از گرفتاری در ترافیک و اماکن شلوغ گرفته تا حجم بالای تولید زباله، حکایت تلفشدن وقت و سرمایه ساکنان تهران و شهرهای بزرگ ایران دارد. این وقت و سرمایه تلف شده وقتی در تعداد جمعیت و روزهای سال ضرب شود، عدد بزرگی بهدست میدهد که معادل هزینه ساختن و آباد کردن بسیاری از نداشتههای شهر است. مدیران شهری برای جلوگیری از این روند (هدر رفتن سرمایههای شهر) دست روی تلاشی گذاشتهاند که شاید بتوان گفت حلقه مفقوده مدیریت کلانشهر بوده است؛ «آموزش و مشارکت مردمی».
«اساسا شهرها، 3 جزء انسانی، مکانی و فعالیتی دارند. این 3جزء با هم روابط و مناسباتی دارند که به آن روابط شهری میگوییم. در گذشته که شهرها کوچکتر بودند مدیریت شهرها دشوار نبود اما امروزه که با کلانشهرها روبهرو هستیم روابط بین این 3 جزء بسیار مهم شده است. پیچیده شدن عرصههای زندگی و بزرگ شدن شهرها، مقولهای را مطرح کرده که ما مجبور شدیم مناسبات 3جزء را به مردم آموزش بدهیم و آن را تبدیل به مهارت کنیم. این، مجموعه آموزشهای شهری را شکل میدهد که اگر این آموزشهای شهری منجر به تعلق اجتماعی بر شهر شود پسوند «وند» به آن اضافه میشود و عنوان آموزشهای شهروندی بهخود میگیرد.
«آموزشهای شهروندی روابط و مناسبات 3 جزء شهر را تعریف میکند بهنحوی که مردم شهرشان را دوست داشته باشند. از این بالاتر هم، زندهسازی هویت شهر است؛ در واقع این مقوله آموزشهای شهروندی است که برای شهر هویتساز است.»
این، گفتههای محمدرضا ناریابیانه، مدیرکل اداره آموزش و مشارکتهای مردمی شهرداری تهران است درباره ضرورت وجود آموزشهای شهروندی و جذب مشارکت شهروندان. امروز 4سال از روزی که شهرداری تهران اداره کل آموزش و مشارکتهای شهروندی را در دل معاونت اجتماعی- فرهنگی شهرداری تشکیل داده گذشته است و مدیر این اداره معتقد است که حتی اگر با عدد و رقم به اداره شهر نگاه کنیم، تشکیل چنین مجموعهای ضروری بوده است.
به گفته ناریابیانه، اداره کلانشهری مثل تهران، نیاز به نیروی انسانی، امکانات و اعتبارات فراوانی دارد. بر حسب آمار و اطلاعات موجود باید بودجه چند سال کشور را در تهران هزینه کنیم تا مشکلات آن را کاهش دهیم. مثلا نزدیک به 70درصد تهران، بافت فرسوده است. بدیهی است که ممکن نیست بودجه چند سال کشور را به ما بدهند، بنابر این برای رسیدگی به مشکلات، باید مسائل را اولویت بندی کنیم. راه دیگر هم این است که از مشارکت مردم در اداره امور شهرها کمک بگیریم. او میگوید: ما حدود 150تا160میلیارد تومان هزینه جمعآوری زباله میدهیم. اگر مردم با ما همکاری کنند و به جای چند بار در روز، فقط یک بار زباله جمعآوری کنیم این هزینهها بهشدت کم میشود. توجه به همین نکته به ما نشان میدهد که اکسیر مدیریت در شهر با امکانات موجود، مشارکت مردم است.
اما از نظر این مدیر شهرداری تهران، مشارکت شهروندان بیمقدمه و آمادهسازی محقق نمیشود. ناریابیانه مقدمات این کار را اینگونه برشمرد: اگر مردم بخواهند با نهادی مشارکت کنند باید به آن نهاد اعتماد داشته باشند و اگر بخواهند اعتماد کنند ابتدا نیازمند شناخت نهاد هستند. بنابراین برای اینکه از اکسیر مدیریت شهری بهرهمند شویم باید 2 پیش نیاز را فراهم کنیم؛ زمینههای اعتمادسازی بین شهروندان و شهر را فراهم کرده و دوم اینکه زمینه شناخت شهرداری را توسط مردم فراهم کنیم. اگر مردم نهادی را نشناسند، قطعا به آن اعتماد نمیکنند و یقینا با آن نهاد مشارکت نمیکنند. مطالعات نشان میدهد که شناخت مردم از شهرداری، شناخت پایینی است. بنابراین بهطور طبیعی اعتماد و مشارکت در وضعیت مطلوبی نیست.
