اصولاً جهانیشدن میتواند در کنار هر چیزی قرار گیرد و بر هر چیزی اثر بگذارد و جالب اینکه واقعاً هم همینطور است.
«تأثیر جهانیشدن بر مدیریت کسب و کار» تأثیر این مفهوم جادویی را بر تجارت، حتی به معنای محلیاش بررسی میکند. در مقدمه کتاب، جهانیشدن به این شکل تعریف میشود: «جهانیشدن به معنایی که در این کتاب بهکار گرفته میشود، فرایندی است که بدانوسیله، سازمانها، کالاها و خدمات خود را بهجای مقیاس محلی در یک مقیاس جهانی عرضه می کنند و در این راه، افزون بر ایفای نقش خود در اقتصادهای محلی/ منطقهای، به صورت بخشی از اقتصاد جهانی درمیآیند.»
با این تعریف، به نظر میرسد کتاب تنها برای آنها که اهل تجارت و در کار پولدرآوردن هستند، میتواند مفید و جالبتوجه باشد اما اینطور نیست. اگرچه جهانیشدن در ابتدای قرارگیری در کانون توجهات متفکران و سیاستمداران، موضوعی اقتصادی بود و با تحلیلها و رویکردهای متأثر از چرخه اقتصاد جهانی، بررسی میشد اما حالا چیزی بسیار فراتر از مسئلهای تجاری است. هرچند که اگر براساس رویکردهای عمیقتر و واقعگرایانهتر به اقتصاد بنگریم، نقش غیرمستقیم آن در اموری بینهایت دورتر از خود نیز خودنمایی میکند. با این حال، صرفنظر از بحثهای نظری، در عمل، حالا همه پذیرفتهاند که بخشی از دهکده جهانیاند و هر حرکتی حتی با ظاهر غیراقتصادی، تنها وقتی قابلاعتماد است که بهعنوان بخشی از پیکره بزرگ جهانی یکپارچه به آن نگریسته شود.
با این وصف، تأثیر جهانیشدن بر مدیریت کسبوکار، کتابی است که با ظاهر اقتصادی، مفهومی عمیقتر را میکاود چرا که به احتمال قوی، الگوی جهانیشدن در تمام عرصههای انسانی، الگویی است که ابتدا در عرصه اقتصاد، توجه پژوهشگران را جلب کرد. بر این اساس، یکی از ویژگیهای قابلتوجه این کتاب، وجود مطالعات موردی در هر مبحث است.
«راجر کارترایت»، نویسنده کتاب، برای قابلفهمترشدن کتاب و درک آن در محیط کاربردیتر، برای هر یک از فصلها، نمونهای عینی و موفق را مثال میزند و آنچه را که میگوید، نشان میدهد. «مایکروسافت» در بحث تاریخچه جهانیشدن، «آکسفم» در فصل حکومت جهانی، جنگ موز 1999 آمریکا در فصل بازارهای جهانی و فورد، کوکاکولا و شرکت کارنیوال در فصلی تحتعنوان «جهانی فکر کنید، محلی عمل کنید» در این کتاب، مورد بررسی نویسنده قرار گرفتهاند.
بهجز اینها، کارترایت، تجربه شرکتهای بزرگی چون کداک، کانن، سایت آمازون، مکدونالد و استارباکس را در فصلهای دیگر کتاب خود، بهعنوان نمونههای معرف چیزی که میگوید، شرح داده است. این همه، کتاب تأثیر جهانیشدن بر مدیریت کسبوکار را، کتابی فراتر از کتابهای نظری این رشته کرده است و میتواند برای همه آنها که به این موضوعات علاقهمند هستند، مفید باشد.
اما علاوه بر این نکات، این کتاب 2 ویژگی قابلتوجه دیگر نیز دارد: پیشنهادهایی برای ادامه بحث و معرفی چهرههای کلیدی جهان در مفهوم جهانیشدن. ویژگی اول با توجه به جنبه کاملاً کاربردی کتاب، اهمیت بیشتری مییابد. در پایان هر فصل (که با فهرستی جزئی و دقیق، اطلاعاتی بسیار متنوع و قابل استفاده میدهد)، نویسنده ابتدا خلاصهای از آنچه گفته است را همراه با نکات کلیدی برای بهخاطر سپاریشان ارائه میدهد و سپس، برای مطالعه بیشتر، منابع خوب و جدی دیگری معرفی میکند تا اگر خوانندهای به مباحث فصل، علاقه بیشتری یافته بود، ادامه راه را سریعتر پیدا کند.
در آخرین فصل کتاب، نویسنده، همه چهرههای اصلی بحث جهانیشدن را بهصورت مختصر و مفید معرفی میکند که این خود نیز اقدام بسیار مفیدی برای روشنکردن ادامه راه است. گذشته از آنکه برای تکمیل تصویری که در ذهن خواننده کتاب شکل میگیرد، این قسمت، بخش مفید و ارزشمندی است.
در این فصل که با نام «متفکران کلیدی جهانیشدن» 22صفحه از حجم 340صفحهای کتاب را به خود اختصاص داده است، 23متفکر صاحبنام، همراه با آثار اصلی و جدیشان معرفی شدهاند. هرچند که شاید بسیاری از آثار معرفی شده، هنوز در ایران ترجمه نشده باشند، اما برای آنها که بهطور پیگیرتر و جدیتر، در جستوجوی جهانیشدن هستند، حتما مفید خواهد بود.