رشد جمعیت شهری کشور طی همین مدت (45 سال) بیش از 7 برابر بوده است.
غیر از شهرهای بزرگ کشور، در مورد خاص تهران پدیده جدیدی طی 27 سال گذشته بروز کرده که تقریباً غیرمتعارف بوده است و آن افزایش انفجاری جمعیت روستایی استان تهران است که با نرخی بالای 7/5 درصد رشد داشته و جالب اینکه مهاجران به مناطق روستایی استان تهران از شهرها به روستاهای اطراف تهران رانده شدهاند و بیجه نمادی از پدیده مورد بحث است با ارزش جامعه شناختی بالا.
اگرچه حاشیهنشینی در ایران نسبت به اکثر کشورهای در حال توسعه وضع وخیمتری ندارد اما این امر را به هیچ وجه نباید به خوش خیالی ختم کرد. نخست باید نهادی نیرومند و درخور برای شناخت همه جانبه آن (و بانکی اطلاعاتــی، آن هم در کشور ما که ثبت مکان زندگی اجباری نیست و هیچ شهرداریای چنین اجباری ندارد) به وجود آورد. دیگر اینکه در درازمدت این برنامههای توسعه هستند که باید از جمعیت مهاجر از روستاها و شهرهای کوچک بکاهند و ایضاً این در استراتژیهای درازمدت است که جستجو کنیم چرا قیمت و رانت زمین شهری در کلانشهرهای ما این چنین غیرعادی است.
حاشیهنشینان شهری با جایگاه شهروند بودن فاصله زیادی دارند ولی میتوانند شهروندان آینده باشند حتی در روندی تدریجی و... اما این به این معنا نیست که آنها در حال حاضر تهدیدی جدی نیستند. به راستی اگر قرار باشد برای چالشهای حاشیهنشینی برنامهای طراحی شود چه کسانی (یا نهادی) باید به سراغ چه نسخههایی بروند؟
براساس مطالعات سازمان ملل «حاشیه نشینی و آلونکنشینی چالش اصلی هزاره سوم خواهدبود» به آماری که این نهاد عرضه کرده است نگاه کنیم. در سال 2001 از 920 میلیون جمعیت حاشیهنشین شهری جهان 45 میلیون آن (یعنی 6 درصد) در کشورهای توسعه یافته قرار دارند و 860 میلیون دیگر یعنی 43درصد جمعیت شهری در آلونکهای کشورهای در حال توسعه زندگی میکنند. همین درصد برای کشورهای غرب آسیا که شامل ایران نیز میشود 35 درصد جمعیت شهری ذکر شده است.
در 16 سال آینده (یعنی 2020) رقم کل حاشیهنشینان شهری جهان تقریباً به 1400 میلیون نفر افزایش خواهد یافت. میزان افزایش کشورهای صنعتی ثروتمند در این مدت حدود پنج میلیون نفر و حجم جمعیت آلونکنشین جهان در حال توسعه به رقم 1355 میلیون نفر خواهد رسید که از این مقدار حدود 75 میلیون نفر از آن کشورهای غرب آسیاست.