چرا اولین نفر بودن اینقدر ترسناک است؟ ساده است؛ انسان همیشه از ناشناختهها در هراس است و شروع کاری که کسی تا به حال آن را انجام نداده، همیشه مشکل است. رویارویی با ناشناختهها یعنی از دستدادن آرامشی که در زندگی داریم. از طرفی وقتی کسی دست به کاری جدید میزند، همه به او توجه میکنند و این حالت برای ما جالب نیست. هنگامی که میخواهید برای کاری هیجانانگیز و جدید برنامهریزی کنید، اولین پرسش شما از خودتان چیست؟ بدترین اتفاق ممکن چه خواهد بود؟ یعنی هنوز کاری را شروع نکرده، انتظار اتفاق ناخوشایند دارید! پس عجیب نیست اگر کسی کار جدید و تازهای را شروع نکند.
کسانی که چیزی را کشف یا اختراع میکنند، افرادی عادی هستند و حتی بعضی از آنان هوش فوقالعادهای هم ندارند. تنها تفاوت آنان با دیگر انسانها این است که از انجام کارها بیم و هراس ندارند. آنان مشتاق هستند برای رسیدن به هدفشان هر کار لازم را انجام دهند.
اولین نفر بودن در هر کاری نه تنها مورد قبول آنان است، بلکه از چنین فرصتی استقبال هم میکنند. فکر میکنید چرا؟ چون آنان برای دستیابی به اهدافشان، در خود، باورهایی پرقدرت و مثبت میآفرینند. میدانند که ممکن است در این راه گاهی شکست هم بخورند ولی این شکست را تجربهای باارزش میدانند که آنان را به سوی یافتن راههای سریعتر و مطمئنتر راهنمایی میکند. پس خلق باورهای صحیح بسیار با اهمیت است.
غیر ممکن را ممکن کنید
آیا تا به حال به این مسئله توجه کردهاید هنگامی که کسی کار غیرممکنی را انجام میدهد چه احساس خوبی به همه دست میدهد؟ غیرممکن را ممکن کردن یکی از بزرگترین لذات بشری است که هر زمان رخ میدهد، نه تنها خود فرد، بلکه همه احساس پیروزی میکنند.
اگر داستان سفر به کره ماه ژولورن را خوانده باشید، در مییابید که پیشگویی این نویسنده که روزی خواب و خیالی بیش نبود، امروزه به حقیقت پیوسته است زیرا بودند افرادی که در خود این قابلیت را دیده اند که به رویاهای او جامه عمل بپوشانند. اگر به فناوری روز توجه کنید، میبینید هر زمان که کشف و اختراعی رخ میدهد بلافاصله شرکتها و سایر مؤسسات تحقیقاتی آن را میپذیرند و شروع به استفاده از آن میکنند. در دنیای ورزش هم با این مسئله مواجه هستیم هر از گاهی مشاهده میشود که رکورد فلان رشته ورزشی شکسته شد و ورزشکاری دیگر که توانایی خود را کشف کرده به پیشرفتهایی، گاهی هم باورنکردنی، دست پیدا میکند.
برای اینکه اولین باشید چه باید کرد؟ گام اول: در ایجاد تفکر مثبت مهارت پیدا کنید. این امر سبب میشود که از شکست نهراسید و افکار منفی را بهخود راه ندهید. گام دوم: برای دستیابی به این مهارت دقایقی از روز را به این امر اختصاص دهید. مطمئن باشید نتیجهای که میگیرید شما را شگفتزده خواهد کرد.
به نکات زیر توجه کنید:
1-« اگر اتفاقی تاکنون رخ نداده یا کاری انجام نشده است، در آینده هم رخ نخواهد داد». این تفکر اشتباه است. زمانی که هیچ کس توجه یا تلاش کافی برای انجام کاری نکرده، نمیتوان توقع داشت که ناممکنی ممکن شود. همیشه باور این بوده که فلان امر غیرممکن است. سپس فرد شجاعی پیدا میشد و بدون واهمه از شکست، گام اول را برمیداشت، راههای مختلف را امتحان میکرد و تئوری جایگزین را ارائه میداد و آنگاه ناممکن ممکن میشد. همیشه همینطور بوده است. وقتی کاری را شروع میکنید و همه میگویند شکست میخورید، لزوما این اتفاق نخواهد افتاد. بهخودتان و احساستان اعتماد کنید.
