روستی کندی میگوید، سبک ویلیام یوجین اسمیت ماندگار است و در گذشته خیلی از فتوژورنالیستهای جدی از او پیروی میکردند. او فکری را پرورش میداد و نهایتاً آن را با چندین عکس و البته یکی دو عکس بسیار قوی ارائه میداد. خیلی از کارهایی که او انجام داد، مانند پزشک دهکده، قابلیت آن را داشت که در مورد افراد دیگری هم انجام بگیرد.
مری ان کارتر عکاس آزادکار ایندیانا پولیس میگوید، «باید مراقب بود. وظیفه فتوژورنالیسم بیان رویداد و ایجاد ارتباط است. اگر این هدف فدای سبک شود و نادیده گرفته شود، کار نقص پیدا میکند. استفاده از عدسی سوپرواید اگر به بیان شما لطمه بزند و خواننده نتواند با موضوع رابطه برقرار کند، قطعاً سبک مناسبی برای فتوژورنالیسم نیست. سبک باید در خدمت بیان باشد.
جان گپس به گفتة خودش شیوة کارش را با شرایط تغییر میدهد، او میگوید، «دو روش کار دارم. وقتی برای خودم عکس میگیرم با عدسی واید و با عدسی تله از زوایای نامتعارف عکاسی میکنم. اما در صحنة حوادث ناگهانی عکسی میگیرم که سردبیر میخواهد.»
داترلی شیوة کارش را در یک چیز خلاصه کرده است ـ سادگی. او توضیح میدهد که، «عناصر زیادی را در عکس نمیگنجانم. هر چند ممکن است خیلیها به شیوة کار من ایراد بگیرند اما به جای آن که در عکس به موضوعهای مختلفی بپردازم و بیننده را سردرگم کنم به یک موضوع میپردازم و سعی میکنم قدرتمند عمل کنم.»
کارتر شیوة دیگری را برگزیده است. او میگوید، «احترام به مردم برایم اهمیت دارد. آنان را تحقیر نمیکنم. به نظر من عکاس با دیگران باید چنان رفتار کند که انتظار دارد دیگران با او کنند.»
سوزان راگان عکاس آسوشیتدپرس. به دلیل تحصیل در رشتة نقاشی و هنر ترکیببندی و نور را به خوبی میشناسد. او به همین دلیل در عکسهایش به این دو نکته اهمیت فراوان میدهد.
ترکیببندی خوب یعنی این که عکس به خوبی جلب نظر کند. نایسوندر معتقد است که آموزش فتوژورنالیسم با ترکیببندی باید شروع شود. این ابزار بصری به عکس جذابیت میبخشد و موجب میشود کسی آن را نادیده نگیرد. نقطة توجه، پرسپکتیو خطی، کادربندی، لحظة قطعی، کنترل منطقهای وضوح و عمق میدان ابزار کار عکاس است. اینها به عکس قدرت میدهد. نایسوندر میگوید، «هنگام عکاسی همة اینها به مغزم فرا خوانده میشوند.»
کارتر توصیه میکند، «برای دست یافتن به ترکیببندی بهتر جابهجا شوید. دور موضوع بچرخید، از بلندی عکس بگیرید. زانو بزنید یا حتی روی زمین دراز بکشید.»
تهیة عکسهای زیاد با یک پرسپکتیو، موجب میشود بیننده اشتیاق خود را برای دیدن عکسها از دست بدهد. در کل تکراری بودن تصاویر خواننده را کسل میکند.
به نظر باروز آگاهی از این امر که از عکسها چگونه استفاده خواهد شد به عکاس کمک خواهد کرد که از ترکیببندی چگونه بهره بگیرد. او باید بداند که عکس در چه صفحهای چاپ میشود. عکاس بهتر است خواننده را بشناسد تا برای مخاطبان گوناگون عکسهای متفاوت بگیرد. در عکسهایی که با اندازة کوچکتر چاپ میشوند، عکاس باید روی چهرة موضوع متمرکز شود و عناصر فرعی کمتری را در عکس بگنجاند.
جروم دیلی معتقد است که عدسی زوم عکاس را تنبل میکند و با داشتن عدسی زوم کمتر تلاش میکند که جابهجا شود و پرسپکتیو متفاوتی از موضوع به دست دهد. دیلی میگوید، «حتی اگر یکی دو قدم جلوتر یا عقبتر بروید، پرسپکتیو تصویرتان عوض خواهد شد در حالی که وقتی از یک نقطه عکس میگیرید، عکسهایتان ایستا و کسلکننده خواهد بود.
برخلاف دیلی، کبلاک عدسی واید 24 میلیمتری را روی دوربین دیجیتال ترجیح میدهد. این عدسی از نظر کبلاک همان تصویری را ارائه میکند که عدسی 35 میلیمتری روی دوربینهای فیلمی ایجاد میکند.
کبلاک میگوید، «اگر صحنه گستردهتر از آن باشد که بتوانم با عدسی 24 میلیمتری عکس بگیرم، عقبتر میروم و اگر دیواری در آنجا باشد که نتوانم عقبتر بروم، از گرفتن عکس منصرف میشوم.»
نایسوندر در مواردی که تهیة بیش از یک عکس مورد نظر باشد، مثل فیلمبرداران سینما، از سه نما، دور، متوسط و نزدیک عکس میگیرد. به اعتقاد او، «این تنوع جذابیت ایجاد میکند.» حتی او تأکید میکند برای هر نما از پرسپکتیو متفاوت و عدسی با فواصل کانونی مختلف استفاده شود.
پس از آن که عکاس عکسها را گرفت، نوع استفاده است که معین میکند عکس تمام کادر ارائه شود یا برش داده شود. در این مورد گاه عکاس تصمیمگیر است و گاه سردبیر.
برش عکس در دو مرحله انجام میگیرد، در مرحلة عکاسی یا در مرحلة ویرایش.
نایسوندر توصیه میکند که عکاس هنگام عکاسی باید توجه کند که امکان حذف بخشهایی از عکس در مرحلة بعدی وجود دارد اما در مرحلة بعدی اگر عکس عناصری را کم داشته باشد نمیتوان چیزی به آن اضافه کرد. از اینرو او توصیه میکند که عکاس، هم به عنوان عکاس و هم به عنوان طراح صفحه به این نکات توجه کند. او بهترین راهحل را در آن میبیند که عکاس عکسهایی متعدد با پرسپکتیوهای گوناگون بگیرد.
نایسوندر معتقد است عکاس در لحظة عکاسی مانند دبیر عکس عمل میکند. کارتر به تجربه دریافته است که برش عکس در مرحلة دوم نتایج بهتری به دست میدهد. باروز برش زیاده از حد عکس را در مرحلة ویرایش عکس توصیه نمیکند، زیرا به نظر او بیان عکاس ممکن است از دست برود. او پیشنهاد میکند دبیر عکس با توجه به مقصود عکاس اقدام به ویرایش عکس کند
منبع: مرکز آموزش موسسه همشهری