به اعتقاد او، اینکه مردم به شهرداری اعتماد ندارند بهخصوص در چند سال اخیر، از بدبینی نیست بلکه از نبود آگاهی لازم است.
مدیرکل اداره آموزش و مشارکت شهروندی، لازم میبیند توضیح دهد که چرا «آموزش» و «مشارکت شهروندی» در یک مجموعه قرار گرفتهاند. در اینباره میگوید: در یک دیدگاه واقعگرایانه مدیریت شهری به مشارکت بهعنوان یک امر اجتنابناپذیر میاندیشد، بنابراین بهمنظور کاهش هزینهها در اداره شهر و تسهیل انجام ماموریتها و تبدیل متقابل به تعامل، تلاش میکنیم که مشارکت مردم را به همراه داشته باشیم.
برای رسیدن به این هدف با تمامی امکانات مادی و معنوی بهدنبال اعتمادسازی هستیم و بدون تردید برای ایجاد اعتماد نهادیحداکثری با تمام توان بهدنبال آگاه کردن مردم از اهداف، وظایف، ماموریتها، عملکردها، فرایندها، محصولات، خدمات و پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم شهری در بین شهروندان هستیم. در یک مرور مختصر، اگر مشارکت مردم را میخواهیم ناگزیر به سرمایهگذاری فوقالعاده بر آگاهیهای مردم هستیم.
در واقع تلاش برای جلب اعتماد و جذب مشارکت مردم در اداره شهر، آن هم از سوی شهرداری تهران، بخشی از برنامهای است که شهرداری در تبدیل شدن به یک نهاد اجتماعی- فرهنگی دنبال میکند. به اعتقاد ناریابیانه، در مدیریت نوین بر شهر تهران بسیار شایسته است که جلوهگاه جدیدی برای تفکر در این زمینه داشته باشیم. مدیریت بر شهر نه فقط مدیریت بر مکانها، فعالیتها و کالبد شهر بلکه مدیریت بر شهروندان غیرمنفعل و پویاست.
او ادامه میدهد: در تفکر سنتی، مدیریت، کشتی موفقیتهای خود را بر امواج ناآگاهیهای مردم هدایت میکند اما در حال حاضر ما بهدنبال آگاه کردن مردم از زوایای پیدا و پنهان بخشهای مختلف مدیریت شهری هستیم. در سال88 تهران با اعتباری معادل 7هزار میلیارد تومان اداره شد که سرانه آن بر حسب 10میلیون نفر از قرار هر شهروند، 700هزار تومان است. در واقع به گفته ناریابیانه، هزینه زندگی در تهران برای هر شهروند حق شارژی معادل 700هزار تومان در سال دارد. او میپرسد که آیا شهروندان میدانند که 700هزار تومان هر یک از آنها چگونه به شهرداری پرداخت شده است؟ آیا شهروندان میدانند که 700هزار تومان هر یک از آنها صرف انجام چه کارهایی شده است؟ اداره کل آموزش و مشارکتهای اجتماعی بهدنبال پاسخ دادن به این دو سؤال است.
مدیرکل اداره آموزش و مشارکتهای شهروندی شهرداری تهران این موضوع را بیشتر باز میکند: بهطور آشکار مردم مستقیما عوارض سالانه نوسازی و مدیریت پسماندهای خانگی و تجاری را به شهرداری میپردازند، درحالیکه بیش از 70محل برای درآمدهای شهرداری وجود دارد که مردم از طریق آنها به شهرداری پول پرداخت میکنند.