2- «اگر من کاری را نکنم کس دیگری آن را انجام خواهد داد». این تفکر هم اشتباه است. هر انسانی منحصر به فرد است و تفکر خاص خود را دارد. هر لحظه ذهن شما به مسئلهای فکر میکند که ممکن است هرگز به ذهن کس دیگری خطور نکرده باشد و حتی ممکن است دوباره به ذهن خود شما هم خطور نکند. پس یادداشتکردن آنچه به ذهنتان رسیده بسیار مهم است. یادتان باشد که شانسهای زندگی خود را از دست ندهید.
3- «آنقدر شجاع باشید که درباره هر چیزی که در اطرافتان است، سؤال کنید». این سؤالها برای شما موفقیت به همراه دارد.
4- ترک روال عادی زندگی خطرناک است. این تفکر درست نیست. آیا زمانی که کار مثبت جدیدی در روز انجام میدهید بهخودتان افتخار نمیکنید؟ پس چندان هم خطرناک نیست.
به این فکر کنید فقط با خارجشدن از روال عادی زندگی (برای انجام کارهای مثبت و نیک) امکان رشد پیدا میکنید. تفکر جدید و تغییر چشمانداز زندگیتان میتواند از شما یک کاشف یا مخترع بسازد. پس شروع کنید، شجاع باشید و دستنیافتنی را به دست آورید.
5- «اگر اشتباه کنم چی؟ وای فاجعه به بار میآورد»؛ این هم یک تفکر اشتباه دیگر. هرگز فکر نکنید که چون شما اولین نفری هستید که این کار را میخواهید انجام دهید، با مشکل مواجه میشوید. مطمئنا هر کس دیگری هم جای شما باشد با مشکلات متعدد جسمانی و روحی و روانی مواجه میشود.
فقط فرقی که با شما دارند این است که میدانند این کار شدنی است چون شما یا کس دیگری آن را شروع کرده است. پس دست از منفیبافی بردارید و تمام فکر و تلاش خود را معطوف انجام کار مورد نظرتان کنید و به شکست فکر نکنید، به جای آن تصور کنید که پس از انجام کار و دستیابی به هدفتان چه احساسی خواهید داشت. فکر کنید که
الف - اگر شما اولین نفری باشید که کاری انجام میدهید، لذت و شعف آن را تا آخر عمر به خاطر خواهید داشت. هدفی را تعیین کنید. پیروز شوید و ببینید که چگونه همه شما را تحسین و تأیید میکنند.
ب - هر گاه کار غیرممکنی را انجام دادید بدانید که دیگران راه شما را دنبال میکنند. هنوز هم بسیاری نیاز دارند که کسی به آنان ثابت کند که کاری انجامپذیر است. هرگز منتظر نشوید و لذت انجام غیرممکن را از آن خود کنید.
ج - با هدایت دیگران و تلاش برای رشد بیشتر، زندگی بهتری داشته باشید.
این یک بازی بیپایان است. هنگامی که احساس لذتبخش سرمشق دیگران شدن به شما دست دهد، تلاش برای تعیین اهداف بیشتر و بزرگتر، جزئی از زندگی شما خواهد شد پس با ترک روال عادی زندگی، از توانمندشدن و توانایی روز افزون خود لذت ببرید.
6- اولین نفر بودن هم فال است و هم تماشا... هر زمان که با این فرصت روبهرو میشوم که اولین نفری باشم که کلماتی مفید بگویم یا بنویسم یا کاری مفید انجام دهم تأمل نمیکنم و به استقبال آن میروم و همه تلاشم را برای موفقیت میکنم از کسانی که بدون هیچ دلیل منطقی، سعی در ناامیدکردنم دارند، کناره میگیرم و حتی از آنان متنفر میشوم.
هرگاه کسی به من بگوید که این کار را نکن، من کردهام نتیجه نداده، از او توضیح میخواهم و دلیلش را میپرسم. مشکلات فنی یعنی اینکه فردی تلاش کرده و چون موفق نشده کار را رها کرده است. من این حالت را دوست دارم چون وقتی چنین مشکلی را حل میکنم شادی و شعف من چند برابر میشود.
ما در زمانه پر هیجانی به سر میبریم. هر روز جادوی کشف یا اختراعی جدید و مفید دنیا را فرا میگیرد. میپرسید چه کسی این کار را میکند؟ شما، من و همه کسانی که از اول بودن لذت میبرند.