طبق برنامه تازه کمپانیهای بزرگ فیلمسازی، آن دسته از فیلمهای سینمایی ( هم پرسروصدا و پرخرج و هم مستقل و غیرمتعارف ) که هماکنون در مولتیپلکسها روی پرده هستند، زودتر از زمان مقرر (و درحقیقت زمانی که پیشبینی میشد) سر از منازل مردم و دستگاههای دیویدی آنها درمیآورند.
اما پرسشی که در این رابطه مطرح میشود این است که چه وقت و چه مقدار مشتریان سینما و خریداران نسخههای دیویدی محصولات سینمایی مایل هستند برای این فیلمها پول پرداخت کنند؟ این دیگر یک راز سرپوشیده نیست که هالیوود، سال 2010 را بهصورت سال تغییرات پیدرپی درآورده و هر روز که میگذرد یک بحث تازه را در این رابطه مطرح میکند. کمپانیهای فیلمسازی ضمن رقابت با یکدیگر، در حال تجربه کردن راهها و شیوههای جدید برای توزیع بهتر فیلمهای خود هستند.
یکی از تلاشهای اصلی آنان در این رابطه، احیای صنعت ویدئو و دیویدی است که این روزها کوشش سختی را برای ادامه حیات خود آغاز کرده است. تحلیلگران اقتصادی میگویند تا قبل از این حدود 30درصد از سود کلی محصولات سینمایی، بهواسطه فروش نسخههای ویدئویی و دیویدی آنها بوده است.
از زمان رونق گرفتن بازار ویدئو – که بعدا تبدیل به بازار دیویدی شد – سنت بر این بود که نسخههای ویدئویی خانگی محصولات سینمایی حدود 4 ماه پس از اکران عمومی آن فیلمها در سالن سینماها، وارد بازار شود. این فاصله زمانی به این دلیل بود که فیلمهای سینمایی از حداکثر ظرفیت فروش خود روی پرده سینماها استفاده کنند و پس از آنکه تهیهکنندگان فیلم مطمئن شدند فیلم مورد نظر تمام تماشاگران خود را جذب خود کرده، آن وقت نسخههای ویدئو یا دیویدی آن فیلم وارد بازار شود.
البته در این بین یک استثنا هم وجود داشت و آن هم درام تاریخی «تایتانیک» بود. این فیلم که 10 سال قبل در آمریکا اکران عمومی شد، تنها محصول صنعت سینما بود که حتی در چهارمین ماه نمایش خود، هنوز تماشاگران سینمایی داشته و استقبال عمومی از آن روی پرده سینما ادامه داشت؛ این درحالی است که بهصورت معمول، هر فیلم سینمایی از هفته دوم نمایش با کاهش طبیعی 30درصدی بینندگان خود روبهرو میشود. به همین دلیل، معمولا در چهارمین ماه نمایش یک فیلم- اگر آن فیلم بتواند وارد چنین مرحلهای از نمایش خود شود- شمار تماشاگران آن به حداقل خود رسیده است. «آواتار» فیلم جدید جیمز کامرون هم در نمایش عمومی خود، با موفقیتی مشابه تایتانیک روبهرو شد و توانست به فروش بالاتر از این فیلم دست پیدا کند. در رابطه با موفقیت آواتار باید به این نکته توجه داشت که این فیلم در 2نسخه دوبعدی و سهبعدی اکران عمومی شد.
اما ایده جدید پخش عمومی نسخههای دیویدی محصولات سینمایی – که یک تغییر عمده در نوع پخش این فیلمهاست – بهنوعی یک تحول عمده در صنعت سینماست. طراح این ایده شرکت تایموارنر بوده و خود طرح، در اینباره است که فیلمهای سینمایی از این پس، یک ماه پس از نمایش عمومی خود در سالنهای سینماها، راهی بازار ویدئویی شوند. اما این طرح در همینجا تمام نمیشود. مسئولان این شرکت ضمن کوتاهتر کردن زمان و فاصله بین اکران عمومی فیلمها و پخش نسخههای دیویدی آنها، خواهان افزایش قیمت این نسخههای دیویدی نیز شدهاند. رقم فروش هر دیویدی از حدود 20دلار شروع میشود و میتواند افزایش هم پیدا کند. اما خبرهای رسیده از داخل کمپانیهای فیلمسازی حکایت از آن میکند که آنها نمیخواهند این اقدام خیلی سریع صورت عملی بهخود بگیرد و نسبت به زمان پخش دیویدیها هم هنوز کمی مشکل دارند.
