انتخاب شاهان اشکانی لزوما وراثتی نبود؛ رأی اکثریت مهستان (سنای ایران که اعضای آن بزرگان کشور بودند) شرط تعیین شاه بعدی بود ولی چون عمدتا شاه بعدی در زمان حیات شاه وقت نامزد میشد و او پسر یا برادر و برادرزاده خود را ترجیح میداد سلطنت از خانواده اشکانیان خارج نمیشد، مگر اینکه شاه وقت پیش از تعیین شاه بعدی، به مرگ ناگهانی از این دنیا میرفت.
برکناری خسروپرویز که اشتباهاتش امپراتوری ایران را برباد داد
به نوشته برخی از مورخان اروپایی و به استناد مدارک منتقلشده از قسطنطنیه به ایتالیا در سال 1453، بیستم آوریل سال 589 میلادی خسروپرویز که در پی درگیری با اسپهبد بهرام مهران (بهرام چوبین) از سلطنت برکنار شده بود از تیسفون (پایتخت وقت ایران) رهسپار شمال آناتولی شد تا از امپراتور روم شرقی برای بازگشت به قدرت کمک بگیرد که با این کار خود لکه ننگی در تاریخ ایران باقی گذارد. خسروپرویز که پس از بازگشت به قدرت، تا آغاز سال628 میلادی سلطنت کرد بعدا (بدون توجه به وضعیت روز جهان، اصول و مصالح عمومی) برای پاککردن این لکه، با روم شرقی وارد یک رشته جنگ غیرضروری شد که همین عمل هر دو امپراتوری را ناتوان ساخت و نخست به عمر امپراتوری ایران و سپس روم پایان داد.
مورخان در این نکته متفقالقولند که خسروپرویز با لشکرکشیهای غیرضروری و تصرف نقاط دوردستی چون اسکندریه مصر و نیز رنجاندن و ازدستدادن ژنرالهایی چون بهرام چوبین و شهربراز، برانگیختن خشم مسیحیان با انتقال صلیبی که مسیح در مارس سال 33میلادی در اورشلیم (بیتالمقدس) به آن مصلوب شده بود از فلسطین به تیسفون و نیز بدون پاسخگذاردن نامه حضرت محمد(ص)، کشور را تضعیف و در برابر انبوهی دشواریها قرارداده بود. در قرون هفدهم تا نوزدهم در مدارس اروپایی «پرورش زمامدار» و اینک در دروس تاریخ استراتژی و پالیسی، کارهای خسروپرویز (تحت عنوان اشتباهات سیاسی- نظامی خسرو دوم) وسیعا و از دید انتقادی تدریس میشود تا مدیران بعدی کشورها چنان اشتباهاتی را مرتکب نشوند؛ اگرچه در قرن بیستم هم ویلهلم دوم، نیکلای دوم، هیتلر، گورباچف و... مرتکب اشتباهاتی از این دست شدند.
ترور «پونتیاک» رئیس اتحاد قبایل سرخپوست آمریکای شمالی
20 آوریل سال 1769 «پونتیاک» رئیس قبیله سرخپوستان «اوتاوا» قربانی توطئه انگلیسیها شد که بر شرق آمریکای شمالی استیلا داشتند و جان خود را از دست داد. در آن زمان هنوز مهاجرنشینان استقلال نداشتند.
پونتیاک پس از تشکیل اتحادیهای از قبایل «دلور»، «چیپاوا»، «اوتاوا» و «شاونی»، از 1763 تا 1766 با نیروهای انگلیسی جنگیده و تلفاتی به آنها وارد ساخته بود. وی ضمن این زدوخوردها یک بار پایگاه نظامیان انگلستان در محل شهر دیترویت امروز (ایالت میشیگان) را محاصره کرده بود. پونتیاک عقیده داشت که مهاجران سفیدپوست اروپایی که طمع به اراضی و وطن سرخپوستان دارند به آنان ترحم نخواهند کرد و راهی جز جنگ وجود ندارد و این نظر خود را به قبایل دیگر تلقین میکرد. با وجود این، نسبت به فرانسویان که در غرب کوههای اپالچیان (آپالاش) فعالیت داشتند نظر بدی نداشت و از آنان جنگافزار آتشین میگرفت.
زمانی وی از همه اروپاییان خشمگین شد که شنید فرانسویان بدون اطلاع او مرزهای مناطق فعالیت خود را با انگلیسیها تعیین کردهاند و انگلیسیها سرگرم توطئه برای برهمزدن اتحاد قبایل سرخپوست هستند. پونتیاک راه جلوگیری از تفرقه را در ادامه جنگ و سرگرمکردن قبایل به مبارزه دانست که انگلیسیها دست او را خواندند و نقشه قتلش را از طریق ترور کشیدند که 20آوریل به اجرا در آمد.
کشتار در دبیرستان «کولامباین» آمریکا
بیستم آوریل 1999 دو دانشآموز 17 و 18 ساله دبیرستان کولامباین شهرستان جفرسون واقع در ایالت کلرادو آمریکا (نزدیک شهر دنور) در ساعات درس، در این دبیرستان دست به تیراندازی زدند و هرکه را در تیررس خود دیدند به گلوله بستند. در این تیراندازی 12 دانشآموز و یک دبیر دبیرستان کشته و 24 تن دیگر مجروح شدند.
دو دانشآموز تیرانداز که «اریک هریس» و «دایلان کلبالد» نام داشتند، پیش از اینکه هدف گلوله پلیس قرار گیرند در همان محل خودکشی کردند. این دو نوجوان از دیرباز قصد این کار را داشتند و برای اجرای قصد خود، اسلحه تهیه کرده و آنها را به دبیرستان منتقل کرده بودند.گفته شده است که «چو سونگ هوی» دانشجوی 23ساله کرهای دانشگاه دولتی 25هزار نفری «ویرجینیا تک» که در زمان حادثه کولامباین، دانشآموز دبیرستان بود در همان زمان تحتتأثیر تبلیغاتی قرار گرفته بود که پیرامون آن تیراندازی صورت گرفته بود. «چو» که بارها در گفتار و نوشتار خود اشاره به ماجرای کولامباین کرده بود 17 آوریل 2007 (3روز مانده به سالگرد واقعه کولامباین)، در دانشگاه خود دست به کشتار استادان و دانشجویان زد و پس از قتل 4استاد و 29 دانشجوی دختر و پسر خودکشی کرد.