جامعه هر چه بزرگتر باشد، مشارکت تک تک اعضا الزامیتر میشود. اصلا میتوان گفت یگانگی حاصل از مشارکت اعضا شرط بقای جامعه است. هر چه این همبستگی بیشتر باشد، نظم اجتماعی بهتری برقرار خواهد شد و هنجارها بیشتر مورد احترام قرار خواهند گرفت.
در واقع توانایی رسیدن به اهداف در جوامعی حاصل میشود که افراد آن جامعه توانایی مشارکت و همکاری در اجتماعات کوچک و بزرگ را داشته باشند. ماحصل همه اینها چیزی است که به آن سرمایه اجتماعی میگویند. سرمایه اجتماعی در واقع همان چسبی است که اعضای یک جامعه را به یکدیگر پیوند میزند و نیرویی پدید میآورد تا خیر عمومی در جامعه تولید شود.
اگر در جامعهای این سرمایه دچار خدشه یا عواملی مانع از شکلگیری آن شود، باید نگران برهم خوردن همبستگی و انسجام اجتماعی بود.کاوه مظفری، کارشناس ارشد جامعهشناسی، تحقیقی را برای اداره کل مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران انجام داده است که نتایج آن در همایش محلهگرایی و تأثیر آن در همبستگی اجتماعی ارائه شد. بخشی از این مقاله که عنوان آن« تقویت اجتماعات محلی، راهبرد تقویت سرمایه اجتماعی» است در ادامه میآید.
عموما نمیتوان جامعهای را بدون سرمایه اجتماعی متصور شد اما موقعیتهایی ایجاد میشود که سرمایه اجتماعی دچار چالش میشود. در واقع سرمایه اجتماعی از شکلی به شکل دیگر تغییر میکند و در فرایند این تغییر ممکن است مشکلاتی برای جوامع ایجاد کند. بروز جدی این نوع تغییرات را میتوان در تغییر و تحولات جوامع محلی شهری جستوجو کرد.
بدین ترتیب سرمایه اجتماعی در محلات شهری جوامع معاصر بهدلیل تغییرات کالبدی، اقتصادی و تکنولوژیک دچار دگرگونیهای متعدد میشود. شبکه روابط اجتماعی و الگوی اعتماد عمومی تغییر میکند و مناسبات میان شهروندان به هم میخورد. در واقع، بستری برای تحول فراهم میشود، اما همین وضعیت میتواند آسیبزا باشد.
در شهر تهران، بهویژه مناطق فرودست آن، سرمایه اجتماعی و در واقع اجتماعات محلی سنتی دچار چالشهایی شدهاند. ساختار سنتی محله بر هم خورده است، الگوهای سنتی اعتماد، تضعیف شدهاند اما در مقابل هنوز مناسبات و روابطی جایگزین و تثبیت نشده است.
با یک نگاه کلاسیک جامعهشناسانه میتوان از مفهوم آناتومی اجتماعی برای توصیف چنین وضعیتی استفاده کرد؛ وضعیتی که ممکن است منجر به افزایش آسیبهای اجتماعی شود و هزینههای اجتماعی را بالا ببرد؛ مسئلهای که شاید امروز با نخستین نشانههای آن روبهرو هستیم. از سوی دیگر شاید همین وضعیت آنومیک (بیهنجاری)، بتواند به فرصتی برای پیشرفت تبدیل شود. به عبارت دیگر چالش سرمایه اجتماعی وضعیتی دوگانه را پیش آورده که یا ممکن است به آسیبهای اجتماعی بیشتر، افول همبستگی و اضمحلال اجتماعی منجر شود یا از سوی دیگر ممکن است به سمت پیشرفت و تحول رهنمون شود. در چنین وضعیتی ضرورت مداخله متعهدانه احساس میشود.
تا پیش از این رویکرد مدیریت شهری، رویکردی متمرکز، از بالا و بروکراتیک بود؛ رویکردی که تصور میکرد شهر، صرفا کالبدی فیزیکی است که میتوان با مهندسی عمران، سازههای آن را تغییر داد و به توسعه دست پیدا کرد.
چنین رویکردی با نادیده گرفتن جنبههای اجتماعی و فرهنگی زندگی شهری، نمیتواند برای حل مشکلات و حرکت رو به پیشرفت مؤثر باشد. درک این مسئله سبب شد که مسئولان شهرداری به سمت الگوهای مشارکتی در مدیریت شهری متمایل شوند. آنها با اتخاذ سیاست محله محوری سعی دارند نشان دهند که رویهای جدید برای مدیریت مسائل شهری برگزیدهاند؛ رویهای مبتنی بر مشارکت شهروندان در فرایند تصمیمسازی، برنامهریزی و اجرا.
