به گزارش همشهری آنلاین، دو نشریه کلک و بخارا، از معدود نشریات حوزه فرهنگ و تاریخ به شمار میروند که همچنان با حضور و نوشتههای چهرههای شاخص عرصه فرهنگ و ادب و تاریخ و فکر ،منتشر میشود. علی دهباشی از سال 1369 سردبیری نشریه کلک را عهدهدار شد، اما در سال 77 به دلیل برخی اختلاف نظرات با مدیر مسئول نشریه خود امتیاز نشریه بخارا را گرفت و آن را در همان هیئت کلک در قطع وزیری به بازار نشریات عرضه کرد.
کلک در زمان انتشار خود از معدود نشریاتی به شمار میرفت که در پاسداشت و انعکاس فعالیتهای حوزه فکر و فرهنگ و ادب فارسی به کشورهای فارسی زبان نقشی تعیین کننده داشت و از سوی دیگر توانست زیستبومی فرهنگی را برای نویسندگان و مخاطبان آنان فراهم سازد. همشهریآنلاین ضمن تبریک انتشار بیستمین سال سردبیری مستمر علی دهباشی بر این دو نشریه امیدوار است که این رسانه فرهنگی همچنان به بقا و دوام خود استمرار دهد.
بر اساس این گزارش در شماره تازه بخارا مطالب زیر به چشم میخورد.
شعر "لحن سی و یکم، پرویز مشکاتیان را یاد" از بهرام بیضایی ،مقاله"تلقّی قدما از وطن" نوشته ی دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی که در آن برداشت های گوناگون و تصورهای متفاوت از وطن در ذهن و اندیشۀ شاعران اقوام ایرانی مورد بررسی قرار گرفته است.
ترجمه مقالهای از جرج اُرول، به نام "جلوگیری از ادبیات"، دکتر عزت الله فولادوند آن را به شکلی درخشان به فارسی برگردانده اند،این مقاله در ۱۹۴۶ در اوج اقتدار جهانی رژیم استالین نوشته شده است، در عصری که هنوز نه تلویزیون به این حد از پیشرفت فنی رسیده بود و نه از اینترنت خبر بود. ولی آنچه ارول ۶۵ سال پیش در زمینه های فکری و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی می گوید همچنان همچنان به ارزش خود باقی است. در بخشی از این مقاله میخوانیم: "...اگر آزادی اندیشه بمیرد، مرگ ادبیات قطعی است. ادبیات نه تنها در هر کشوری با ساختار توتالیتر محکوم به مرگ است، بلکه هر نویسنده ای که دیدگاه توتالیتر اختیار کند و به عذرتراشی برای تعقیب و آزار بپردازد و دست به قلب و تحریف واقعیت بزند، خود را بعنوان نویسنده نابود کرده است... فکر و ذهن خود فروخته، فکر و ذهنی ضایع است... آفرینندگی ادبی محال می شود و حتی خود زبان بجمود و تحجر می گراید مگر آنکه خودانگیختگی به نحوی به میدان بیاید... نیروی تخیل و آفرینندگی نیز مانند بعضی جانواران وحشی در قفس از زایش باز می ماند. هر نویسنده یا روزنامه نگاری که این واقعیت را انکار کند (و امروز کمابیش همۀ ستایش هایی که نثار اتحاد شوروی می شوند به تلویح یا به تصریح چنین انکاری در بر دارند) عملاً خواستار نابودی خویش است..."
چهارمین قسمت از داستانِ داستان نویسی به قلم حسن میرعابدینی از دیگر مطالب این شماره است که در آن مقاله ای از تقی مدرسی و کتاب تاریخ ادبیات ایران بزرگ علوی و مطلبی در باره ی اسماعیل فصیح آمده است.
تازه ها و پاره های ایرانشناسی دکتر ایرج افشار هم از جمله بخشهای خواندنی این شماره به حساب میآید.
ژاپنشناسیِ هاشم رجب زاده هم از دیگر مطالب خواندنی این شماره است که خواننده را با زیباییها و گاه زشتیهای کشور خورشید تابان آشنا میکند. مثلا در طول یک سال چه تعداد از ژاپنی ها خود را میکشند. این که در سال ۲۰۰۹، دقیقاً ۳۲۷۵۳ ژاپنی خود را کشته اند شاید جلب نظر کند اما جالب تر از آن این است که آقای رجب زاده مینویسند "پلیس ژاپن آمار خودکشی ها و جزئیات آن را، با تفکیک انگیزه ها و سن مرتکبان، منتشر می کند...". در ماده ی ۴۴۲، با عنوان "زنبور درشت بی مروّت" آمده است که "به تصور کمتر کسی میرسد که هر ساله در ژاپن مترقّی شماری از مردم از نیش زنبور و گزیدن مار و حملۀ خرس جان خود را از دست میدهند. آمار این مرگ و میرها در سال ۲۰۰۸ به ترتیب ۱۵ و ۴ و ۳ نفر بوده است. در یکی از سالهای دهۀ ۱۹۸۰ که اوج این تلفات بود، ۱۹۴ نفر از نیش زنبورهای درشت که سُوزُومه باچی نامیده می شود مردند. و هزاران تن جراحت برداشتند. این بهایی است که ژاپن طبیعت دوست برای حفظ محیط زیست می دهد، و پند سعدی در گلستان به گوش این گزندگان نمی رود که: زنبور درشت بی مروّت را گوی / باری چو عسل نمی دهی نیش مزن..."
جشن نامۀ سرکار خانم دکتر سیمین دانشور همراه با عکس های جالب ایشان بخشی از مجله را در بر میگیرد.
مطلب بسیار جالبی برای اهل تاریخ دوران قاجار توسط آقای علی فردوسی، استاد و مدیر بخش تاریخ و علوم سیاسی دانشگاه "نوتردام دو نامور" کالیفرنیا یافته و ترجمه شده است و آن مصاحبه ی یک روزنامه نگار آمریکایی با حاج سیّاح، جهانگرد مشهور دوران قاجار است.
آویزه های میلاد عظیمی هم از احسان طبری و نقد ادبی او آغاز می شود و به مسائل جالبی از جمله دکتر مصدق و مجلۀ یغما میپردازد.
سومین شماره از قلم رنجه های دکتر بهاءالدین خرمشاهی به موضوع خواندنی و به یادماندنیِ دفتر تلفن ایشان اختصاص دارد! دفتر تلفنی که یک پایگاه ادبی-فرهنگی و بل که یک جُنگِ هنری ست و بخشی از تاریخ فرهنگ معاصر ایران در آن ثبت و ضبط شده است!