوری به نمایندگی 24استان برپا شد. نارنجی پوشان نقاط حساس شهر را به کنترل خود درآوردند. جوانان اوکراینی از سراسر کشور به پایتخت سرازیر شدند و در کمتر از یک هفته بیش از 1500چادر در حمایت از ویکتور یوشچنکوی غربگرا در کییف برپا شد. سرانجام و در پی فشارهای افکار عمومی دادگاه عالی نتیجه انتخابات را ملغی اعلام کرد و حکم به برگزاری دوباره انتخابات داد. این حکم نوعی پیروزی بزرگ برای کسانی بود که از اصلاحات در اوکراین حمایت میکردند. هواداران غرب که رنگ نارنجی را برای خود برگزیده بودند سرمست از این حکم در مرحله سوم انتخابات روی سوم ریاستجمهوری به پای صندوقهای رأی رفتند و ویکتور یوشچنکو را با بیش از 52 درصد رأی، رئیسجمهوری کردند.
اختلاف در اردوگاه نارنجی
یاناکوویچ شکست را پذیرفت و کنار رفت. یولیا تیموشنکو، رهبر دوم انقلاب نارنجی صاحب پست نخستوزیری شد. اما قائله انقلاب نارنجی به اینجا ختم نشد. بهزودی اختلاف شدیدی میان رهبران انقلاب نارنجی در گرفت که در نهایت رؤیای هزاران انقلابی اصلاحخواه اوکراینی را بر باد داد. اختلافات شدید و شدیدتر شد بهنحوی که این اختلاف به شکاف میان رهبران انقلابیون انجامید. گروهی به حمایت از رئیسجمهوری برخاستند و گروه دیگر جانب نخستوزیر را گرفتند.
در نهایت با کارشکنی طرفداران یاناکوویچ و اعمال فشار رئیسجمهوری دولت سقوط کرد. پیامد بد سقوط دولت برای انقلابیون نارنجی برگزیده شدن ویکتور یاناکوویچ به سمت نخستوزیری بود. اما پیامد بدتر این تغییر و تحولات تحت تعقیب قرار گرفتن یولیا تیموشنکو به اتهام دزدی گاز بود. روسها درصدد محاکمه بانوی انقلاب نارنجی برآمدند. این قضیه با سفر ناگهانی تیموشنکو به مسکو و ساعتها گفتوگوی پشت پرده با حاکمان کرملین ختم به خیر شد. این درحالی بود که جنگ شدید قدرت میان نخستوزیر عزل شده و رئیسجمهوری که دو دستی به صندلی ریاست چسبیده بود هر روز بالاتر و بالاتر میگرفت در مقابل یاناکوویچ در پست نخستوزیر روزبهروز قدرتمندتر میشد. در چنین شرایطی برای ویکتور یوشچنکو چارهای جز استفاده از اختیارات خود برای انحلال رادا (پارلمان اوکراین) باقی نماند. انحلال رادا راهی برای جلوگیری از قدرت گرفتن یاناکوویچ بود.
یارگیری از نوع نارنجی
برگزاری یک انتخابات دیگر اوکراین را تحت الشعاع قرار داد. رقابت اما این بار میان نارنجیهای غربگرا با آبیهای طرفدار روسیه از یک سو و جنگ شدیدتر درون خانوادگی میان انقلابیون نارنجی از دیگر سو، اوکراینیها را دچار نوعی سرگیجه سیاسی کرد. افکار عمومی این جمهوری از نزاعهای سیاسی میان رهبران خود خسته و نگران بودند. در این بین گروهی که به رئیسجمهوری وفادار بودند جانب او را گرفتند و گروه دیگر به حزب تازه تأسیس یولیا تیموشنکو یعنی بلوک تیموشنکو گرویدند. البته حزب مناطق به رهبری یاناکوویچ نیز رأی در خور توجهای به دست آورد. در پایان انتخابات، رادا دوباره کار خود را آغاز کرد و تیموشنکو دوباره نخستوزیر شد. نکته حائز اهمیت اینکه تیموشنکو تا انتخابات ریاستجمهوری 2بار پست نخستوزیری را به رقیب خود یاناکوویچ واگذار کرد.
اختلاف میان رهبران کشور موجبات نارضایتی افکار عمومی اوکراینیها بهویژه انقلابیون نارنجی را فراهم کرد. در نتیجه همین نارضایتی عمومی بود که انقلاب نارنجی به بن بست خورد و هردو رهبر سرشناس انقلاب نارنجی در انتخابات با شکست روبهرو شدند. ویکتور یوشچنکو با تنها 5 درصد رأی در دور نخست از گردونه رقابتها کنار رفت و یولیا تیموشنکو در دور دوم با اختلاف 5/3 درصدی از راهیابی به کاخ ریاستجمهوری باز ماند. این انتخابات اما دو پیروز داشت؛ یکی یاناکوویچ و دیگری روسیه!
