متولیان گردشگری، جمله کلیشهای وجود حدود 3هزار آژانس مسافرتی مجوز دار در کشور را دائم تکرار کرده و میگویند از این 3هزار آژانس مسافرتی فقط حدود 100 آژانس فعالیت مستمر در تورهای ورودی و خروجی یا داخلی دارند! حال با تاملی دوباره بر این اظهارنظرهای نه چندان تازه، سؤال اصلی این است که بقیه آژانسها کجا هستند و چه میکنند؟
این روزها بر آژانسهای مسافرتی چه میگذرد که مدیران آنها ترجیح میدهند به جای راهاندازی تور حتی در شهرهای کوچک خودشان به معامله زمین، فروش گوسفند یا کار تجاری با آب و نان بیشتر روی بیاورند؟ کارشناسان گردشگری تأکید دارند، استاندارد جهانی تعداد آژانسهای مسافرتی را بازار عرضه و تقاضا تشکیل میدهد. اگر همین پیش فرض ساده را مورد نظر قرار دهیم با چه منطقی باید وجود 3هزار آژانس مسافرتی در مقابل آمار ورود 2میلیون و 700هزار گردشگر که حتی برای برخی از فعالان خصوصی صنعت گردشگری شبههبرانگیز است را پاسخ دهیم؟
اهمیت توازن بین تعداد آژانسها و ورود گردشگران به حدی است که حتی مسئولان امر هم به این موضوع اذعان داشته و آن را در قوانین خود آوردهاند؛ بهطوری که در ماده9 آییننامه تأسیس و نظارت بر آژانسهای مسافرتی و جهانگردی آمده است: در دادن پروانه آژانسهای مسافرتی، به توسعه جهانگردی و ترابری هوایی، تقویت آژانسها، برقراری تناسب میان شمار مسافران و جهانگردان و شمار آژانسهای مسافرتی توجه شود.
شاید موضوع فعالیت غیرمرتبط برخی از آژانسهای کشور پیامدی از همین صدور بیقانون مجوزها و نبود نظارت و صدالبته درآمد متناسب برای آنها باشد؛ پیامدی که ریشه در بسیاری از علتها دارد و در صفحات و کاغذها فقط به اندکی از آنها میتوان اشاره کرد.
گشتیم نبود، نگرد نیست
موضوع فعالیت غیرمرتبط آژانسهای مسافرتی فقط در حد شنیدهها یا دیدههای فردی است و هیچ کجا گزارش مستندی از آن وجود ندارد.
مسئولان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری این موضوع را رد نمیکنند و البته تأکید میکنند که گزارش مکتوبی هم درباره چنین تخلفاتی ندارند. به دیگر مجموعههای جمعی آژانسدارها هم مواردی تا به حال گزارش نشده است اما هیچیک از مدیران یا اعضای آنها هم فعالیتهای غیرمرتبط برخی از آژانسهای مسافرتی را تکذیب نمیکنند.
مصطفی شفیعی شکیب، مدیر یکی از آژانسهای مسافرتی قرار گرفتن خود در برابر پرسشی از فعالیت غیرمرتبط آژانسها را به وضعیت اسکندر مقدونی در حمله به ایران شبیه دانست و گفت: اسکندر برای حکومت بر ایران و به تسلط درآوردن مردم آن دچار استیصال شده بود حال من هم در برابر این پرسش دچار همان حالت شدهام.
او نیز موضوع انواع فعالیتهای غیرمرتبط در آژانسها را رد نکرد و افزود: شاید بتوان رشد قارچگونه آژانسهای مسافرتی در شرایط رکود بازار گردشگری و بیکارشدن بزرگترهای این صنعت را مهمترین عامل برای گرایش صاحبان آژانسها به فعالیتهای دیگر دانست.
او البته صدور بیرویه و غیرکارشناسی مجوز آژانسها را تشدیدکننده این موضوع دانست و گفت: من در سال73 مجوز شصت و سومین آژانس مسافرتی را گرفتم حالا میبینم تنها بعد از چند سال، تعداد آژانسهای مسافرتی آنهم در شرایطی که گردشگری ایران رشد آنچنانی نداشته به 2هزار آژانس فقط در تهران رسیده است. بسیاری از این آژانسها حتی عضو انجمنها یا گروههای دیگر گردشگری نیستند که قابل شناسایی و نظارت کامل باشند.
