شاید شما هم با بعضی از این ترسها درگیر هستید و شاید هم از چیزهای دیگر میترسید که دیگران آن را تجربه نکردهاند ولی بدانید که شما تنها نیستید؛ ترس در وجود همه ماست.
در واقع به نظر میرسد در جامعه امروز ما ترس، بیماری واگیرداری است که همه ما گرفتارش میشویم؛ ما هم از شروع میترسیم و هم از پایان بیم داریم. هم از تغییر میترسیم و هم از راکدماندن. هم از موفقیت میترسیم و هم از شکست. هم از زندگی میترسیم و هم از مرگ!
ولی ترس شما از هرچه باشد باید بیشتر باآن آشنا شوید تا بتوانید بر تواناییهایتان بیفزایید و از پس هر موقعیت به خوبی برآیید.
شاید تعجب کنید اگر بدانید که ناتوانی روبهرو شدن با هراس ممکن است مسئلهای روانی محسوب شود اما در اغلب موارد ابدا اینطور نیست. در واقع موضوع بیشتر مسئلهای آموزشی است و شما با آموزش دادن دوباره ذهن خود میتوانید ترس را به عنوان حقیقتی در زندگی بپذیرید و آن را مانعی پیش روی موفقیت خود ندانید.
بسیاری از ما دوست دایم شرایط کنونیمان تغییر کند؛ اما از آن میترسیم. البته تغییر، کار آسانی نیست. قالبریزی زندگی به شکلی که خود میخواهید، نیازمند شجاعت است. انواع موانع بر سر راهتان ظاهر میشوند اما اینها نباید شما را دلسرد کنند.
از این لحظه به بعد هرگاه احساس هراس کردید، به خود یادآور شوید دلیلش این است که نسبت به خودتان احساس خوبی ندارید.
اغلب برای افراد این سوال پیش میآید که چرا اعتماد به نفس کمی دارند و برای شروع هر کار ترس به دلشان رخنه میکند؟ در واقع بعضی از ترسها غریزی و سالم هستند و مانع از آن میشوند که به دردسر بیفتیم اما بقیه- یعنی آنهایی که مانع میشود به رشد و تعالی شخصی برسیم- بیتناسب و مخربند و شاید بتوان گفت ناشی از شرطیشدنهای ما هستند.
آنچه مسلم است این است که مسئله اصلی خود هراس نیست؛ بلکه مهم، طرز برخورد ما با این ترسها و هراسهاست. البته برای بعضیها این موضوع مفهومی ندارد اما زندگی بسیاری را هم فلج میکند و از پا در میآورد.
گروه اول با ترس قدرتمندانه برخورد میکنند. و گروه دوم از موضع ضعف با آن روبهرو میشوند.
در واقع رمز برخورد موفق با هراس این است که خود را از موضع ضعف به موضع قدرت برسانید. به این ترتیب هراس، معنا و مفهوم خود را از دست میدهد.
در اینجا قدرت، قدرتی است که سبب میشود کمتر بر دیگران سلطهجویی کنید و رفتارتان ناشی از مهربانی و عطوفت باشد. این به معنای قدرت درک جهان، قدرت برخورد با موقعیتهای زندگی و واکنش نشان دادن به آن، قدرت انجام دادن کارهایی که برای رشد و اعتلای شخص ضرورت دارد، قدرت ایجاد شادی و رضایت در زندگی، قدرت دست به کار شدن و قدرت دوست داشتن است.
بسیاری از کلمات نیز قدرت عمل را از شما سلب میکنند و در عوض باعث ترس بیشترتان میشوند. یکی از این کلمات «نمیتوانم» است. نمیتوانم این مفهوم را میرساند که اختیاری در زندگی خود ندارید.
اما «نمیخواهم» به شکلی مفهوم امکان انتخاب را مطرح میکند. بنابراین از این به بعد نمیتوانم را از فرهنگ لغات خود حذف کنید. هنگامی که به ذهن نیمه هشیار خود نمیتوانم را پیام میدهید، آن را باور میکند و در لایههای زیرین خود ضبط میکند.
«مجبورم» هم جمله خوبی نیست و شما را در ردیف بازندهها قرار میدهد و باز هم این مفهوم را تداعی میکند که در زندگی امکان انتخاب ندارید. اما «میتوانم» قدرتمندتر است مثلا بگویید:«میتوانم امروز به خانه دوستم بروم اما ترجیح میدهم به کارهای عقبافتادهام رسیدگی کنم.» بدین ترتیب به جای الزام در موقعیت انتخاب قرار میگیرید.
در واقع هر بار از «نمیتوانم» و «مجبورم» استفاده میکنید، قدرت خود را کاهش میدهید و به ترسهای خود میافزایید.
