هر نقطه از جهان کارشناسی دارد و تحلیلگری که مسائلش را دنبال میکند و از جزئیات تحولات آن آگاه است. در چنین دنیایی که پر از کارشناسان و توضیحات سهلالوصول است، جالب است که چیزی واقعاً گیجکننده کشف کنیم؛ موضوعی که مطمئنترین کارشناسان هم برای پاسخ دادن به آن درمیمانند؛ این معما کشوری است به نام کرهشمالی.
نگاهی به آخرین فصل این معما بیندازیم. آخر چرا کرهشمالی یک ناو کرهجنوبی را در فروردین ماه غرق کرد؟ این حادثه به مرگ 46 ملوان منجر شد و تندترین رویارویی را در شبهجزیره کره از سال 1994 باعث شد. در سال 1994 آمریکا در آستانه حمله پیشدستانه به کارخانه بازفراوری هستهای کرهشمالی قرار گرفت و پیونگ یانگ تهدید کرد سئول را به دریای آتش تبدیل میکند.
این تقریبا آخرین مورد از تنش جنگگونه در شبهجزیره کره بود. ماه گذشته اما گزارشی بینالمللی منتشر شد که تردید همگان - بهغیر از خستگیناپذیرترین نظریهپردازان توطئه- را در این زمینه که یک اژدر کرهشمالی عامل غرق شدن ناو کرهجنوبی بوده است، برطرف کرد.
اما حتی در لحظات کمتر بحرانی هم کرهشمالی بهصورتی ناخواسته ذهن بسیاری را در جهان بهخود مشغول میکند. در فهرست نقاطی که جنگ بزرگ بعدی میتواند در آنها آغاز شود، شبهجزیره کره به همراه پاکستان و خاورمیانه وجود دارد. چنانچه واشنگتن به رآکتور یونگبیون کرهشمالی در گذشته حمله کرده بود، برآورد پنتاگون این بود که در جنگی که رخ میداد یک میلیون نفر کشته میشدند.
یک اشتباه در این رشته تهدیدات میتواند به فاجعه بینجامد. کرهشمالی چهارمین ارتش آماده جهان را در اختیار دارد که دستکم نیمی از آن در فاصله حدود 90 کیلومتری مرز مستقر است. توپخانه سنگین کرهشمالی میتواند چنان آتشی بر پا کند که سئول را نابود کند. پایتخت کرهجنوبی 10میلیون نفر جمعیت دارد و فقط حدود 60 کیلومتر با نقطه غیرنظامی جداکننده 2 کره فاصله دارد.
به بیان دیگر، کرهشمالی میتواند هر لحظه دست به حمله غافلگیرانه بزند، بدون آنکه نقل و انتقال سربازان، نیت این کشور را از پیش لو بدهد. یقیناً آنان میتوانند در خاک جنوب پیشروی کنند و در اینجاست که با شماری از 28هزار سرباز آمریکایی مستقر در جنوب درگیر خواهند شد.
این تمرین نظامی بیهوده نیست. دقیقاً 60سال پیش بود که شمال به جنوب یورش برد، سئول را به تسخیر درآورد و جنگ کره را آغاز کرد که دستکم 2 میلیون کشته بر جا گذاشت. فرقی که الان این موضوع دارد، آن است که کرهشمالی کشوری هستهای است. از سال 2006 این کشور 2آزمایش هستهای انجام داده است و ممکن است 8 کلاهک داشته باشد.
در حقیقت، واقعیت کمتر ترسناک است. شاید کرهشمالی در نبردهای اولیه پیروز شود، اما نمیتواند جنگ را ببرد. کرهجنوبی و آمریکا از برتری هوایی گستردهای برخوردار هستند و اقتصاد بهطور مزمن بیمارکرهشمالی نمیتواند هزینه جنگی را برای مدت طولانی بدهد. یک نظریه درباره غرق کردن چئونان این است که این اقدام به تلافی یک درگیری دریایی صورت گرفت که آبان ماه پارسال رخ داد و شمالیها در آن بازنده شدند. یک نظریه دیگر آن است که این اقدام کرهشمالی تلاشی از سوی رهبر این کشور برای مصرف داخلی و بخشی از نزاع مبهم قدرت است که در آن وی میکوشد اعتبار سومین پسر خود را که 27ساله است، تقویت کند.
میگویند ژنرالهای ارتش درباره توانایی وی تردید زیادی دارند. یک نظریه دیگر آن است که بالا گرفتن تنش به نوعی به مذاکرات خلع سلاح هستهای کرهشمالی مربوط میشود. شاید این سؤال پیش آید که چرا غرب نمیتواند مشکلاش با کرهشمالی را حل کند؟ هر چه باشد، ائتلافی شامل یک ابرقدرت جهانی و قدرتهای اقتصادی مانند ژاپن و کرهجنوبی قاعدتاً باید بتواند کرهشمالی را به زانو درآورد. یک دلیل آنچه واشنگتن شکیبایی راهبردی خود میخواند، همان سلاحهای هستهای است و یک دلیل دیگر چین است؛ یعنی حامی و حیاتدهنده اقتصادی کرهشمالی. مداخله چین سبب شد تا کرهشمالی در جنگ 53-1950 شکست نخورد و چین مسئول بنبست فعلی است.
موضوع را از دیدگاه پکن در نظر بگیرید. کرهشمالی بدون کمک چین ممکن است سقوط کند یا نکند. اما اگر سقوط کند، 2چیز احتمالاً رخ خواهد داد؛ آوارگان کرهشمالی به چین مهاجرت خواهند کرد و در پی آن کرهشمالی در کنار همسایه ثروتمندتر و پرجمعیتتر جنوبی خود هضم خواهد شد، همان طور که آلمان غربی، 2دهه پیش، آلمان شرقی را بلعید. این به معنای شکلگیری یک کشور واحد طرفدار آمریکا در مرزهای شمالی و شرقی چین است.
چنین اتفاقی به منزله یک پیروزی عظیم در صفحه شطرنج ژئوپلیتیک شرق آسیا برای واشنگتن و شکستی به همین اندازه برای پکن است. البته یک احتمال دیگر هم حرکت چین به همراه غرب علیه کرهشمالی است. اما حتماً کیم با پکن هم دشمن خواهد شد. به هر صورت چین مایل به حفظ وضعیت موجود است و اهرم اقتصادی آن درقبال آمریکا، اجازه عملی کردن چنین خواستهای را میدهد.
ایندیپندنت
ترجمه: وحیدرضا نعیمی