اما یکی از پیشنیازهای موفقیت چنین رویکردی، ارتقاء همزمان سرمایه اجتماعی در محلات است. به عبارت دیگر محلهمحوری پدیدهای تجویزی نیست که بتوان آن را مهندسی کرد بلکه وضعیتی است که از طریق مشارکت واقعی شهروندان حاصل میشود.
مسئله اصلی این مقاله بررسی فرایند و راهکارهایی است که میتواند به ارتقاء سرمایه اجتماعی در محله کمک کند. به عبارت دیگر سؤال اصلی این است که چگونه میتوان به فرایند رشد سرمایه اجتماعی در محلات شهری کمک کرد؟
منطقه 15 نمونه مطالعه موردی
در این تحقیق برای پاسخ به اینکه چطور میتوان سرمایهاجتماعی را در محلات اضافه کرد، محلات منطقه 15شهرداری تهران در نظر گرفته شده و با توجه به ویژگیها و مختصات این منطقه راهکارهای توسعه محلی ارائه شده است.
براساس نتایج سرشماری سال 85، منطقه 15 جمعیتی حدود 640 هزار نفر دارد. این منطقه از حوالی سال 40 شکل گرفته است. پس از انقلاب نیز در طول دهه 60 بر سرعت گسترش بیرویه و بیبرنامه این منطقه افزوده شد تا اینکه در سالهای دهه70 رشد این منطقه تحت کنترل مدیریت شهری درآمد.
بدیهی است خصلت اصلی و پیوسته رشد و شکلگیری منطقه در تمام این سالها با موقعیت حاشیهای و دروازهای آن پیوند داشته است تا جایی که این امر در تعیین هویت و سیمای شهری منطقه نقش اصلی و قطعی پیدا کرده است.
منطقه 15 به حدود 20 محله تقسیم شده است. براساس اطلاعات آماری موجود تعداد مراکز فرهنگی و اجتماعی در این منطقه نسبت به سایر محلات تهران پایین است. شاید به همین دلیل باشد که میزان مشارکت اجتماعی و فرهنگی شهروندان این منطقه نیز پایین ارزیابی شده است.
همچنین در این منطقه براساس تحقیقات انجام شده آسیبهای اجتماعی همچون اعتیاد، تکدیگری و کودکان کار، مشکلات عدیدهای ایجاد کرده است. مجموعه چنین شرایطی حاکی از آن است که وضعیت سرمایه اجتماعی در این منطقه دچار چالش است.
راهکارهایی برای توسعه محلی
موضوع اجتماعات محلی فقط یک شعار انتزاعی در جامعه معاصر و تلاش برای احیای همبستگی محلی نیست، بلکه وسیلهای برای پیشبرد نوسازی اجتماعی و کالبدی محلات، شهرها و مناطق مهم شهری محسوب میشود. در واقع تحقق توسعه محلی و مردمسالاری بدون احیای اجتماعات محلی، حفاظت از حوزه محلی و تأمین مشارکت محلی امکان پذیر نخواهد بود.
اگر قرار است با شعار محلهمحوری به سمت افزایش مشارکت شهروندان در مدیریت شهری و همچنین توسعه محلهای حرکت کنیم ضرورت دارد تا بسترهای لازم در این خصوص را از طریق موارد زیر مهیاسازی کنیم.
1-گسترش فضاهای عمومی: اماکن عمومی همچون بوستانها، کتابخانهها، مراکز فرهنگی وسرای محل یا فرهنگسراها، مکانهایی هستند که شهروندان این فرصت را پیدا میکنند که با یکدیگر تعامل و تبادل اجتماعی داشته باشند. در واقع در چنین مکانهایی امکان شکلگیری روابط اجتماعی و در نتیجه ارتقاء سرمایه اجتماعی فراهم میشود.
2- تقویت اجتماعات محلی: انجمنهای محلی، گروههای همسالان و هیأتهای مذهبی انواع گروههای محله محور محسوب میشوند. این گروهها هستند که به اهالی محل هویت میدهند و اعتماد عمومی را میان آنها بهوجود میآورند. اجتماعات محلی آن بخشی از جامعه محلی هستند که میتوانند بار اصلی توسعه محلی را بر دوش بکشند.
3-افزایش اختیارات شورایاریها: مشارکت اجتماعی تنها از طریق اجرای برنامهها و سیاستهای از پیش تعیین شده میسر نمیشود. مشارکت واقعی زمانی تحقق مییابد که شهروندان بتوانند از حق تصمیمسازی و برنامهریزی توسط نمایندگان بهرهمند شوند. بهطور مثال شورایاریها توانستهاند بستر مناسبی را برای اینکه اجتماعات محلی بتوانند تصمیمگیری مشارکتی را تجربه کنند، فراهم کنند.