این گردهمایی از آن رو، اهمیت دارد که برای نخستینبار در کشور، گروههای دانشجویی حامی محیطزیست گرد هم آمدند تا با تبادل نظر و هماندیشی، برای حفاظت از طبیعت چارهای بیندیشند. در آخرین روز همایش، نشست جمعی از دانشجویان با نمایندگان رسانهها برگزار شد تا طی آن اصحاب رسانه به پرسشهای پرشمار دانشجویان پاسخ دهند. گزارشی که در پی میآید به این نشست اختصاص دارد.
نشست اصحاب رسانه با دانشجویان نزدیک به 2 ساعت به طول انجامید؛ زمان اندک بود و پرسشها فراوان. دانشجویان از سراسر کشور گردهم آمده بودند برای حمایت از محیطزیست؛ مجالی برای طرح آنچه بر سر این سرزمین میرود. از آذربایجان، رفسنجان، قزوین، یزد، اصفهان، زابل، مشهد از همهجا آمده بودند. امید در دلت جوانه میزند. سراپا گوش میشوی. میدیدی محیطزیست به دغدغه نسلی تبدیل شده که آینده از آن اوست. میدیدی جانهای مشتاقی را که ساعتها رنج سفر برتن خریده بودند تا در همایشی شرکت کنند که تنها و تنها حفظ سرزمین هدف آن است.
بر صندلیها نشسته بودند و تو روبهرویشان نشسته بودی. دستها به نشانه داشتن سوال بالا میرفت و بعد از هر پرسش و پاسخ بر شمار دستها افزوده میشد. میدیدی نمایندگان نسل جوان کمر همت بستهاند به حفظ طبیعت. و از تو و 2خبرنگار دیگری که در جلسه حضور داشتند میپرسیدند که رسانهها چه میکنند و چرا کاری نمیکنید؛ شیرینترین بازخواست. و اینکه چرا روزنامهها کمتر به محیطزیست میپردازند؟ چرا برخی روزنامهها صفحه محیطزیست ندارند یا اگر هم دارند حجمیکه به محیطزیست اختصاص میدهند بسیار ناچیز است؟ چرا محیطزیست تا این اندازه در سیما غریب است؟ چرا اصحاب رسانه کوتاهی میکنند؟ چرا خبرها را بهگونهای منعکس نمیکنند که بازدارنده باشد و اینکه ملاحظات شما روزنامهنگاران به تخریبها دامن میزند. و تو و 2همکارت تلاش میکردید تا به این پرسشها و دهها پرسش دیگر پاسخ دهید.
و تو و 2 همکارت از آنها میخواستید که هر کدامشان دیدبانی باشند برای محیطزیست و اینکه رصد کنند اوضاع طبیعت و زیستبومی را که در آن زندگی میکنند تا کوچکترین تعرض و تجاوزی به طبیعت از نگاهشان دور نماند و اینکه گزارشگر محلشان باشند و اینکه از آنها، اطلاع دادن و از رسانهها پیگیری؛ توافقی ساده، بی هیچ شیله پیلهای.
مطالبات زیستمحیطی دانشجویان
از آن نشست ساعتها گذشته است و تو اینک در تحریریه نشستهای؛ مرور میکنی آن روز را، آن همه شور را. یادداشتهایت را جلویت گذاشتهای، در لابهلای یادداشتهایت کاغذ کوچکی مییابی. به یاد میآوری که در پایان نشست، دانشجویی از دانشگاه پیامنور تاکستان آن را به دستت داده است. بر بالای یادداشت نام و نام دانشگاهش را حک کرده و در ادامه نوشته است که نماینده دانشجویان استان قزوین. عین نوشته بی هیچ دخل و تصرفی: «میتوانیم برای نوشتن خبر، طوری عمل کنیم که باعث تحریک مردم بشود. مثلا این خبر که تخریب جنگل باعث میشود حیثیت ایرانی زیر سوال برود و به غیرت ایرانیان بستگی دارد تا جلوی این کار را بگیرند. بعد اصل خبر را بگوییم و از مردم بخواهیم در این زمینه مقاله یا مطلب بنویسند به آنها جایزه بدهند. در ضمن این نشستها باید از طریق شما خبرگزاریها انجام شود و از علاقهمندان دعوت شود.» نظرات و پیشنهادهای دانشجویان را که نکتهوار یادداشت کردهای باز میخوانی.
«به مباحث تئوریک بیشتر بپردازید» این پیشنهاد دانشجویی از دانشگاه مشهد است. دانشجویی از اصفهان: «چرا در نشستهای خبری رئیس جمهور به استانها، خبرنگاران محیطزیست حضور ندارند».
در این میان دانشجویی در دفاع از خبرنگاران خطاب به دوستانش میگوید: «ما نباید زیادهخواه باشیم. ما باید بدانیم اینها (خبرنگاران) میخواهند اطلاعرسانی کنند.
ما باید مشکلات زیستمحیطی مناطقی را که در آن زندگی میکنیم به گوش اینها برسانیم بعد هم مسئله را از طریق همین خبرنگاران پیگیری بکنیم.»دانشجویی از ارومیه :«چرا وقتی از بمب اتم صحبت میشود همه روزنامهها تحلیل میکنند اما وقتی صحبت از بمب نمکی 8میلیارد تنی (اشاره به وضعیت بحرانی دریاچه ارومیه) میشود خبر آن در یک ستون در صفحات میانی روزنامهها چاپ میشود؟»
دانشجویی که رشته حقوق محیطزیست میخواند، میگوید: «مشکل عمده محیطزیست این است که ما با یک گروه بزرگ و قدرتمند مواجهیم که هدف اقتصادی دارند؛ گروهی که برای دستیافتن به اهداف خودشان هرجایی از طبیعت را تخریب میکنند. از نظر قوانین هم ضعیف هستیم».
