حالا پاسخ تقریبا روشن است: نه، نمیتوانیم! برای اینکه به این نتیجه برسیم لازم بود در 4 سال گذشته این موضوع را جدی میگرفتیم و بهطور مداوم رابطهمان را با یونسکو حفظ میکردیم. در این صورت شاید میشد راهی را که 3 سال پیش آغاز شده بود، به مقصد رساند و مثلا در پنجمین انتخاب، نام تهران یا شیراز یا شهرهای دیگر بهعنوان شهر ادبیات سال اعلام میشد. 3 سال پیش این بحث بسیار جدی مطرح بود.
حتی رسانهها چنان به موضوع علاقهمند شده بودند که هر روز میشد چیزی در آنها یافت. سال 85 شیراز از طرف خود یونسکو بهعنوان یکی از گزینههایی که میتواند درصورت فعالیت مناسب و برنامهریزیهای درست این عنوان را به دست آورد، مطرح شد. این بحث تا
2 سال بعدش هم دنبال میشد و رسانهها به موضوع علاقهمند بودند. موضوع سادهای نبود؛ شیراز بهعنوان یکی از گزینههای یونسکو، بعد از ادینبرو مطرح شده بود و در کنار باقی شهرهای جهان، میتوانست شانسش را برای پایتخت ادبی شدن در تمام جهان امتحان کند.
آن سال البته ملبورن استرالیا این عنوان را به دست آورد. سال بعدش هم آیووا در آمریکا و اینطور شد که رسانهها هم از پیگیری موضوع خسته شدند. حالا امسال، 12 روز پیش، 5 مرداد، برای چهارمین بار متوالی، شهر ادبیات جهان انتخاب شد؛ دوبلین، پایتخت ایرلند، زادگاه جیمز جویس، خالق شهیر دوبلینیها. عجیب آنکه امسال این ماجرا در ایران تنها در حد یک خبر چند سطری بازتاب یافت و دیگر هیچ. ظاهرا دیگر کسی به شیراز ما، زادگاه سعدی خالق شهیر گلستان و بوستان، زادگاه حافظ خالق شهیر دیوان لسانالغیب و... فکر نمیکند. این پرونده بسته است.
اما این ماجرا وقتی جالبتر میشود که بدانیم مقامات شهر دوبلین، سال 2007 یعنی تقریبا همزمان با شیراز ما پیشنهاد خود را به یونسکو ارائه کرده بودند. حالا میتوان این پرسش را مطرح کرد که چرا آنها این رقابت را بردند و ما نه؟ شاید عجیب نباشد؛ آنها برای اینکه یک جیمز جویسشان را به دنیا معرفی کنند هر کاری میکنند. در 4 سال گذشته، هر سال نمایشگاه کتاب بزرگی به شکل بینالمللی در دوبلین برگزار شده است و البته اتفاقات دیگر برای اینکه به هیات انتخاب شهر ادبیات جهان نشان دهد این شهر چقدر اهل کتاب و ادبیات است و... . این یک رقابت است؛ کسی منتظر ما نمیماند.