برخی از مدیران تولید پروژههای سینمایی میگویند در شرایطی که این طرح میتواند سود خوبی را بهصورت همزمان نصیب کمپانیهای سینمایی و شبکههای تلویزیونی کابلی کند اما بعید بهنظر میرسد اکثر کمپانیهای فیلمسازی به این زودیها با پخش نسخههای دیویدی محصولات خود در یک فاصله 30روزه با نمایش عمومی آنها موافقت کنند.
شاید یک فاصله زمانی 2ماهه (60روزه) در این رابطه منطقیتر بهنظر برسد و مدافعان بیشتری در بین مسئولان کمپانیهای فیلمسازی داشته باشد. خبرهای رسیده از داخل کمپانیهای فیلمسازی حکایت از آن میکند که هیچیک از آنها حامی فاصله 30روزه نمایش عمومی فیلمها و نسخههای دیویدی آنها نیستند. به همین دلیل، آنها تشکیل یک جلسه مشترک بین کمپانیهای فیلمسازی برای بحث در این باره را رد کردهاند. حتی شنیده میشود که نمایندگان برخی از کمپانیهای فیلمسازی گفتهاند ترجیح میدهند در رابطه با این موضوع خود را به نشنیدن بزنند و اصل صورت مسئله را پاک کنند! اما سخنگوی شرکت تایموارنر این صحبتها را رد میکند.
نکتهای که در این رابطه برخی از تحلیلگران اقتصادی سینما مطرح میکنند، این است که طرح چنین بحثهایی میتواند به یک بایکوت اعلامنشده هم ختم شود. آنها در این ارتباط از «آلیس در سرزمین عجایب» محصول جدید کمپانی والتدیزنی و مشکلی که این فیلم قبل از نمایش عمومی با آن مواجه شد، یاد میکنند. مسئولان والتدیزنی زمانی که تبلیغات برای این نسخه زنده محصول انیمیشن کلاسیک خود را شروع کردند، به این نکته هم اشاره کردند که قصد دارند نسخههای دیویدی آنرا 3 ماه پس از نمایش عمومی (و نه 4 ماه سنتی که از قبل اعمال میشد) وارد بازار ویدئو کنند.
اما این اظهارات کمپانی والتدیزنی با خشم و اعتراض توزیعکنندگان سینما در سطح بینالمللی روبهرو شد. آنها تهدید کردند آلیس در سرزمین عجایب را در کشورهای خود پخش نخواهند کرد و به این ترتیب، فیلم امکان اکران عمومی در بسیاری از نقاط مهم جهان را از دست میداد. کمپانی دیزنی از حرف خود عقبنشینی کرد و آلیس... در زمان مقرر در بیش از 100 کشور جهان روی پرده سینماها رفت. از پنجم مارس که همکاری مشترک جدید تیمبرتون و جانیدپ در سطح جهانی اکران عمومی شده، نزدیک به یک میلیارد دلار فروش کرده است.
یکی از منابع داخلی در صنعت سینما میگوید طرح 30روزه پخش دیویدی (از زمان نمایش عمومی آن در سالنهای سینماها)، در مقایسه با طرح 4ماهه قبلی یک طرح رادیکال محسوب میشود که بهشدت انقلابی است. او این طرح جدید را «عزیمت انقلابی و تندروانه از طرح قدیمی» ارزیابی میکند. بهاعتقاد او، این طرح جدید میتواند به نحوی باعث کاهش سود کلی کمپانیهای فیلمسازی در زمان اکران عمومی فیلمهایشان شود. اگر سال قبل محصولات سینمایی در آمریکایشمالی 6/10 میلیارد دلار فروش کردند، اجرای طرح جدید میتواند این رقم کلان را کاهش جدی دهد.