هنگامی در لغاتی که استفاده میکنید دقت بیشتری داشته باشید، میتوانید با گسترش دادن منطقه امن خود، قدرت بیشتری به زندگیتان ببخشید.
ترس از تصمیمگیری
یکی از بزرگترین هراسهایی که مانع حرکت ما به جلو میشود، تصمیم گرفتن است، گاهی میتوان گفت در واقع تصمیم نگرفتن هم خود نوعی تصمیمگیری است!
موضوع اینجاست که همیشه به ما گفتهاند:«مراقب باش! ممکن است تصمیم اشتباه بگیری.» حتی شنیدن این عبارت هم میتواند ما را بترساند از اینکه تصمیم اشتباه بگیریم و از چیزی محروم شویم؛ پول، دوستان، مقام، موقعیت شغلی یا هر چیزی که با تصمیمگیری درست میتوانیم آن را به دست آوریم.
چیزی که با این موضوع در ارتباط نزدیک است، ترس از اشتباه کردن است. ما به دلیلی فکر میکنیم باید عالی و بیکموکاست باشیم اما فراموش میکنیم که با اشتباه کردن هم میتوانیم مطالبی بیاموزیم.
نیاز ما به کامل بودن و در اختیار گرفتن حوادث دست بهدست هم میدهند تا از روبهرو شدن با مشکلات زندگی بترسیم.
اگر هراس از تصمیمگیری شامل حال شما هم میشود، شما تنها کاری که برای تغییر زندگیتان باید بکنید این است که نگرش خود را نسبت به آن تغییر دهید.
عامل مهم در تصمیمگیری درست، فکر کردن به نتایج و فرصتهاست. ممکن است برای شما قبول این واقعیت دشوار باشد که از دست دادن شغل، موقعیتی نیست که شما را با شکستی جدی مواجه کند اما ما همیشه فرصتهای مناسب در زندگی را در رابطه با پول، مقام و موقعیت شغلی و نشانههای آشکار موفقیت سنجیدهایم. اما این بار شما باید درباره فرصتهای مطلوب زندگی به شکل کاملا متفاوتی بیندیشید. در واقع شما باید با ترس به گونهای برخورد کنید تا مانع از آن نشود که نتوانید به اهداف مهم خود در زندگی برسید.
همیشه هنگام تصمیمگیری به خودتان بگویید:«من حتما از عهدهاش برمیآیم و راه درست را انتخاب میکنم.» بدین ترتیب اعتماد به نفستان افزایش مییابد و میآموزید که به خود اعتماد کنید. بنابراین هراسهای ما نیز به میزان زیادی کاهش مییابد. در واقع آگاهی از اینکه شما میتوانید از عهده هر کاری برآیید، کلیدی است که به کمک آن به خود اجازه میدهید دست به مخاطره بزنید.
شما قبل از تصمیمگیری میتوانید به خودتان بگویید:«هر اتفاقی بیفتد من شکست نمیخورم. دنیا پر از فرصتهای مطلوب است من برای یادگرفتن و آموزش بیشتر به دنبال فرصتهای مطلوب هستم.» فکر نکنید که چه چیزی را ممکن است از دست بدهید؛ فکر کنید که چه چیزی را ممکن است به دست آورید.
هنگام تصمیمگیری سعی کنید ابتدا اولویتهای خود را مشخص کنید. لازمه این کار این است که به ندای درون خود گوش فرا دهید. به خود فرصت فکر کردن بدهید و ببینید در زندگی خواهان چه چیزهایی هستید. برای اغلب ما رسیدن به این آگاهی بسیار دشوار است زیرا ما از کودکی این نگرش را یاد گرفتهایم که بهتر است مطابق خواستههای دیگران عمل کنیم. ما نمیدانیم که در واقع چه چیزهایی واقعا برای ما لذتبخش و شادآور است. از خود بپرسید در حال حاضر کدام مسیر و کدام راه شما را به خواستههایتان نزدیکتر میکند.
به این نکته هم توجه داشته باشید که اهدافتان دائم تغییر میکنند و به همین دلیل ضرورت دارد که پیوسته هدفهای خود را مورد ارزیابی مجدد قرار دهید. تصمیمی که امروز میگیرید احتمالا همان تصمیمی نیست که 5سال دیگر خواهید گرفت اگر در مشخص کردن اهداف کلی خود با دشواری روبهرو هستید نگران نباشید. ممکن است لازم باشد بیشتر تجربه کنید تا اولویتها برایتان مشخص شوند.
