یا زمانی که نیروهای آمریکایی و ناتو در تعقیب طالبان در پشت مرزهای مشترک پاکستان و افغانستان متوقف میشوند.
با این وجود شاید درباره تاریخ، جغرافیا، جمعیت و اهمیت این منطقه در روابط پاکستان و افغانستان کمتر اطلاعی داشته باشیم.
منطقه قبایلی که به اختصار FATA یا «منطقه به لحاظ اداری خودمختار» خوانده میشود، به وسیله خط دیوراند (خط مرزی افغانستان و پاکستان که هیچگاه مورد قبول افغانستان واقع نشده است) از افغانستان جدا میشود.
به لحاظ جغرافیایی، منطقه قبایلی از غرب با افغانستان همسایه است، از شرق با دو ایالت سرحد و پنجاب پاکستان و از جنوب با ایالت بلوچستان پاکستان هممرز است.
بر اساس آمارهای سال 2000 جمعیت این منطقه 3 میلیون و 341 هزار و 70 نفر است (یعنی کمتر از 2 درصد جمعیت پاکستان). اکثر جمعیت این منطقه روستایی و قبیلهای هستند و فقط 1/3 درصد آنها در شهر زندگی میکنند. مهمترین شهرهای این منطقه عبارتند از: میرانشاه، رازمک، دارا بازار و وانا.
منطقه قبایلی به هفت ناحیه قبیلهای تقسیم میشوند که عبارتند از: مهمند، باجور، کورام، اورکزی، خیبر، وزیرستان جنوبی و وزیرستان شمالی.
اگرچه ساکنان این منطقه همگی پشتون هستند اما خود به گروههای قومی کوچکتر تقسیم میشوند که با نام همان نواحی قبیلهای خوانده میشوند.
این منطقه بهصورت خودمختار اداره میشود و اگرچه در خاک پاکستان قرار دارد اما دولت مرکزی پاکستان و یا دولتهای ایالتی حق مداخله در امور داخلی این منطقه را ندارند.
تا قبل از مداخله آمریکا در افغانستان، منطقه قبایلی فقط در پرتو اختلافات پاکستان و افغانستان بر سر «خط دیوراند» مورد توجه قرار میگرفت اما پس از حمله آمریکا، طالبان در این منطقه مستقر شدند و از این زمان به بعد بود که منطقه قبایلی به محلی برای مشاجره تبدیل شد.
این مشاجره دارای 3 وجه بود: پاکستان و سران منطقه قبایلی، پاکستان و آمریکا، پاکستان و افغانستان.
مشاجره پاکستان با سران قبایل یک وجه تاکتیکی و یک وجه استراتژیک داشت: وجه تاکتیکی حول مخالفت ظاهری پاکستان با سران قبایل بهدلیل پناه دادن به طالبان و القاعده دور میزد.
وجه استراتژیکی حول تلاش پاکستان برای بهرهبرداری از وضع موجود جهت بسط حاکمیت خود به منطقه قبایلی بود. در همین حال افغانستان و آمریکا، دولت پاکستان را به دلیل استقرار طالبان و القاعده در خاک این کشور (منطقه قبایلی) مورد نکوهش قرار دادند.
صرفنظر از این مسائل، واقعیت این است که منطقه قبایلی میتواند به عنوان ابزاری در دست پاکستان یا افغانستان جهت تعدیل و تنظیم رفتار یکدیگر مورد استفاده قرار گیرد.
قومیت و خودمختاری منطقه قبایلی یک عامل کلیدی در نقشآفرینی این منطقه در مناسبات افغانستان و پاکستان است.
هرگاه افغانستان اراده کند میتواند با بهرهگیری از ناسیونالیسم پشتون، ساکنین قبایل را علیه پاکستان تحریک کند و برعکس پاکستان نیز میتواند با تحریک همین احساسات آنها را علیه دولت کابل تحریک کند.
در حال حاضر به دلیل استقرار طالبان در این منطقه که اغلب از قومیت پشتون هستند و نیز بهدلیل حمایت پاکستان از طالبان، منطقه قبایلی بهسود پاکستان عمل میکند.
اما هرگاه پاکستان قصد داشته باشد علیه طالبان عمل کند و یا حاکمیت خود را بر این مناطق گسترش دهد، ساکنین قبایل به سمت افغانستان و علیه پاکستان وارد عمل میشوند