اما همین منبع داخلی میگوید در این رابطه استثناهایی هم وجود دارد. به گفته او، آن دسته از فیلمهایی که نتوانستهاند موفقیت زیادی در جدول گیشه نمایش سینماها بهدست بیاورند، از جمله کارهایی هستند که میتوانند زودتر از زمان مقرر قبلی، راه خود را به بازار دیویدی باز کنند. این فیلمها بنا به دلایل مختلف نتوانستهاند تماشاچی را جذب خود کنند و بهصورت طبیعی، در اکران عمومی خود با موفقیت مالی همراه نخواهند بود، در این حالت، دلیلی ندارد که چنین فیلمهایی (حتی اگر مدت زمان کوتاهی از نمایش عمومیشان میگذرد) بهاصرار خود ادامه بدهند و 4 ماه پس از تاریخ اکران عمومی، سر از بازار دیویدی درآورند. این درحالی است که کمپانیهای فیلمسازی بهصورت طبیعی وقتی میبینند یکی از فیلمهایشان نمایش عمومی موفقیتآمیزی ندارد، بلافاصله تعداد سالنهای نمایشدهنده آن را کاهش میدهند.
این اتفاق در شرایطی میافتد که در شکل طبیعی آن، هر فیلم سینمایی (حتی اگر یک کار موفق باشد) از هفته دوم و سوم نمایش با افت تعداد سالنهای نمایش روبهرو میشود؛ برای مثال، اگر فیلمی در زمان افتتاحیه خود 3 هزار سالن نمایش را در سراسر آمریکایشمالی در اختیار دارد، حتی اگر یک کار پرفروش باشد در هفته سوم نمایش و پس از آن، شاهد کاهش این تعداد سالن تا حدود هزار سالن خواهد شد.
سؤالی که این منبع داخلی مطرح میکند این است که وقتی یک فیلم سینمایی حتی در همان هفته اول نمایش نمیتواند تماشاگران را جذب خود کند، تکلیفش چیست؟ در این رابطه فیلمهای انیمیشن وضعیت ویژهای دارند و گفته میشود طرح کاهش زمان اکران عمومی فیلمها و پخش نسخههای دیویدی فیلمها را میتوان از محصولات انیمیشن شروع کرد.
یکی از دلایل اصلی که برای این ادعا ارائه میشود این است که فیلمهای انیمیشن جزو محصولاتی هستند که طیف وسیعی از تماشاگران – از پدر و مادرها گرفته تا فرزندان آنها – را دربرمیگیرند و خانوادهها کاملا آمادگی آنرا دارند که نهتنها بچههای خود را برای دیدن آنها به سالنهای تاریک سینما ببرند بلکه نسخههای دیویدی آنها را برای مصرف خانگی برای بچههایشان بخرند. به همین دلیل است که شیوه سهبعدی هم قبل از هر ژانر دیگری، با انیمیشنهای کامپیوتری کار خود را شروع کرد.
بحث در ارتباط با طرح کاهش فاصله زمانی نمایش عمومی فیلمها و پخش نسخههای دیویدی آنها، تازهترین بحث و اقدام کمپانیهای فیلمسازی با توزیعکنندگان محصولات سینمایی و مسئولان واحدهای تلویزیونهای کابلی و بازار دیویدی است. هدف اصلی این بحث این است که چه کارهایی میتوان انجام داد تا محصولات سینمایی بهشکل بهتر و در فاصله زمانی کوتاهتری بهدست مشتریان در خانههایشان برسد.
کمپانیهای فیلمسازی در طول سال تعداد زیادی فیلم سینمایی دارند که باید آنها را روانه بازار ویدئو کنند و این کار، هیچوقت متوقف نمیشود. این اقدام صنعت سینما برای حل مشکل بخش دیویدی خود است؛ بخشی که در چند سال اخیر با افت فروش روبهرو بوده است. حال باید دید آیا صنعت سینما و کمپانیهای فیلمسازی در سالجاری میتوانند راهی برای مقابله با آن و حل درست مشکل خود پیدا کنند یا خیر؟ این اتفاق در شرایطی رخ میدهد که کمپانیهای فیلمسازی در خارج از خاک آمریکایشمالی، سالانه بیش از یک میلیارد دلار بهواسطه سرقت غیرقانونی ویدئویی محصولات خود ضرر میکنند. این ضرر کلان که از زمان پیدایش پدیده ویدئو همراه صنعت سینما بوده، تا به امروز هم همچنان حل نشده باقیمانده است.
ورایتی