پنجشنبه هم دوباره باران چهره خاکستری این شهر را شست؛ پنجشنبهای که میتوانست میزبان اتفاقات بسیاری باشد؛ میتوانست در گوشهای از این شهر آسمان نیمهابری لنز دوربینها را بچرخاند به سمت بالا و سوژهای باشد برای ثبت یکی از زیباترین اردیبهشتهای پایتخت؛ یا میتوانست باران، ترافیک همیشگی را سردرگمتر کند؛ حتی میتوانست زیر این باران که گاه میآمد و گاه نمیآمد، شهروندان خیس را به خانههایشان بفرستد. هر چه بود باران گاهگاه پنجشنبه رنگی زیبا داده بود به تهران؛ بهویژه اینکه در کنار تمام اتفاقات این شهر بزرگ، در حاشیه بزرگراه همت تقاطع بزرگراه شهید ستاری، غرب شهر پر از طنین کاشی آبی بود. خبر رسیده بود که قرار است لاله اسکندری، بازیگر سینما و تلویزیون دومین بخش از کار ترکیبی کاشی و نقاشی را رونمایی کند؛ آنهم درست در ماههای اول سال که میتواند آغازی باشد.
مگر باران میگذاشت؟ راه افتادیم به سمت اتوبان همت، تقاطع ستاری. ترافیک و باران، باران و ترافیک. هنگامی که رسیدیم، لاله اسکندری به همراه دیگر اعضای گروهش که از خانوادهاش بودند ایستاده بودند جلوی تابلویی بزرگ که بر دیوار حاشیه بزرگراه ستاری نقش بسته بود و عکس میگرفتند؛ انگار نه انگار باران بیرحمانه میبارد بر این شهر و میخواهد یکباره تمام خاکستریهای آن را پاک کند.
ازدحام خودروهایی که از اتوبان همت میگذشتند و میخواستند در یک نظر تمام اتفاقی که در طول چندین ماه رقم خورده را ببینند، بیشتر و بیشتر میشد. دیواره بزرگراه رنگ خاکستری نداشت؛ پر شده بود از اشکال و احجام چشمنواز اما نمیشد از تمام این تصاویر یکباره گذشت. اینجا تهران بود، حاشیه یک بزرگراه و اشتیاق نسلی که میخواهد زندگی را به تهران گردوغبار گرفته بازگرداند.
در هیاهوی این شهر خاکستری
«همیشه یکی از آرزوهایم این بود که در شهری که در آن زندگی میکنم کاری انجام بدهم. اثری که اگر شهروندی از کنار آن رد شد، بتواند احساس خوبی پیدا کند و از آن لذت ببرد».
زیر آن تگرگهای پیاپی لاله اسکندری از اشتیاقاش برای زدودن چهره خاکستری این شهر میگفت.
«در طول سالهای گذشته ما خیلی از آثار معماریمان را از دست دادهایم. اگرچه سازمان میراث فرهنگی تلاش کرده است تا از آثار معماری برجسته بیشتر حمایت کند اما در تهران کمتر بنایی میتوان یافت که تاریخ معماری ما را نمایندگی کند. بسیاری از بناهایی که اخیرا در تهران ساختهشدهاست نه قشنگ است و نه هارمونی مناسبی به شهر میدهد. هر شهروند تهرانی بهدلیل زندگی در این شهر بینهایت سرخورده میشود به این خاطر که سراسر این شهر پر است از آثار نامتوازن و زشت. در کنار آن تهران، رنگی خاکستری بهخود گرفته است چرا که مواد به کار رفته در شهر عمدتا رنگ خاکستری دارند. اتوبانها، خیابانها، ساختمانها، آسفالت کف خیابان و آلودگی هوا، همه خاکستری هستند. اما چه چیزی قرار است رنگی بدهد به این همه یکرنگی و بیتحرکی؟»
لاله اسکندری تلاش سالهای اخیر شهرداری برای تغییر عمومی چهره شهر را اقدامی خوب میداند و میگوید: «در طول سالهای اخیر تلاش شدهاست تا این چهره عمومی شهر تغییر کند. فضاهای سبزی که توسط شهرداری ایجاد میشود یا طرحهای مختلف تجسمی در سطح شهر تلاشی است برای رهایی از این بیتحرکی و دمیدن روحیه نشاط میان شهروندان».
بازیگر گرافیست
لاله اسکندری را بیشتر با سریالهایش میشناسند. او در کنار دیگر خواهرش (ستاره) این سالها در سریالها، فیلمهای سینمایی و تئاترهای مختلف نقشآفرینی کردهاند. اما او خود میگوید که تعلق زیادی به رشته دانشگاهیاش دارد.