شفیعی شکیب تأکید کرد: متأسفانه برخی امتیازدهیها در قالب صدور مجوز یا بازگذاشتن راه برای افراد پولدار غیرمتخصص، هر روز بر تعداد آژانسها افزوده است، بدون اینکه مکانیزم نظارتی درستی بر فعالیت آنها تعریف شود.
ابراهیم پورفرج، رئیس جامعه تخصصی تورگردانهای ایران نیز یادآور میشود: انگیزه مالی و برآوردهنشدن هزینههای آژانسها آنها را به کار و تجارت دیگر منحرف میکند، اما آیا تا به حال کسی یا مسئولی فکر کرده است بقیه این 3هزار آژانس کجایند و چه میکنند؟
پورفرج معتقد است: وضعیت نامناسب گردشگری ایران ناشی از عوامل مختلفی در منطقه و کشور است که مجموع آنها مورد سوءاستفاده رسانههای غربی قرار گرفته است و صد البته تبلیغات غیرمفید و ناکافی ما هم نتوانسته است حتی بخشی از آسیبهای آنها را جبران کند. وجود صدها نقص و کمبود داخلی در کنار این تصویر نامناسب باعث شده تقاضای سفر به ایران هر روز کاهش پیدا کند که بیکاری آژانسداران هم بهدنبال این امر بدیهی است.
او اضافه میکند: سیاستهای ناپیوسته در گردشگری و جابهجایی مدیران و از همه مهمتر صدور بیضابطه و گاهی رابطهای مجوز آژانسهایی که حتی آدرسی از آنها وجود ندارد، خودبهخود زمینه انحراف فعالیتی آژانسها را بهدنبال داشته است.
محمود فرزانه یکی دیگر از مدیران آژانسهای مسافرتی هم بر گفتههای دیگر همصنفان خود صحه میگذارد و میگوید در این وضعیت بد اقتصادی و گردشگری وقتی امتیاز و مجوز آژانس مثل سرقفلی یک مغازه دست به دست میچرخد وضعیت بهتر از این نمیشود.
جای خالی تشکلهای هماهنگ
تأکید مدیران آژانسهای مسافرتی بر صدور بیضابطه مجوزها و گمنام بودن آنها در عرصه گردشگری حتی در تورهای داخلی، وضعیتی مشابه سینما و تعداد فیلمهای تولید شده را تداعی میکند.
آمارهای غیررسمی، سینمای ایران را بعد از هالیوود و بالیوود تولیدکننده بیشترین فیلم میدانند درحالیکه تعداد سالنهای سینما، جذب مخاطب و سرمایهگذاری مناسب و دهها فاکتور دیگر برای پیش تولید انبوه فیلم اسفبار توصیف میشوند.
همین وضعیت در حالی که ما قرار است پذیرای 20میلیون گردشگر باشیم در گردشگری نیز مشاهده میشود. مسئولان گردشگری ترکیه اعلام کردهاند سال قبل از نظر تعداد گردشگران در رده هفتم و از نظر درآمد در رده نهم بودهاند و در چند ماه گذشته از سال نو میلادی پذیرای بیش از 23میلیون گردشگر بودهاند اما در مقابل به استناد گفتههای فعالان گردشگری و کاهش درصد اشغال هتلها، ورود گردشگران خارجی به ایران دچار رکود شده که این امر بیکاری برخی از فعالان این حوزه را بهدنبال داشته است.
طبیعی است در دوره رکود، 3هزار آژانس مسافرتی با مدیریت دستگاههای مختلف از سازمان هواپیمایی گرفته تا سازمان حج و زیارت و در نهایت نبود حمایت و نظارت کافی دچار ناهنجاریها و نابسامانیهایی میشوند که نه تنها مورد توجه قرار نمیگیرند بلکه اثرات سوء فعالیتهای غیرمرتبط آنها گریبانگیر دیگران نیز میشود یا در اصطلاح بهانه کافی برای توجیه بیتوجهی دولت را به دست میدهند.
در حال حاضر تشکلهایی در عرصه آژانسداری تشکیل شدهاند که با و جود عضویت آژانسهای مختلف در آنها اما هنوز از قدرت اجرایی کافی برخوردار نیستند و همچنان جای اتحادیه یا تشکلی یکدست و یکپارچه برای ساماندهی مشکلات آژانسداران در این بین خالی است.
ایجاد این تشکل هماهنگ مزیتهایی دارد که یکی از آنها فراهمکردن راهکاری برای نظارت بر آژانسها و ساماندهی فعالیت آنها در دوره رکود گردشگری است.