ساختمان آلومینیوم یکی از مکانهای قدیمی تهران است که هنوز بوی دهه50 را میدهد. به خصوص وقتی به طبقه هفتم میرسم و وارد فضایی میشوم که با طراحی ایرج رامینفر، در هر گوشهاش نشانههایی از روزگار سپری شده به چشم میخورد.
کیمیایی و گروهش در اینجا، سکانس 44 «جرم» را میگیرند؛ سکانسی که بازیگران اصلیاش پولادکیمیایی و مسعود رایگان هستند. رضا(پولادکیمیایی) پیش منصور (مسعودرایگان) آمده است. گریم چهره پولاد در عین سادگی، با زخمی که روی صورت دارد، تداعیکننده قهرمانان قدیمی کیمیایی است. او اینبار هم به سیاق آثار متاخر پدرش، در نقش محوری ظاهر شده است. مسعود رایگان نیز در اولین تجربه همکاریاش با کیمیایی، نقشی را تجربه میکند که مشابهاش را تا به حال بازی نکرده است.
خالکوبی روی دستش اولین چیزی است که به چشم میآید. دوربین روبه رویش قرار گرفته که خطاب به پولاد میگوید:«دیگه اونرضای سابق نیستی». دیالوگی کاملا کیمیاییوار که مرا به گذشتهها میبرد؛ به دنیای تمام رضاهای سینمای کیمیایی، از رضای «ردپای گرگ» گرفته تا رضای «دندان مار»، «رضا موتوری» و... .
فیلمسازی که تقریبا همواره از وضعیت امروز به تعبیر خودش عکس گرفته، اینبار در حال ساخت فیلمی است که داستانش در دهه50 میگذرد. «جرم» تازهترین ساخته مسعودکیمیایی روایتگر ماجرایی در میانههای دهه50 است؛ دههای خاطرهانگیز برای دوستداران سینمای کیمیایی؛ روزگاری که او تاثیرگذارترین و بهترین سینماگر این دیار بود و با هر فیلمش موجی در جامعه ایجاد میکرد؛ روزگار «خاک» و «سفرسنگ». اینکه چه شد موفقترین کارگردان دهه50، در دهههای بعد نتوانست مسیر دلخواهش را ادامه دهد خود داستان دیگری است.
امروز اما ماییم و فیلم تازهاش که داستانش در 3دهه قبل میگذرد؛ چیزی که البته نهانتخاب کیمیایی که الزام و در واقع شرط ساخته شدن «جرم» بوده است.
هرچند این میتواند حکم نوعی توفیق اجباری هم باشد دستکم برای آنها که از «ردپای گرگ» به این سو بارها نوشتند:«چرا کیمیایی این حکایتهای مکرر مردانه را در این روزگار روایت میکند و چرا این مناسبات و روابط را به دوران خودش یعنی دهههای 40و50 نمیبرد؟» بماند. در این صورت جستوجوی غمخورانه- معترضانه کیمیایی در روزگار معاصر و بررسی جایگاه آدمهایی تغییر نیافته در جامعهای به شدت متحول شده، به عنوان یکی از تمهای اساسی سینمای او در این 2دهه، مصداقی نمییافت.
حالا او درست بعد از «محاکمه در خیابان» که تصویری اسنادی(و کمتر دیدهشده در سینمای ایران) از تهران امروز ارائه میداد، میکوشد در تهران 89، چهره پایتخت در سال56 را به تصویر بکشد. طبیعی است که اولین چالش، مواجهه با شهری باشد که به خصوص در یک دهه اخیر، سیمایش به شدت تغییر کرده و از جغرافیای دهه50 فاصله گرفته است.
مشکلی که خود کیمیایی هم به آن اشاره میکند:«ساختن 30سال پیش در خیابانهای امروز تهران یعنی 10میلیارد سرمایه یعنی بیگ پروداکشن». در حالی که «جرم» یک فیلم معمولی با بودجه و امکانات معمولی است.
وقتی دوربین را به خیابان میآوری همهچیز تغییر کرده. از اتومبیلها گرفته تا ساختمانها، سنگفرشپیادهروها، پلاککوچه و خیابان و... با این امکانات و شرایط وقتی دوربین را به خیابان میآوری عملا کنترل خیلی از چیزها، اگر غیرممکن نباشد، خیلی دشوار است.»
شاید به همین دلیل است که برای باورپذیرتر شدن ماجرا، کیمیایی پس از 22سال دوباره سراغ ایرج رامینفر رفته است. طراح صحنه و لباس باسابقه سینمای ایران که قبلا همکاری موفقی با کیمیایی در فیلم «سرب» داشته و حالا در «جرم» بار دیگر همراه او شده است.
رامینفر از همنسلان کیمیایی است که فعالیت حرفهایاش در سینما را در دهه 50آغاز کرد؛ از اولین کسانی که به صورت حرفهای کار طراحی صحنه را دنبال کرد و آن را به عنوان یک تخصص در سینمای ایران جا انداخت. علاقه رامینفر به «سینمای سیاه» و ساموئل فولر از همسویی سلیقه و نقطه مطلوبش در سینما با کیمیایی حکایت دارد. او به همراه تورج منصوری، اسحاق خانزادی و محمدرضا قومی تقریبا تنها مو سپیدکردههای پشت دوربین فیلم کیمیایی هستند. بقیه اعضای گروه را جوانها تشکیل میدهند.