از نوشیدن هر شیشه نوشابه، ثبت هر سند در دفاتر اسناد رسمی، فروش بلیتسینما و... وجهی به شهرداری پرداخت میشود اما مهمترین بخش، هزینه فروش تراکم ساختمانی است که در واقع مردم از طریق این مالک یک پلاک ثبتی، آرامش و آسایش خود را به شهرداری میفروشند؛ چرا که وقتی در یک کوچه که تنها 10خانواده ساکنند، آپارتمانی 10طبقه با پرداخت هزینه تراکم ساخته شود، در واقع آرامش و نظم زندگی در آن کوچه با پرداخت آن هزینه تراکم بههم میریزد. بنابر این دلایل، این حق مردم است که بدانند 700هزار تومان پول از کجا آمده و در چه محلی هزینه میشود و شهرداری هم باید بتواند سهم خودش را در حوزههای آگاهیهای شهروندان به حداکثر برساند؛ چرا که شهر دارای حافظه و قوه یادگیری است.
طبیعی است که موضوع آگاه کردن مردم وظیفه یک سازمان به تنهایی نیست و تمام اعضای خانواده بزرگ شهرداری باید زمینههای آگاهی عمومی را فراهم کنند. به گفته ناریابیانه، برای این منظور شورای هماهنگی مشارکتهای اجتماعی شهر تهران از حدود 2سال پیش تشکیل شده است. وظیفه این شورا، هماهنگ کردن 180واحد تابعه شهرداری است که نمایندگان آنها بهصورت فعال در این شورا شرکت دارند. بدون شک نتایج عملکرد شورای هماهنگی مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران، تشکیل سازمان آموزشدهنده و مشارکتپذیر در شهر است؛ امری که یکی از ملزومات اصلی تبدیل شهرداری از یک سازمان خدماتی به نهاد اجتماعی است.
ناریابیانه تأکید میکند که نکته اساسی در سرمایهگذاری بر آگاهیهای عمومی این است که در جریان آگاهکردن مردم و جلب اعتماد آنها و بهرهبرداری از مشارکت آنها، شهروندان به مسئولیتها و تکالیف خود واقف میشوند و این آغاز مشارکت و اعتمادسازی است. هر قدر ما شهروندان را آگاهتر کنیم به ما بیشتر اعتماد خواهند کرد و مسئولیتپذیرتر خواهند شد و نهایتا با ما همکاری میکنند و این اتفاق مدیریت به شهر را آسانتر میکند. به گفته او، دوران جدید در شهر تهران، مدیریت بر عنصر زیبا و گرانسنگ آگاهیهای عمومی است. برای این منظور شهرداری تهران با نظر شهردار محترم، لایحه تبدیل اداره کل آموزش و مشارکتهای اجتماعی به سازمان آموزش و مشارکتهای اجتماعی را به شورای شهر تقدیم کرد.
شهرداری تهران معتقد است که برای مدیریت کارشناسی و اجرای فرایند عظیم آگاه کردن مردم، باید ساز و کاری قویتر از وضع موجود را تدبیر کند. این سازمان با هدف توسعه آگاهیهای اعتماد ساز مشارکت در حال تشکیل است.
در واقع مدیریت شهری در چنین شرایطی به این نتیجه رسیده است که غریبگی و بیشتر شدن فاصله میان مردم و مدیریت شهری، اداره شهر را با مشکلات و هزینههای بیشتری همراه میکند و به عبارت دیگر، شهری که ساکنانش گمان کنند رفتگران حتما باید شبانهروز مشغول جمع کردن زبالههای ریخته شده در خیابانها باشند، برای اداره آن هزاران هزار میلیارد تومان بودجه هم کم خواهد آمد.
از گفتههای ناریابیانه اینگونه بهنظر میرسد که اساس تشکیل سازمان آموزش و مشارکتهای اجتماعی در شهر تهران، هدفگذاری و سیاستگذاری مجموعه فعالیتهای آموزشی در شهرداری تهران است که متکی بر ارتقای دانش سازمانی، کارآمدی نیروی انسانی، بهینهسازی روشهای آموزشی و افزایش کمی و کیفی برنامههای آموزشی و نهایتا افزایش اثربخشی فعالیتهاست. اما نکته مهمی که او بر آن تأکید میکند این است که فعالیتهای آموزشی بهخودی خود دارای اصالت نیستند بلکه فعالیتهای آموزشی اعتماد ساز منظور نظر هستند که قطعا در پایان، مشارکت معنادار مردمی را به همراه داشته باشند.