تهران در 1259تازه پایتخت شد و در نتیجه رنگورویی تازه یافت. از این تاریخ مردم این شهر کوچک که پیش از این دهکدهای بزرگ بود، قرار شد « شهرنشین» باشند و مهمتر از همه «پایتختنشین». تهران به محلههای مختلف تقسیم میشود و هر محلهای نام خاصی دارد؛ مثل محله سنگلج، محله چالهمیدان، محله ارگ و امثال آن که بنا به موقعیتهای خاص یا افراد خاص نامگذاری شدهاند. تا زمان احمد شاه هنوز تشکیلات خاصی مسئولیت امور شهر را بر عهده نداشتند تا زمانی که «بلدیه» امور شهر را بهعهده گرفت.
از گذشته تاکنون شهر تهران بزرگ شده است و محلهها درون شهر بهدنیا آمدهاند. محلهها بهعنوان بنیادیترین عناصر شهرها، در شکلدهی و سازماندهی امور شهری جایگاه ویژهای دارند. در این میان با تحولات سریع دوران معاصر از جمله رشد بیرویه مهاجرت، محلهها دچار نوعی بیهویتی شدهاند و شهروندان خود را جدا از محله و شهر احساس میکنند حال آنکه محله رکنی است ما بین خانواده و شهر.
سید محمدهادی ایازی، معاون اجتماعی و فرهنگی شهردار تهران گفت: نمیتوان در مورد بیهویتی محلات به این صراحت اظهارنظر کرد. تهران قدیم اساساً مبتنی بر محلهها بوده و هر محله هویت و مشخصه خاص خودش را داشته و تصور عمومی هم از محله همان تصور قدیمی است. اما در حال حاضر شکل هویت صنفی، طبقاتی و یا قومیتی خیلی خاص ندارند و بعضا محلات بر اثر ضرورتهایی نظیر کمبود مکان در مراکز شهر و یا براساس تسهیلات دولتی و تعاونی شکل گرفته اند که شاید نتوان برای آنها یک هویت خاص و یا مشترکات معین تعریف کرد. از این جهت انتقال هویت در اینگونه محلات صورت نمیگیرد و بیشتر ضرورتهای اقتصادی و سرزمینی باعث شکلگیری محلات شده است.
وی ادامه داد: این در حالی است که تهران قدیم دارای 4 محله بوده؛ محلات سنگلج، بازار، چالهمیدان و عودلاجان و این چهار محله بودهاند که دارای هویت خاص و کارکرد ویژه هم بودهاند. گسترش تهران در دوره رضاخان و توسعه ناموزون تهران در تقلید از شهرهای غربی و ترکیه که پس از سفر رضاخان به ترکیه انجام شد، اساسا بافت محلهای تهران را دستخوش تغییر و تحول جدی کرد.
تعامل با مدیریت شهری
معاون اجتماعی و فرهنگی شهردار تهران درباره تأثیر محلات در درست اداره شدن شهر، گفت: خوشبختانه مشارکتها و ارتباطات معنادار شده و سیر امور و رفتارهای عمومی شهروندان حاکی از این امر است که محلات تازه شکل گرفته به درک درستی از مشارکت و تعامل با مدیریت شهری رسیدهاند. یعنی تعامل دوسویه مدیریت شهری و ساکنین محلات به این باور انجامیده که این تعامل از طرف مدیریت در جهت کاهش تصدیگری و از طرف شهروندان محلات در جهت بهبود فضای کار و زندگی و آرامش و رفاه نسبی آنها مؤثر خواهد بود و شهروندان هرچه در مدیریت محله فعالتر برخورد کنند میتوانند در جذب امکانات فرهنگی، اجتماعی و خدماتی موفقتر باشند.
نکته حائز اهمیت این است که در برخی موارد ادای تکالیف فقط خدمت به مدیریت شهری نیست بلکه خدمت به شهروندان است که محیط شهری را برای آنان مطبوعتر کرده و از تبعات سوء زندگی شهری از جمله آلودگیهای محیطی، هوا و صوتی کاسته خواهد شد.
محله محوری و ارتقای فرهنگ شهروندی
سید محمدهادی ایازی با اشاره به اینکه باید برنامهریزی مدیریت شهری در دو سطح کلان و خرد مورد توجه قرار گیرد، بیان کرد: قطعا حل معضلات در محلات به اداره کلانشهر کمک خواهد کرد ولی در زمینه مسائل فرهنگی نقش محلات برجستهتر است و به همین دلیل است که طبق گفته شهردار تهران: «محله محوری، اساس کار فرهنگی است.» کار فرهنگی عمیق با نگاه راهبردی توان و انگیزه مشارکت عمومی در محله را افزایش میدهد.
آگاهی بخشی به ارتقای فرهنگ شهروندی خواهد انجامید و این شهرآگاهی شهروندان از محله به کل شهر تسری پیدا میکند و در نتیجه مدیریت شهری از گوشهای از معضلات رها خواهد شد. وی گفت: علاقه به محله میتواند باعث همگرایی جمعی، حمایت از همسایگان، رشد فرهنگی و اجتماعی شود و در نتیجه این علاقه و تعلق خاطر به محله در بسط و گسترش آن شامل شهر هم خواهد شد. در واقع نظافت و رشد شاخصههای زندگی مطلوب در محله، تنها با تعصب به محله تحقق نمییابد بلکه به آگاهی فرهنگی و شهرآگاهی برمیگردد. این آگاهی نسبت به محله، تلاش در جهت دستیابی به این شاخصهها را افزایش خواهد داد.
