در متن تصمیم جدید رئیسجمهوری روسیه که سایت رسمی کاخ کرملین آن را منتشر کرده، تأکید شده است که ممنوعیت جدید علیه ایران شامل سرمایهگذاری در زمینه غنیسازی اورانیوم، فرآوری مجدد سوخت هستهای مصرف شده و تمام کارهای مربوط به آب سنگین یا فناوری مرتبط با موشکهای بالستیک با قابلیت حمل کلاهک هستهای میشود.
گفتنی است مدودف چند روز پیش نیز با صدور فرمانی تحویل سامانههای اس-300 و دیگر تسلیحات پیشرفته نظامی به ایران را ممنوع کرد. روسیه این اقدام را در چهارچوب قطعنامه 1929 شورای امنیت توجیه میکند. این در حالی است که پیش از این سرگی لاورف، وزیر امور خارجه این کشور گفته بود سامانههای اس-300 مشمول تحریمها شورای امنیت سازمان ملل نیست. وی همچنین تأکید کرده بود که منافع روسیه عملا تحتتأثیر مصوبه شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد تحریم علیه ایران قرار نخواهد گرفت.
علل گرایش روسیه به غرب و تحریم ایران
در طول دهه گذشته چند رخداد مهم در سطح بینالمللی، تأثیرات شگرفی بر جهتگیری سیاست خارجی روسیه بر جای گذاشته است. یکی از این رخدادها وقوع حادثه 11سپتامبر بود که باعث ایجاد یک همکاری نزدیک بین روسیه و آمریکا برای مقابله با تروریسم و تعهد روسیه به همکاری در جنگ افغانستان با نیروهای ائتلاف شد. اما در دوره دوم ریاستجمهوری ولادیمیر پوتین، افزایش قیمت جهانی نفت موضع کرملین در برابر غرب را تقویت کرد و باعث ایجاد فشار توسط روسیه جهت عقبنشینی آمریکا و ناتو از حیات خلوت خود و تضعیف رژیمهای طرفدار غرب در گرجستان و اوکراین شد. حتی روسیه کشورهای اروپایی که میزبان تسلیحات سپر دفاع موشکی آمریکا بودند را به استفاده از موشکهای پیشرفته علیه آنها تهدید کرد. مخالفت و تضاد در روابط مسکو با غرب در جنگ اوگوست 2008 گرجستان به اوج خود رسید و روابطشان به پایینترین سطح سقوط کرد.
جرقه جنگ گرجستان باعث خروج بخش قابل توجه سرمایههای خارجی از روسیه شد. خروج سرمایه از روسیه در نتیجه بحران مالی جهانی تشدید و بیشتر از 45درصد از سرمایههای خارجی بین سالهای 2008 و 2009 از روسیه خارج شد و در پی آن، شاخص اصلی سهام بورس و ارز این کشور بیش از 90درصد نسبت به سال2008 سقوط کرد. البته در مقایسه با کشورهای غربی، بحران اقتصادی جهانی تأثیر کمتری براقتصاد روسیه داشت. بهطوری که تولید ناخالص داخلی روسیه با اندکی کاهش به 8 درصد رسید. در حالی که در همان دوره مشابه تولید ناخالص داخلی آمریکا به 6/2 درصد سقوط کرد.
بعد از جنگ گرجستان، سیاست خارجی روسیه به سمت همکاری با غرب چرخید. چهره اصلی این جریان جدید غربگرا، دیمیتری مدودف است. اساس تفکر وی این است که روسیه بهمنظور مدرنیزاسیون جهت توسعه اقتصادی به روابط بهتر با دنیای ثروتمند، بهخصوص با آمریکا و اتحادیه اروپا نیاز دارد. مدودف معتقد است تا زمانی که اقتصاد روسیه توسعه نیافته و به صدور مواداولیه وابسته است، جاهطلبیها در سیاست خارجی تواناییهای روسیه را تضعیف میکند. بنابراین، رویکرد جدید سیاست خارجی روسیه در ارتباط تنگاتنگ با مشکلات اقتصادی این کشور در حال شکل گرفتن است.
استراتژی جدید سیاست خارجی روسیه محدودیتهای نفوذ روسیه را نتیجه مستقیم فقدان قابلیت رقابت روسیه در بازارهای جهانی میداند. هدف این استراتژی جدید در سیاست خارجی کرملین، جذب سرمایه و تکنولوژی خارجی بهمنظور کمک به توسعه اقتصادی روسیه، ارتقای توان رقابتی روسیه در بازارهای جهانی و کاهش وابستگی اقتصاد روسیه به فروش نفت و گاز است. بنابر این، به عقیده جناح غربگرا در کرملین وقتی که غرب تنها منبع اصلی سرمایهگذاری و تکنولوژی است، پس دیگر مجالی برای کشمکشها و لفاظیهای بیهوده پوتین و تیم وی باقی نمیماند. جریان جدید در روسیه، یعنی برخی مقامات ارشد اقتصادی، بازرگانان و بعضی شخصیتهای آکادمیک (بهخصوص در مؤسسه توسعه معاصر که مدودف یک کرسی تدریس افتخاری در آن دارد) معتقد هستند که روسیه باید رویکرد مدودف را که به «اتحادهای مدرنیزاسیون» (modernization alliances) معروف است پیگیری کند؛ رویکردی که خواهان برقراری روابط نزدیک با آمریکا و دولتهای تأثیرگذار اتحادیه اروپا مانند آلمان، فرانسه و ایتالیا برای جذب سرمایه و تکنولوژی از این کشورهاست.