این جوان بودن گروه کیمیایی هم در نوع خودش نکته جالب توجهی است. بچههای گروه صحنه، بچههای گروه فیلمبرداری و گروه کارگردانی که البته دستیار اول و برنامهریزش محمدعلیجناب پس از «حکم» و «رئیس» برای سومینبار دستیار کیمیایی است (او در «محاکمه در خیابان» هم سازنده تیتراژ بود). جناب دفتربزرگ دکوپاژ را در دست دارد که در آن دیالوگها، شرح صحنه و جزئیات و اندازه نماها ثبت شدهاند.
رایگان و پولاد جلوی دوربین تورج منصوریاند، فیلمبرداری که پس از «محاکمه در خیابان» که تصویربرداریاش با دوربین دیجیتال یک اتفاق مهم تکنیکی در سینمای کیمیایی محسوب شد، حالا «جرم» را با دوربینی میگیرد که برای کیمیایی دلپذیرتر و پذیرفتنیتر است: دوربین 35میلیمتری. توضیحات کیمیایی به منصوری جملاتی کوتاه هستند که حکایت از تفاهم عمیق میان او و فیلمبردارش دارند.
از «قیصر» به اینسو معمولا فیلمبردارها در آثار کیمیایی محمل مناسبی برای نمایاندن تواناییهایشان یافتهاند و تورج منصوری که فیلمبرداری «هامون»، «بانو»، «قارچ سمی» و «سنتوری» را در کارنامه دارد حالا پشت دوربین کیمیایی، تصاویر «جرم» را میگیرد؛ از بهترین مدیران فیلمبرداری سینمای ایران که کار حرفهایاش را در دهه60 با یکی از اولین محصولات سینمای نوین ایران یعنی «جادههای سرد» (مسعودجعفریجوزانی1364) به همراه محمود کلاری آغاز کرد و با تجربه نزدیک به3دهه فعالیت در سطح سینما، با آرامش و متانت مثالزدنیاش قابهای مطلوب کیمیایی را میبندد.
کمی آنسوتر اسحاق خانزادی کنار دستگاه ضبط صدایش نشسته است. بیش از یک دهه است که کار صدابرداری و صداگذاری تمام فیلمهای کیمیایی برعهده خانزادی بوده. او در «سلطان» صداگذار بوده و پس از آن در «مرسدس»، «فریاد»، «اعتراض»، «سربازهای جمعه»، «حکم»، «رئیس»، «محاکمه در خیابان» و حالا «جرم» مدیریت صدا را برعهده داشته است. رایگان جلوی دوربین چندباری دیالوگهایش را میگوید تالحن مطلوب و مورد نظر کیمیایی به دست میآید.
فیلمبرداری «جرم» با سکانسهای زندان که ایرج رامینفر دکورهایش را در حوالی میدان خراسان ساخته بود، آغاز شد. کلا بسیاری از صحنههای فیلم در جنوب شهر فیلمبرداری شده؛ جاهایی که تغییرات کمتری در این سالها کردهاند و بهتر میتوان در آنها به حال وهوا و فضای دهه 50 نزدیک شد.
پولادکیمیایی نقش اصلی مرد را بازی میکند و شبنمدرویش پس از «محاکمه در خیابان» بار دیگر نقش اول زن را برعهده دارد. حامدبهداد پس از تکسکانسی در «محاکمه» در اینجا نقش حساسی را برعهده دارد؛ رفیقی قدیمی که روزگار با او خوب تا نکرده است... .
داریوش ارجمند و جمشیدمشایخی نیز نقشهایی کلیدی را برعهده دارند. ارجمند با امیرعلی «اعتراض» یکی از شمایلهای ماندگار مردانگی را در سینمای پس از انقلاب کیمیایی به ثبت رساند و پس از تجربهای در «رئیس» حالا برای سومینبار با کیمیایی همکاری میکند. درست مثل مشایخی که گویی هر 20سال یکبار جلوی دوربین این فیلمساز میرود. سال48خاندایی فیلم «قیصر»، سال68 برادر نوری(مرحوم هادیاسلامی) در «سرب» و حالا «جرم».نیکیکریمی، لعیا زنگنه، اکبر معززی، جلال پیشوائیان، بهاره رهنما و سیامک انصاری از دیگر بازیگران فیلم تازه کیمیایی هستند.
خلاصه داستانی که از سوی روابطعمومی فیلم منتشر شده در یک جمله خلاصه شده است:«جرم» درباره مردی است که میخواهد از عقیدهای که دارد تخطی نکند. از این تک جمله که پیداست بیش از آنکه بخواهد داستان فیلم را تعریف کند، میخواهد داستان «جرم» را لو ندهد، در عین کلی بودنش، به نوعی جانمایه سینمای کیمیایی را نیز در بردارد.
همه آنچه در این 4دهه از کارگردان «جرم» مشاهده کردهایم حکایت از تلاش و ایستادگی مردی دارد که میخواهد پای عقیده و مراماش بایستد؛ این بار در حال و هوا و روزگار کیمیایی دوران اوج. خودش میگوید: «جرم فضایش به کل متفاوت از محاکمه در خیابان است. این یکی بیشتر به فیلمهای قدیمیام نزدیک است و به نظرم از آنها بهتر و کاملتر شده است.»«محاکمه در خیابان» با وجود تنفس در فضایی تازه و متفاوت بودنش در ساختار و مضمون، خیلی به دل دوستداران قدیمی کیمیایی ننشست، در عوض به نظر میرسد که «جرم» برای کیمیاییبازها، اتفاق فرخندهای باشد.