لاله اسکندری فارغالتحصیل گرافیک است و نقاشی را نزد حسین ماهر آموخته است. او سابقه 9 نمایشگاه را در کارنامه خود دارد. وی همزمان کار عکاسی را بهصورت جدی ادامه میدهد و علاقه زیادی به خلق آثار تجسمی دارد. او معتقد است: «اگر ما بهعنوان هنرمند هر چه بیشتر شهر را مورد توجه قرار دهیم و آثارمان را از دل نمایشگاهها و گالریها به عرصه عمومی شهر بکشانیم، بیتردید مردم بیشتر احساس تعلق به شهرشان خواهند کرد. وظیفه ما این است که بتوانیم فضایی مناسب و دیدنی را به مردم ارائه دهیم تا شهر هر چه بیشتر فضایی دوستداشتنی بهخود بگیرد.» وی در این راه کمک دولت و شهرداری را یک عامل اصلی میداند و میگوید: «مسلما در این راه شهرداری میتواند اقدامی که در طول سالهای اخیر آغاز کردهاست را با جدیت بیشتری ادامه دهد تا عرصه عمومی شهر فضایی هنری و قابل زیست برای شهروندان باشد.»
نقطه آغاز
زیر بارانهای پیاپی، از کنار نقاشیها و نگارههای بسیاری عبور میکنی تا برسی به تقاطع شهید همت و شهید ستاری. هر جای شهر رنگی بهخود گرفته؛ خط نقاشیهای بزرگراه همت تقاطع پاسداران، نقاشی کاشیکاری حاشیه همت- شریعتی. هر جای شهر این روزها به تصویری رنگین است. دیگر قرار نیست از دل بزرگراهی رد شوی و چهره عبوس و خشک و بیروح سیمانی را ببینی. هنگامی که به مقصد میرسی، هجوم رنگهای آبی را زیر بارانهای مداوم میبینی. لاله اسکندری به یکسال پیش برمیگردد، هنگامی که طرح اولیهاش را در ضلع جنوبی همین تقاطع بزرگراهی بهرهبرداری کرد. «سال گذشته هنگامی که طرح اول به بهرهبرداری رسید، استقبال خیلی خوبی را شاهد بودیم. هم هنرمندان و هم مردم طی تماسهای مختلف اعلام میکردند که این اتفاق خیلی اثرگذار است. بنابراین تصمیم گرفتم بخش دوم کار را با همکاری خوب شهرداری منطقه5 که بسیار قابل تقدیر است انجام دهم. از اینرو این طرح پیشنهاد شد و به اجرا درآمد.»
اثری برای همه شهروندان
اسکندری تنها از اجرا، طرح و این شهر خاکستری نمیگوید؛ او معتقد است که این اثر از آنجا که قرار است در یک فضای عمومی به نمایش گذاشته شود، باید ویژگیهایی داشته باشد.«قرار نیست این اثر در گالریها به تماشای اهالی فن گذاشته شود. این اثر در حاشیه یک بزرگراه ساخته شدهاست. بنابراین همه شهروندان مخاطب آن هستند. ما برای پیشنهاد طرح اولیه به ساختار مسکونی منطقه5 در وهله اول توجه زیادی کردیم. در تمام جلساتی که با مسئولان شهرداری این منطقه داشتیم، تلاش کردیم تا اثری را به اجرا درآوریم که هم برآمده از فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی باشد و هم طرحی زیبا که مورد توجه قرار گیرد؛ همچنین بر نداشتههای شهر تهران تأکید شود. طبیعت و رنگ دو عنصری بود که در تهران از دست رفته بود. علاوه بر این موارد، تأثیر این اثر بر شهروندان نیز نکته دیگری بود که باید مورد توجه قرار میگرفت. بنابراین برآیند همه این موارد طرحی شده که امیدواریم بتواند شهروندان تهرانی را تحتتأثیر قرار دهد.»
پایان سخن و یک گروه عاشق
لاله اسکندری در یادداشتی که به مناسبت بهرهبرداری از فاز دوم کار ترکیبی نقاشی کاشی خود در بزرگراه همت نوشته، آوردهاست: «دلخوشیم وقتی مردم از اتوبان شهید همت میگذرند، تصاویر رنگینی را میبینند که توسط گروهی عاشق طراحی و اجرا شدهاند. تصاویر بهگونهای است که شاید در اول بار به دریافت کامل آن نرسیم ولی تعداد زیادی از هموطنانمان هر روز از کنار آن میگذرند و وقتی به این تصاویر نگاه میکنند بخشی از آن را دریافت میکنند و به لطافت روستا و رنگهای طبیعت و لحظات خوش نزدیک میشوند. با نگاه به این تصاویر یادمان میآید که وارث هنرمندانی هستیم که کاشیکاریهای مسجد امام و شیخ لطفالله و دهها مکان مذهبی و تاریخی را طراحی و اجرا کردهاند. امیدواریم این روند که به همت سازمان زیباسازی راه افتاده است همچنان ادامه داشته باشد».
هنر باران و رنگها
پنجشنبه حسی توأمان میتوانست هر بینندهای را که از حوالی اتوبان همت تقاطع ستاری عبور میکند، به اندیشه بکشاند؛ باران گاهگاه اردیبهشت که چهره خاکگرفته این شهر را جلایی میدهد و رنگهایی که چهره عبوس این شهر خاکستری را کنار میزند.
اردیبهشتهای تهران انگار آغازی دوباره است برای ظهور نشاط و شادابی و تغییر چهره این شهر خاکستری خاکستری خاکستری.