از کلیشههای آن پرهیز میکند و به هر قیمتی سعی در جذب مخاطب ندارد و در کل میتوان گفت گیشه و معیارهای فروش را چندان جدی نمیگیرد؛ از همینرو تئاتر تجربی همواره تئاتری آزاد و رها از این قواعد دستوپاگیر است و به همین دلیل است که در مقابل تئاتر حرفهای و پرفروش آمریکا یعنی برادوی جنبشی تحتعنوان آفبرادوی شکل میگیرد. اما باید درنظر داشت که هر جنبش موفق تئاتر تجربی پس از طی دورهای سخت خود تبدیل به جریانی رایج و مرسوم میشود و در قواعد تئاتر حرفهای و تجاری جذب میشود و همین خود زمینه را برای شورشی دگرباره و شکلگیری جنبشهایی دیگر فراهم میآورد و به همین دلیل است که در مقابل جنبشی چون آفبرادوی جنبش دیگری با نام آفآفبرادوی شکل میگیرد.
از آنرو که تئاتر تجربی منبع الهامی برای تئاتر حرفهای است و از آنرو که بسیاری از دستاوردها و خلاقیتهای تئاتری در قرنهای بیستم و بیستویکم حاصل نوع نگاه هنرمندان تجربی است و باز بهدلیل آنکه تئاتر تجربی چندان به قواعد گیشه و فروش تن نمیدهد در اغلب کشورهایی که تئاتری پیشرفته دارند، حمایتهای مالی مستقیمی از گروههای تجربی تثبیتشده صورت میگیرد تا آنها بدون دغدغه و با فراغبال به تجربههای تئاتری خود بپردازند و بر غنا و تنوع تکنیکهای تئاتری بیفزایند.
دومین نکته مهمی که در ارتباط با تئاتر تجربی باید به آن اشاره کرد تنوع دیدگاه و تکثر و چندصدایی اینگونه تئاتر است و درواقع بهواسطه آنکه صدای غالبی در تئاتر تجربی حضور ندارد آن را میتوان یکی از دمکراتیکترین اشکال تئاتری دانست که به هر گروه یا شخص اجازه عرضاندام میدهد. در تئاتر ایران اما از آنجایی که بسیاری از مرزها و قواعد درهمریخته و تقریبا میتوان گفت هیچ تعریفی در جایگاه درست خود قرار ندارد تئاتر تجربی نیز با بدفهمیها و مشکلات فراوانی روبهرو است که با توجه به نکاتی که در بالا ذکر شد به آن خواهیم پرداخت.
از یکسو آنچه بهعنوان تئاتر تجربی در ایران شناخته میشود در بطن و بدنه تئاتر حرفهای قرار دارد و همین خود امکان بسیاری از جسارتها و ساختارشکنیها را از آن میگیرد و از سوی دیگر نمیتوان تفکیک چندانی میان آنچه تئاتر تجربی یا تئاتر حرفهای در ایران خوانده میشود قائل شد چرا که نه در قواعد فنی و تکنیکی و نه در ترکیب بازیگران و اعضای گروه مرزبندی مشخصی میان این دو شکل وجود ندارد.
از سوی دیگر نه تئاتر تجربی در ایران توانسته منبع الهام و ابداع چندانی برای تئاتر حرفهای باشد و نه مسئولان و مدیران تئاتری در پی آن بودهاند که فضا و جایگاه مشخصی چه به لحاظ مالی و چه به لحاظ اجرایی برای تئاتر تجربی تعریف کنند.
دست آخر آنکه در تئاتر تجربی ایران نهتنها شاهد تکثر، تنوع و چندصدایی نیستیم بلکه آنچه اکنون در ایران تئاتر تجربی خوانده میشود در اختیار عدهای معدود است که بهشکلی مافیایی تئاتر تجربی را در انحصار خود و دیدگاههایشان میدانند و خود را پدرخوانده تئاتر تجربی ایران بهشمار میآورند.با این اوصاف جایگاه و وضعیت تئاتر تجربی ایران نمیتواند چیزی بهتر از آنچه اکنون هست باشد.