1- هفده ساله بودم. چند بار نوشتم و فرستادم یک روزنامه مطرح آن روزها؛ مطلبم چاپ نشد. بعد یک بار بیمارستان رفته بودم، آنجا خانوادهای دیدم که توان پرداخت هزینه بیمارستان را نداشتند و بیمارستان هم در حالت اضطراری بود... من مطلبی نوشتم در باره تجارت و طبابت که در روزنامه «امید جوان» چاپ شد و این اولین کار من بود.
2-بعد کمکم برای تلویزیون و رادیو هم نوشتم و کار حرفهایام آغاز شد. در همه این سالها، هم در نشریات کودکان و نوجوانان و هم در نشریات بزرگسالان کار کردهام.
3- خانواده ما هم دست به قلم بودند. من فرزند کوچک خانواده بودم و اوایل کسی مرا باور نمیکرد. اما بعد نگاه همه به من فرق کرد و این تغییر نگاه از همان دوره نوجوانیام آغاز شد.
* مدتها در دوچرخه صفحه «روزنامهنگار» داشتید. مصاحبه با آدمهایی که روزنامهنگارند چه تفاوتی با بقیه مصاحبهها دارد؟
- البته هر مصاحبهای سؤالهای خودش را میخواهد، مثل مصاحبه سینمایی، ورزشی، سیاسی و... اما در این مصاحبهها چون میخواستم با روزنامهنگارها مصاحبه کنم، در برنامهریزی برای این گفتوگوها زیاد دچار مشکل نمیشدم، چون آنها خودشان کار را میشناختند.
این مصاحبهها، یکطور روایت از کار روزنامهنگاری نبود، کلیشهای و تخصصی نبود. جذابیت داشت.
* نمیترسیدی سوتی بدهی؟
- چرا، مثلاً وقتی با یکی از استادان بزرگ این رشته مصاحبه داشتم و میخواستم سؤالی طرح کنم، دلم شور میزد، اما چون کارهایشان را میشناختم و قبلاً در باره تکتک آنها تحقیق میکردم و مطلب میخواندم و چون در حوزه کاری خودم هم بود، برایم جذابیت داشت.
به هرحال اینها، استخوان خرد کرده این کارند. ما شاگردهایشان هستیم. هم احساس خجالت شاگردی داشتم و هم دلهره اینکه مبادا چیزی بگویم که نشانه بیدقتی یا سر به هوایی من باشد.
* چیزی از این مصاحبهها آموختی؟
- بیشتر آنها در یک رده سنی بودند و از یک دوره مشخص کارشان را شروع کرده بودند. همه پلهپله آمده بودند بالا. این خیلی فرق دارد با الان که بعضی روزنامهنگارها یک شبه سردبیر میشوند.
آنها بدون غرور و چشمداشت و با علاقه، سالها در این کار استخوان خرد کردهاند و به کاری که میکردند معتقد بودند و از این که با شاگردی شروع کردهاند راضی بودند و به این مرحلهایبودن کار اعتقاد داشتند.
* یک آموزش کوچک روزنامهنگاری؟
- در کار روزنامهنگاری، جسارت یکی از ابزارهای مهم است، اما جسارت با گستاخی خیلی فرق دارد. وقتی وارد جایی میشویم یا با کسی مصاحبه داریم، اینکه نترسیم خیلی فرق دارد با اینکه پرخاش کنیم.باید سؤالاتمان را به شیوه درست بیان کنیم و اگر جواب نگرفتیم باز هم به شیوه درست پاسخ بخواهیم، چون در غیر این صورت ممکن است مصاحبه شونده دیگر جواب ما را ندهد.
ضمن اینکه مطالعه هم مهم است. با مطالعه، کار ما عمق پیدا میکند، مدتها در ذهن میماند و شاید در آشغال سبزیها گم نشود.