چه بسیار گمنامان غیرسرداری که لحظات حضورشان در جبهههای جنگ تحمیلی، افتخارات ماندگاری را رقم زده و اینها بیشتر از دیگران میتوانند تعریف «اسوه» به مفهوم تکرارپذیری را داشته باشند و هم سرداران بینام و نشانی که در طول و عرض جبهههای نبرد ستاره رخشندهای بودهاند اما امروز متناسب با منزلت جهادیشان نام و نشان درخوری ندارند.
سکوت ما، تلاش و ارتباط بستگان و مرتبطان با شهدا، برخورد تبعیضآمیز اصحاب امکانات بهدلیل روابط عاطفی خاص با برخی شهدا یا عدماطلاع و ناآگاهی یا تجلیل بهمنظور جبران جفا، منجر به پدیدار شدن این صحنهها شده است.
علی هاشمی، سرداری سرافراز و سیدالشهدای سرداران گمنام است. مناعت طبع شخصی ایشان (ناشی از تربیت خانوادگی و رسوم قبیلهای و قومی) در حیات و کسوت رزمندگیاش، در شهادت و کسوت «عند ربهم یرزقون» نیز تداوم پیدا کرده است.
رفتار و منش حاج علی هاشمی، تفسیر حلم و بردباری است؛ هرچند که روانهسازی این نوع واژگان برای شهدا و شهیدی همچون علی هاشمی، دشوار است. هنگامی که به این جملات میاندیشم که چرا ما عادت کردهایم به اینکه«مرده بد و زنده خوب» نداشته باشیم، چیدمان کلمات در تجلیل از ایشان که بر گردن من و ما حق دارند، صدچندان دشوار میشود.
از روزهای آغازین ناپدید شدن علی هاشمی در ماههای پایانی جنگ بهدلیل شناخت نزدیکی که از وی داشتم، هرگز سرنوشتی غیراز شهادت برای او در ذهنم رقم نمیخورد چرا که میدانستم علی هاشمی هرگز افتخار اسارت خود را بهعنوان فرمانده یک قرارگاه به صدامیان نخواهد داد و برای جلوگیری از این امر تا آخرین گلوله خواهد جنگید.
این دو یعنی رفتار و منش شخصی ناشی از روحیه جهادگری و میل شیعی عربهای خوزستان و نیز نوع و محل و مدت زمان حضور در جنگ و نقش او و نیز نوع شهادت ایشان و 20سال گمنامی پس از پایان جنگ تاکنون، از او شخصیت ممتاز و متمایزی میسازد که سکوت ما را باید بشکند، اصحاب امکانات را به سمت شاخصهای گمنامان به تحرک وابدارد و در نداشتن بستگان فعال در پیگیری تجلیل از او، سکه علمداری سرداران گمنام 8سال دفاع مقدس را به نام ایشان ضرب کرده و او را سیدالشهدای سرداران گمنام بنامیم و در کنار رفع تحریفات روایی از جنگ و تاریخسازی غیرواقعی از جنگ و در رفع تبعیض، از برجستهسازی شهدای جنگ غفلت نکنیم.
نماد و یادمان علی هاشمی، فراتر و برجستهتر از همه نمادها و یادمانهای جنگی احداث شده تاکنون در خطه خوزستان از شلمچه تا چنگوله است و بیشتر از غربت و مظلومیت جنگ و رزمندگان واجد پیام است. هرچند لوح تلاشهای مؤمنان نزد حضرت حق مکتوب و محفوظ است، اما برای مشعلافروزی چراغ «اسوه»سازی و عبرت و پندگیری ما بندگان عاصی خداوند در عالم فنا این نیز یک مجاهده به شمار میآید. علی هاشمی، کرخه کور را به کرخه نور و هور را به منطقهای برای عبور از بنبست جنگ نابرابر تبدیل کرد.
مشهورسازی هور گمنام، آمادهسازی و شناسایی آن، تمهید مقدمات لازم برای غلبه بر مزیتهای دشمن با رعایت غافلگیری، ناکارآمدسازی قدرت آتش دشمن (ادوات و توپخانه) و ناممکنسازی بهکارگیری قدرت زرهی و کمتأثیرسازی قدرت برتر هوایی دشمن نکاتی است که در فعالیت همراه با سکوت قرارگاه سری نصرت توسط علی هاشمی با هدایت فرماندهی کل سپاه برادر محسن رضایی رقم زده شد و در آن سالهای سخت
62 و 63، هور را معبری برای پیروزی بر اراده شکستناپذیری دشمن مبدل ساخت و این مهم به جز از علی هاشمی و تیم بومیاش برنمیآمد.
تبدیل شدن نام کرخه کور به کرخه نور با عملیات شبیخون ابتدای جنگ توسط علی هاشمی خود داستانی جذاب و غرورآفرین در اذهان باقی گذارده که نباید نقشآفرینی ایشان را در آغاز جنگ در مقایسه با حضور مؤثرش در عملیات خیبر و بدر کمرنگ سازد.
علی هاشمی از معدود افرادی است در سپاه پاسداران که در زمینههای ظهور قدرت دریایی جمهوری اسلامی ایران ایفای نقش کرده است؛ قدرت دریاییای که امروز پس از ظهور قدرتمندانهاش در مانورهای اخیر، وزیر دفاع آمریکا را وادار به اعتراف میکند که باید در ساختار نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا تغییرات اساسی ایجاد کرد، چرا که با راهبردهای سنتی، نمیتوان در برابر نوع نگاه دگرگون شده به دریا توسط مدافعان دریایی جمهوری اسلامی ایران در منطقه سوقالجیشی خلیجفارس عرض اندام پیروزمندانه داشت و این قدرت امروز، ناشی از نوع نگاه متفاوتی است که ما به دریا از نقطه هور با حضور آن سلحشور گمنام پیدا کردیم.
به همرزمانش که با او جنگیدند، به حیات سعیدش، به شهادت مسعودش، به خانواده صبورش، به مردم و خطه سلحشور خوزستان، ستایش که در کلام امام به اسلام ادای دین کردهاند و به عربهای هماره مدافع حق از واقعه جهاد دیروز تا جهاد هماره جاری، درود میفرستم.