در همین راستا، روسیه برای کسب حمایت غرب در ماههای اخیر پیمان کاهش تسلیحات هستهای معروف به استارت جدید را با آمریکا امضا کرد. همچنین، مسکو در تحریمهای شورای امنیت علیه ایران با غرب همکاری کرد؛ به نیروهای درگیر در افغانستان به رهبری آمریکا خدمات پشتیبانی گستردهای ارائه کرد و مسیرهای جدید از خاک روسیه در اختیار غرب جهت ارسال تجهیزات به افغانستان قرار گرفت.
یک مسئله کلیدی تأثیرگذار بر بهبودی روابط مسکو با غرب، مسئله عضویت روسیه در سازمان تجارت جهانی است. تیم مدودف معتقد است که یکی از موانع موجود برای سرمایهگذاری و تجارت غرب در روسیه عدمعضویت روسیه در این سازمان است. به همین خاطر، روسها درصدد هستند تا با دادن امتیازهای مهم حمایت غرب بهویژه آمریکا را جهت عضویت کامل خود در سازمان تجارت جهانی کسب کنند.
مخالفان داخلی رویکرد غربگرایی مدودف
برقراری رابطه نزدیک با غرب در تاریخ 2دهه گذشته روسیه بهدلیل نداشتن نتایج دلخواه و مبهم و مشکوک بودن انگیزههای غربیها از این روابط، همواره مخالفان داخلی نیرومندی در روسیه داشته است. چالشهای موجود در روابط روسیه با غرب به آخر خود نرسیده و نخواهد رسید و نمیتوان از بهبودی کامل روابط مسکو با غرب در دوران مدودف سخن گفت. اگر چه مدودف به لحاظ قانونی مسئولیت هدایت سیاست خارجی روسیه را دارد، ولی پوتین بهعنوان سیاستمداری که در رابطه با غرب همیشه جانب احتیاط را رعایت میکند، هنوز بهعنوان نخستوزیر قدرتمند است و نقش مهمی در عرصه تصمیمسازی سیاست خارجی روسیه دارد. بهویژه با توجه بهشدت گرفتن احتمال برگشت وی به رقابتهای انتخاباتی ریاستجمهوری در سال2012، این مسئله اهمیت دوچندان مییابد.
در ساختار تصمیمسازی در سیاست خارجی روسیه بعد از دفاتر ریاستجمهوری و نخستوزیری، بوروکراسی صعب و مقاومی در برابر تغییر وجود دارد که بهطور آشکارا رویکرد خصمانهای نسبت به غرب دارند و مانند جناح غربگرا به روابط با غرب خوشبین نیستند. از طرفی دیگر، ائتلاف دولت با مراکز تجاری در روسیه، به الیگارشی و مدیران شرکتهای دولتی قدرتی بخشیده که میتوانند سیاستهایی را که منافع اقتصادی آنها را تهدید میکند «مانند حرکت اقتصاد روسیه به سمت رقابت خارجی» بلوکه کنند.
یکی دیگر از عوامل مؤثر بر روابط روسیه با غرب قیمت جهانی نفت است. زمانی که اقتصاد روسیه به مدد قیمت بالای نفت پر رونق بود، مسکو اعتماد به نفس کافی برای چشم پوشی از بسیاری از مزیتهای رابطه با اروپا و آمریکا را داشت اما زمانی که قیمت نفت سقوط کرد و اقتصاد روسیه دچار رکود شد، ادامه دادن این غرور برای روسیه سخت شد. اگر قیمت نفت دوباره بالا رود و وضعیت مالی روسیه بهبود پیدا کند، احتمالا مسکو به این نتیجه میرسد که باید حفظ وضع موجود را بر مدرنیزاسیون پرهزینه با آینده مبهم و نامعلوم ترجیح بدهد بهخصوص، فاششدن سند سیاست خارجی روسیه در رسانهها این احتمال را تقویت میکند. با مطالعه این سند درمییابیم که روسیه هنوز جاهطلبیهای خود را کنار نگذاشته و سودای ابرقدرت بودن را در سر میپروراند، ولو اینکه میل به برقراری روابط بهتر با غرب داشته باشد.
در کنار عوامل داخلی، عوامل خارجیای هم هستند که رویکرد مخالفان رابطه نزدیک با غرب را در روسیه تقویت میکنند. از جمله میتوان به رویکردهای توسعهطلبانه ناتو در شرق اروپا و عدماستقبال اعضای ناتو از پیشنهاد روسیه در مورد تأمین امنیت اروپا و وضعیت نامشخص پیمان استارت جدید در کنگره آمریکا اشاره کرد.
بنابراین، تحریم ایران توسط روسیه میتواند برای کرملین تبعات منفی بهدنبال داشته باشد که نخستین آن تخریب رابطه میان مسکو - تهران خواهد بود. لغو قرارداد فروش اس-300 ایران را درخصوص دیگر همکاریهای مشترک نیز به شک و شبهه میاندازد. در این شرایط، چین از پر کردن خلأ روسها در حوزه تجارت با تهران بسیار شادمان خواهد شد. همچنین درصورت ادامه این وضعیت در روابط ایران و روسیه، گرایش ایران به غرب دور از ذهن بهنظر نمیرسد.