دانشجویی از دانشگاه اصفهان: «اصل مشکل به مدیریت برمیگردد. نکته دیگر اینکه خبرنگارانی که در این حوزه کار میکنند باید برایشان محیطزیست مهم باشد.»دانشجوی دیگری در انتقاد از سیما میگوید: «در سراسر عید تلویزیون یکبار سراغ پارک گلستان نرفت سراغ دریاچه ارومیه نرفت، هر مستندی پخش شد مربوط به طبیعت خارج بود. آیا واقعا طبیعت ایران ارزش آن را ندارد که به آن پرداخته شود؟»
نماینده دانشجویان دانشگاه رفسنجان: «مسئولان ما یا از مسائل محیطزیست و اهمیت آن آگاهی ندارند یا اگر دارند برایشان اهمیتی ندارد. این رسانهها هستند که باید به مسئولان آموزش بدهند. فرهنگسازی این نیست که تلویزیون نشان بدهد درخت قطع شده. باید رسانهها کاری کنند که مسئولان نسبت به تخریبهای محیطزیست حساس شوند.» و... .
اینها بخشی از دغدغه های دانشجویان حامی محیطزیست کشور است. میبینید این مطالبات جامعه دانشجویی کشور است. آنها از مسئولان میخواهند محیطزیست اولویت اول باشد. آنها میخواهند محیطزیست و داشتههای طبیعت را برای توسعه ناپایدار هزینه نکنند. آنها از مسئولان میخواهند به جنگل، تالاب، رودخانه، خاک، دشت، سفرههای زیرزمینی آب و حیات وحش بها بدهند.
آنها میخواهند فضایی ایجاد شود که هیچ مسئولی بهخود اجازه ندهد بخشی از طبیعت را فدای مصالح و منافع گروهی کمشمار کند؛ فضایی که مطالبات زیستمحیطی نادیده گرفته نشود؛ فضایی که جنگل ابر قربانی جاده نشود؛ فضایی که یک مدیر جزء استانی جرات نکند در مقابل سازمان جنگلها و سازمان حفاظت محیطزیست بایستد و بگوید که جاده ابر ساخته میشود؛ فضایی که در آن محیطزیست اولویت اول باشد؛ فضایی که دغدغه اصلی مسئولانش محیطزیست باشد.
گپی با دبیرگردهمایی
پس از نشست به سراغ محمود علیگو، دبیر گردهمایی میروم. از او میپرسم ارزیابی شما از گردهمایی چیست؟ میگوید: با شروع به کار گردهمایی مشخص شد بیش از 80 گروه دانشجویی حامی محیطزیست در دانشگاههای سراسر کشور فعالند که این بسیار امیدوارکننده است در حالی که ما تصور میکردیم تعداد این گروهها بسیار کمتر است. اما این تعداد برای جمع 3میلیون و 800 هزار دانشجوی کشور بسیار ناچیز است. این آمار بیش از هرچیز، ضرورت ایجاد دغدغه زیستمحیطی در جامعه دانشجویی را خاطرنشان میسازد. این آمار نشان میدهد جامعه دانشجویی هم به لحاظ کمی و هم به لحاظ کیفی به افزایش گروههای حامی محیطزیست و عمیق شدن فعالیتهایی از این دست نیاز دارد.علیگو ادامه میدهد: این گردهمایی نخستین گام برای دستیابی به این هدف است؛ یعنی نهادینهشدن فرهنگ حفاظت از محیطزیست در دانشگاه با این رویکرد که این فرهنگ به کل جامعه تعمیم داده شود. البته در کنار این همایش و بهمنظور هویت بخشیدن به فعالیت های زیستمحیطی دانشجویی با وزارت علوم، بهداشت، دانشگاه آزاد، سازمان جنگل ها و مراتع، سازمان حفاظت محیطزیست و شهرداری هم جلساتی برگزارشد.
دبیر گردهمایی دانشجویان حامیمحیطزیست ادامه میدهد: یکی از مشکلات اساسی این است که متأسفانه در حیطه محیطزیست، اساتیدی که فعالیت میکنند چندان اعتقادی به ترویج فعالیت های گروهی ندارند. براین باورند که باید متخصص تربیت شود. درحالی که ما به فرهنگسازی اعتقاد داریم. معتقدیم بحث آموزش و ترویج فرهنگ حفظ محیطزیست باید از مهدکودک آغاز شود.علیگو درباره نشست آتی گردهمایی میگوید: همایش، سالانه برگزار میشود.
درعین حال، حرکت ما به این سمت است که همایش به صورت استانی، منطقهای و بهصورت فصلی در نقاط مختلف کشور برگزار شود. در این میان، آنچه باعث امیدواری است اینکه از هماکنون درخواستهایی از دانشگاههای مختلف کشور برای میزبانی دومین نشست دریافت کردهایم. از علیگو میپرسم آیا سازمانها و نهادهای مرتبط با محیطزیست در برگزاری گردهمایی از شما حمایت کردند، میگوید: ما از همه نهادها و سازمانهایی که از این گردهمایی حمایت کردند سپاسگزاریم. در این میان ستاد محیطزیست و توسعه پایدار شهرداری تهران گردهمایی را متعهدانه پیگیری کرد که جای آن دارد در این مجال از دستاندرکاران این ستاد به طور ویژه قدردانی شود.