مقایسه انتخابات 2004 و 2010
انتخابات ریاستجمهوری در جمهوری اوکراین در سالهای 2004 و 2010 تفاوتها و اشتراکهایی دارد. تقلب از بارزترین نشانههای هر دوانتخابات است. تفاوت اما اینجاست که حربه تقلب در انتخابات 2004 جواب داد و انتخابات مرحله دوم ملغی شد و به دور سوم کشیده شد که در نتیجه آن، غالب و مغلوب تغییر کردند اما این سیاست در انتخابات 2010 جواب نداد و بهرغم برگزاری انتخابات در مرحله دوم و نشانه رفتن انگشت اتهام تقلب به سمت پیروز انتخابات اما افکار عمومی در اوکراین، اتحادیه اروپا و آمریکا از پذیرش آن خودداری کردند و انتخابات اوکراین را مبتنی بر دمکراسی دانستند.
در سال 2004 و در برگزاری سومین دور ریاستجمهوری در جمهوری اوکراین 24 نفر خود را نامزد انتخابات کردند اما هیچکدام از آنها نتوانستند آرای لازم را در همان دور نخست به دست آورند و انتخابات به مرحله دوم کشیده شد. در نتیجه شمارش رأی در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری سال 2004، ویکتور یاناکوویچ نامزد مورد قبول روسیه 45/49 و ویکتور یوشچنکو نامزد مورد حمایت غرب 41/46 رأی بهدست آورد. با این نتیجه یوشچنکو با اختلاف نزدیک به 4 درصد از رقیب خود شکست خورد اما حوادث بعدی اوکراین جوردیگری رقم خورد. اتحادیه اروپا ، آمریکا و دیگر حامیان این کشور همچنین افکار عمومی این جمهوری پیروزی یاناکوویچ را به چالش کشیدند. بنابر فشارهای داخلی و خارجی، دادگاه عالی اوکراین حکم بر ملغیشدن انتخابات و برگزاری دوباره (بار سوم) انتخابات داد که نتیجه نهایی این فشارها ربودن پست ریاستجمهوری از یاناکوویچ بود.
حکم دادگاهی که دیگر تکرار نشد
در انتخابات 2010 تعداد نامزدهای انتخاباتی به 18 نفر کاهش پیدا کرد اما سرنوشت این انتخابات نیز همانند انتخابات 6سال پیش به دور دوم کشیده شد. کمیته مرکزی انتخابات اوکراین نتیجه نهایی این انتخابات را پس از شمارش آرا در دور دوم اعلام کرد که در نتیجه ویکتور یانوکوویچ 95/48درصد آرا و یولیا تیموشنکو 47/45درصد آرا را به دست آوردند. اختلاف رأی این بار به 5/3درصد کاهش یافت اما اوضاع سیاسی اوکراین 2010 با اوکراین 2004 متفاوت شد. انتظار تیموشنکو این بود که انقلابیون نارنجی به بهانه تقلب به خیابانها بریزند و دادگاه عالی اوکراین رأی 2004 را در مورد انتخابات تکرار کند اما تنها نزدیک 1000 نفر هواداران وی در مقابل دادگاه عالی تجمع پراکنده کردند.
تیموشنکو به دادگاه شکایت کرد اما قضات دادگاه چندان اعتقادی به ادعاهای تقلب در این انتخابات نداشتند و تیموشنکو با درک این واقعیت که از شکایت به دادگاه راه به جایی نمیبرد از تمام ادعاهای خود عقب نشست و شکایتش را پس گرفت؛ این درحالی بود که وی پیش از این و در بحبوحه مبارزه تبلیغاتی به دفعات اعلام کرد که ما نمیگذاریم یاناکوویچ رئیسجمهوری شود. اگر لازم باشد هواداران ما به خیابانها میریزند و یاناکوویچ را همانند سال 2004 سرجای خود مینشانند.
بهنظر میرسید این بانوی نارنجی همچنان در حال و هوای هیجانات سال 2004 به سر میبرد غافل از اینکه افکار عمومی اوکراین از نزاعهای درون حزبی خسته شدهاند و مهمتر از آن غربیها حاضر نیستند سر اسب بازنده شرطبندی کنند.
بههرحال انقلاب نارنجی شکست خورد و این البته حاصل ناکارآمدی رهبران و گردانندگان اوکراین در این مدت بود. شاید اگر رهبران انقلاب نارنجی اندکی از خودخواهیهای سیاسی عقب مینشستند سرنوشت انقلاب نارنجی پایانی چنین تلخ نداشت.