و این آمار در کلانشهر کرج به 100درصد رسیده است و این مسئله ذهنم را درگیر کرده بود، در خیابان شهیدقرنی تهران، پایینتر از تقاطع شهید نجاتاللهی، با چشمان نگران، عبور لرزان یک عابر پیاده مسن از عرض خیابان را شاهد بودم؛ آن هم دقیقا از روی خط عابر پیاده. اما رانندگان بنا به عادت همیشگی که گریبانگیر بسیاری از ماست بیاعتنا به حق عابرپیاده، یا با بوق اعتراض میکردند یا با ویراژدادن و سبقت گرفتن از چپ و راست، عرصه را بر او تنگ میکردند.
شهرداری تهران در طرحهای موفقیتآمیز، بسیاری از کاستیها را در این زمینه جبران کرده است اما مسئله، قدیمیتر و ریشهدارتر از آن است که یک سازمان با همه توانمندیاش، آن را یکباره برطرف کند. بد نیست مروری براین مشکل قدیمی داشته باشیم.رفتوآمد راحت و بیدغدغه در خیابانها و معابر شهری از حقوق اولیه شهروندی است.
خودرو توسط آدمی اختراع شد و به خیابانها و جادهها آمد که در خدمت انسان باشد اما امروزه، خودروها به صورت سیلاب آهن در بسیاری از کلانشهرها، خیابانها و گذرگاههای شهری را تحت تسلط خود درآوردهاند و در این میان عابران پیاده برای رفت و آمد در خیابانهای شهر با تنگناهای گوناگون روبهرو هستند. طبق معمول، کلانشهر تهران به این دلیل که مهمترین تحولات شهری را پشتسر گذاشته و امروزه بیشترین تعداد خودروها را فراتر از ظرفیت واقعی خیابانها و معابرش در خود جای داده، بیشتر از هر شهری در کشور ما با این قبیل مشکلات روبهروست.
تهران از سالهای دور دست و در آن زمان که قبای شهر به تن کرد، در مسیر شتابان تحول و توسعه قرار گرفت؛ پیش از آنکه، محلههایش برپایه نقشه حسابشده ساخته شوند. به این ترتیب که بسیاری از قرا و آبادیهای اطراف هسته مرکزی شهر که شامل عمارات و مقر حکومتی بودند به هم پیوستند و شهر تهران را به وجود آوردند. وجود پسوند «آباد» در بسیاری از محلههای کنونی تهران، یادگار همان آبادیهایی است که هر کدام یک جامعه کوچک روستایی را تشکیل میدادند و دارای دهبان، مزارع کشاورزی و حشم بودند.
تحولات بیرویه تهران، از همان آغاز با ورود شتابناک ماشین به خیابانهای شهر شکل گرفت؛ پیش از آنکه فرهنگ ماشینسواری و نیازهای پیرامونی آن ازجمله پیادهروهای وسیع و حسابشده، در شهر شکل گرفته شود. بنابراین این گره از سپیدهدم تحولات و توسعه تهران به وجود آمد تا رسید به گره کور ترافیک در زمانه ما.
در سالهای اخیر که مشکلات مربوط به رفتوآمد عابران پیاده به ویژه بعد از احداث شبکههای بزرگراهی در تهران مطرح شد، بسیاری از طرحها در این راستا جنبه مسکن داشتهاند، اما به اجرا درآمدن خطوط راهآهن شهری یا مترو، جهتگیری پایدار برای کاهش تردد خودرو در سطح شهر و فراهمشدن فضای بیشتر برای آمد و شد عابران پیاده بوده است. افزایش خطوط سراسری اتوبوسرانی نیز به این هدف کمک کرده است.
اما به راستی، میراث زیانبار چندینساله در تهران، یعنی نبود فضای کافی و بیدغدغه برای رفت و آمد عابران پیاده، چنان ریشهدار است که باید در چارچوب یک طرح ملی حل و فصل شود.
به عنوان مثال هنگام غروب و شامگاه، رفت و آمد از عرض بسیاری از خیابانهای تهران، از جمله خیابان شهید مطهری و خیابان شهید قرنی بسیار دشوار و همراه با خطر است.
تلاش شهرداری تهران برای افزایش پلهای روگذر عابر پیاده، تقاطعهای غیرهمسطح و پیادهراهها، گرههای بسیاری را گشوده است اما معضل، ریشهدار و قدیمی است و باید با رویکردی اساسی برطرف شود. واقعیت این است که در بسیاری از خیابانها یا پیادهرو وجود ندارد یا باریکهای بیش نیست. پیادهروهای فراخ بلوار کشاورز و خیابان ولیعصر که به همت شهرداری تهران بهسازی شده است، جزو استثناهای شهر تهران هستند. اما معضل دیگر، سدمعبر توسط دستاندرکاران ساخت و سازها و رفت و آمد آزادانه موتورسیکلتها در پیادهروهاست که این مسئله را پیچیدهتر کرده است.
از همه اینها مهمتر، طلبکاری دائمی بیشتر رانندگان از عابران پیاده است. آنها با بوقهای مکرر و اعتراض، از عابران میخواهند حتی هنگام عبور از روی خطکشی عابر پیاده راه را برایشان باز کنند و به این دلیل، رفت و آمد عابران پیاده از عرض خیابانهای شهری، بیشتر شبیه شرکت در یک مسابقه دو است. تا این فرهنگ متحول نشود و طرح تعریض پیادهروها با آیندهنگری در برنامه کلانشهر تهران گنجانده نشود، رفت و آمد عابرانپیاده در بسیاری از معابر، همچون با ترس قدم زدن است. مصوبه جدید مجلس شورای اسلامی برای قانونمندشدن رفتوآمد عابران پیاده در سطح شهر به رعایت حقوق آنان کمک شایانی میکند.