برای این کار هر دو طرف قضیه بایستی آماده باشند؛ هم دولت و نهادهای دولتی مثل شهرداری باید آمادگی پذیرش حضور و فعالیت شهروندان را با تنوع و گستردگیای که دارند، داشته باشند و سازوکارهای مشارکت آنها را فراهم کنند و هم شهروندان این شهر را از آن خود بدانند و برای بهتر شدن آن تلاش کنند.
آنچه از عبارت «مشارکت اجتماعی» بهنظر می رسد آن قدر مطلوب است که همه دوست دارند زمانی برسد که شهرداری هیچ تصمیمی را در حوزه عمرانی و اجتماعی بدون نظر شهروندان نگیرد و شهروندان خود را برای اجرای هر تصمیم جمعی همراه کنند اما در تهران تحقق یک پروژه بزرگ شهری با مشارکت مردم به راحتی امکانپذیر نیست. مدیران برای اینکه مردم را با موضوعی درگیر کنند ابزارها و هزینههای زیادی صرف میکنند ولی خبری از نتیجه مطلوب، مانند آنچه در کشورهای پیشرفته به دست میآید، نیست.
در تحقیق دکتر غلامرضا غفاری که برای دفتر مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران انجام شده، به موانعی که بر سر راه تحقق این آرزو وجود دارد، پرداخته شده است.
وی در مورد اهمیت مشارکت در شهری مانند تهران میگوید: شهر تهران با جمعیت فراوان، وسعت جغرافیایی زیاد، آسیبهای اجتماعی متنوع و گسترده و انبوهی از نیازها و انتظارات خدمات شهری و اجتماعی روبه رو است و این امر به خوبی گویای این امر است که بدون حضور جدی و مشارکت واقعی شهروندان، مدیریت شهری به تنهایی نمیتواند پاسخگوی مسائل فوق باشد.
تجربه دهههای اخیر در این شهر نشان میدهد که الگوی مدیریت شهری در تهران عموما متعلق به حوزه دولتی است و عمده مسئولیت مستقیم آن بر عهده نهاد شهرداری بوده و هست و کمتر شاهد مشارکت شهروندان در این خصوص بوده و هستیم و با وجود تمام تلاشهای صورت گرفته و دلسوزیهای مسئولان اما همچنان نارساییها و مشکلات فراوانی وجود دارند که باید حل شوند.
از سوی دیگر بهنظر می رسد بخش مهمی از شکاف و فاصله اجتماعی میان شهروندان و مسئولان و بالطبع عدموجود اعتماد متقابل کافی میان آنها ناشی از همان نبود مشارکت اجتماعی شهروندان است.وی در مورد این پژوهش میگوید: هدف کلی این تحقیق بررسی موانع عاملیتی مؤثر بر آمادگی کارکنان برای واگذاری امور به شهروندان است. جمعیت آماری شامل آن دسته از پرسنل و کارکنان واحدهای اداری و اجرایی موجود در شهرداری تهران است که از آنان انتظار فعالیت مشارکتی میرود(حوزه معاون شهرسازی و معماری، حوزه معاون حمل و نقل و ترافیک، حوزه خدمات شهری، حوزه معاون امور اجتماعی و فرهنگی). کل تعداد جامعه آماری برابر با 5413 نفر است که از میان آنها 329 انتخاب شدهاند.
در رابطه با توانمند بودن شهروندان، از دیدگاه کارکنان، 85 درصد کارکنان، شهروندان را افرادی توانمند در امور شهری میدانند. در جاییکه کارکنان میزان توانمند بودن شهروندان را بالا میدانند، بیش از 90 درصد کارکنان آمادگی بالایی برای به کارگیری و استفاده از مشارکت شهروندان دارند.
در بررسی متغیر اعتقاد کارکنان به آگاهی شهروندان، حدود نیمی از کارکنان آگاهی شهروندان را تا حد متوسط ارزیابی کردهاند. هرچه این اعتقاد بالاتر میرود، کارکنان شهرداری آمادگی بیشتری برای بهکارگیری و مشارکتدهی شهروندان پیدا میکنند. یکی دیگر از متغیرهای مورد بررسی، میزان اعتقاد به خرد جمعی کارکنان شهرداری است، که حدود 40 درصد از کارکنان، از اعتقاد کمی نسبت به خرد جمعی برخوردارند. تاثیر این مهم، روی میزان آمادگی کارکنان برای واگذاری امور به شهروندان کاملا مشهود است.
در جاییکه اعتقاد به خرد جمعی بالا بوده، قریب به نیمی از کارکنان دارای آمادگی بالا و مطلوب برای شرکت دادن شهروندان در اداره امور شهری هستند.