هویت جمعی و مدیریت شهری
دکتر حسین ایمانی جاجرمی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و عضو انجمن جامعهشناسی ایران با اشاره به اینکه یکی از نشانههای محله به خصوص محلههای قدیمی وجود فضای مشترک میان ساکنین بوده است، بیان کرد: فضای مشترک عبارتند از: بازارچه، میدان کوچک، مسجد و حسینیه و... . در حال حاضر در محلههای مدرن این فضاهای عمومی را کمتر مشاهده میکنیم، درصورتیکه در محلاتی که این فضا وجود دارد نقش عمدهای در افزایش تعاملات میان افراد و شکلگیری هویت جمعی داشته است. هویت جمعی میتواند به کار مدیریت شهری بیاید.
این مدیریت میتواند به جای اینکه با افراد بهعنوان اتمهای تجزیه شده برخورد کند، با یک گروه اجتماعی سروکار داشته باشد و اهدافش را از طریق همکاری آنها به راحتی عملی کند. بهطور مثال وقتی افراد عضو گروه هستند، گروه منبعی را به نام «سرمایه اجتماعی» تولید میکند، سرمایه اجتماعی کار اساسیاش کاهش هزینهها و آسانکردن تعاملات است. بنابراین وقتی یک گروه اجتماعی در قالب محله شکل میگیرد میتوانیم از مزایای سرمایه اجتماعی که گروه تولید کرده است، بهرهمند شویم. اما نکتهای که وجود دارد این است که ما باید علاوه بر هویت محلهای بر همکاری محلهای تأکید کنیم.
پیوند میان محلات
دکتر ایمانی گفت: بهترین روش برای توسعه شهر تهران، سیاست محلهگرایی است که مبتنی بر پیوند میان محلات است. اگر بخواهیم جامعتر نگاه کنیم و فراتر از محلهها را ببینیم، باید شهر تهران را در نظر بگیریم. همه ما افرادی هستیم که تهران ما را در خود جای داده است. در نگاهی تئوریک منظور افزایش سرمایه اجتماعی متصلکننده است که به همکاری گروههای مختلف با یکدیگر برای یک نفع بزرگتر اشاره میکند.
محله گرایی و تعلق اجتماعی
احساس تعلق اجتماعی، مبنای احساس مسئولیت و بهدنبال آن مشارکت در توسعه منطقهای است. در محلات نباید به یک تشکل مثلا شورایاری اکتفا کرد. استفاده از ظرفیتهای اجتماعی در محله مثل مراکز مذهبی، انجمنهای ورزشی، انجمنهای سالمندی و...به مردم امکان میدهد تا خود را در یک محدوده کاملا خودی احساس کرده و تعلق بیشتری به محله داشته باشند.
در این میان باید سیاست چند بعدی را اجرایی کرده و ترکیبی از راهکارهای جمعی را با هم پیش ببریم. دکتر ایمانی با بیان این موارد، افزودکه مالکیت را از مواردی میداند که در محلهگرایی مؤثر است. اینطور میتوان گفت وقتی تعداد مستاجران در شهرها بیشتر از مالکان است، نمیتوان انتظار شکلگیری شبکه اجتماعی قوی را داشت. افراد باید صاحب مکان باشند تا به آن علاقهمند شوند، مگر اینکه مانند کشورهای دیگر زمان سکونت افراد را افزایش دهیم تا در درازمدت فرد نسبت به محله احساس تعلق پیدا کند.
تنظیم «منشور شهری»
به گفته دکتر ایمانی، راههای زیادی برای تقویت محلهگرایی مدرن وجود دارد. یکی از کاربردیترین موارد، تنظیم «منشور شهری» یا سیتیچارتر است. در منشور شهری، حقوق شهروندان باید مشخص شده باشد. همانند قانون اساسی که هر کشوری برای خودش دارد هر شهری باید قانون اساسی محلیاش را داشته باشد. به عبارت دیگر باید اصول کلی که در قانون اساسی کشور بیان شده در سطوح محلی بیان عملی خود را با توجه به تنوعات اقلیمی، اقتصادی و اجتماعی پیدا کند. این منشور میتواند در 3سطح تدوین شود: شهری، منطقهای و محلهای. ما نیازمند منشوری هستیم که تعیین تکلیف کند؛ منشوری تحت عنوان منشور شهری تهران. باید به این نکته توجه داشته باشیم که تهران بهخودی خود وضعیت مناسبی پیدا نمیکند مگر اینکه ما وضعیت محلهمان را درست کنیم.
تهران را دوست بداریم
دکتر ایمانی تأکید کرد: بهنظر من نه دولت و نه شهرداری نمیتوانند ظرف مدت کوتاهی مسائل شهری را حل کنند، زمانی مسائل حل میشود که هر کدام از آدمهای ساکن در شهر احساس مسئولیت نسبت به مسائل شهر داشته باشند و مقیاس اقدام را محله قرار دهند. ما باید به جایی برسیم که هرکسی که در این شهر زندگی میکند نسبت به تهران تعلق خاطر داشته باشد و آن را بخشی ارزشمند از زندگی خود بداند.تهران محلههای بیشماری دارد که ساکنان آن از احساس تعلق به محله خود تهی شدهاند، حال آنکه احساس تعلق سبب مشارکت در توسعه شهری است.