قبل از هر چیز بدانید که نباید زیاد سخت بگیرید. ما در دنیایی زندگی میکنیم که اغلب افراد خودشان و تصمیماتشان را خیلی جدی میگیرند. در این زمینه فراموش نکنید که هیچ چیز آن قدرها هم که فکر میکنید مهم نیست. اگر در نتیجه تصمیمی که میگیرید پولی از دست بدهید اشکالی ندارد. راه برخورد با پول از دست دادن را یاد میگیرید. اگر دوستی را از دست بدهید، دوست دیگری پیدا میکنید. اگر تصمیم به ازدواج گرفتهاید، زندگی به طرز جدید را یاد میگیرید و... .
شما باید فکر کنید که همیشه مانند دانشجویی هستید که باید چیزهایی را بیاموزید. در واقع هر یک از این تجربیات درسهای ارزشمندی هستند که باید بیاموزید. مطمئن باشید که هر مسیری را انتخاب کنید، درسهای بخصوصی را یاد میگیرید. بنابراین سخت نگیرید. آنچه بر اثر تصمیم شما انتخاب شود، حتماچیزی است که شما از عهده انجام آن برخواهید آمد.
یکی از با ارزشترین درسها برای کاستن از هراس، پاسخ مثبت دادن به ندای هستی است. این به آن معناست که هر اتفاقی در زندگی برایتان میافتد، سرتان را به سمت پایین تکان دهید و به جای «نه» گفتن، بگویید:«آری».
اغلب وقتی میخواهیم در مسیر خاصی حرکت کنیم، حادثهای غیر مترقبه همه چیز را تغییر میدهد. این حوادث غیر مترقبه یا امکان بروز آنها، زمینه ترس را در ما مساعد میکنند. در این زمان ممکن است بدترین اتفاقات را پیشبینی کنیم اما فراموش نکنیم که پاسخ مثبت دادن و به خود اعتماد کردن پادزهر هراس و ترس است. این به معنای دست کشیدن از مقاومت و اجازه دادن به امکانهایی است که دنیا در صورتی که به گونهای دیگر به آن نگاه کنیم در اختیار ما میگذارد؛ یعنی به خود استراحت و آرامش دهیم و به آرامی موقعیت را بررسی کنیم و در نتیجه از شدت ناراحتی و اضطراب خود بکاهیم.
اما «نه» گفتن به معنای قربانی بودن است؛ چگونه ممکن است این اتفاق برای من بیفتد؛ نه گفتن به معنای مسدود کردن، جنگیدن و مقاومت کردن در برابر فرصتهای رشد و رسیدن به چالش و مبارزه است. «آری» گفتن ابزاری جادویی است که میتوانیم از آن برای برخورد با شدیدترین هراسهایمان استفاده کنیم.
آری گفتن یعنی از جای برخیزید و براساس این باور که در هر موقعیتی میتوانید هدف و معنا ایجاد کنید، کاری صورت دهید.
این کار به معنای استفاده از منابع به منظور رسیدن به راههای سالم و سازنده برای برخورد با موقعیتهای دشوار است؛ به معنای با قدرت عمل کردن است، نه از روی ضعف واکنش نشان دادن.
به علاوه همیشه مترصد یافتن راههایی باشید تا از هر تجربهای ارزشی کسب کنید. از خود بپرسید:«از این تجربه چه چیزی میتوانم بیاموزم؟ چگونه میتوانم از این تجربه خود به شکل مثبت استفاده کنم؟ چگونه میتوانم بر اثر این تجربه در موقعیت بهتری قرار گیرم؟» همین که قصد داشته باشید چیز مثبتی خلق کنید، خودبهخود اتفاق مثبتی هم روی خواهد داد.
در واقع به این توجه نکنید که چه باید باشد، راه را برای ذهنتان باز گذارید، تا آنچه را نمیتواند پیشبینی کند، به وجود آورد.
اکنون اطلاعاتی به دست آوردیم که با توجه به آنها بهتر میتوانیم به قدرت برخورد با هراسهایمان دست یابیم اما بزرگترین مشکلی که ممکن است پیش روی شما قرار بگیرد، کم طاقتی و بیصبری است. توجه داشته باشید که نداشتن صبر و شکیبایی به گونهای مجازات کردن خویشتن است و تنش، نارضایتی و هراس به وجود میآورد.
اغلب وقتی به دنبال تغییراتی برای بهتر شدن میرویم زود مأیوس میشویم و احساس میکنیم از تلاشهایمان چیزی حاصل نمیکنیم. این در حالی است که تغییراتی در ما به وجود میآید اما ما مدتها بعد از آن آگاه میشویم.
در واقع ما بیش از هر چیز به اعتماد نیاز داریم؛ اعتماد به اینکه همه چیز به درستی اتفاق خواهد افتاد.
سعی کنید به زندگی آری بگویید، در آن شرکت کنید. حرکت کنید، عمل کنید و اقدامی صورت دهید. به خودتان و دیگران احساس تعهد داشته باشید. متعهد شوید و ترس را فراموش کنید و به آن بها ندهید.