این جملهای است که مدیران سینمایی بارها خطاب به منتقدان بیان کردهاند؛ چنانکه گویی سینمای ایران روال مطلوبی دارد و برخی با غرضورزی سعی در بزرگنمایی اشکالات دارند؛ ضمن اینکه هر ایرادی که به شرایط سینما گرفته میشود را مسئولان فعلی به خود میگیرند درحالیکه بسیاری از مشکلات فعلی ریشه در گذشته دارند.
بهعنوان نمونه وضعیت نامطلوب سالنهای سینما و تعطیلی بسیاری از سینماها بهخصوص در شهرستانها، محصول سالها نادیده گرفتن بدیهیترین قواعد بازی از سوی مدیران فرهنگی سابق و اسبق است. درواقع ویرانهای که هماکنون چشمها را میآزارد، یکشبه و در دوران مدیریت فعلی سینما بهوجود نیامده و نمیتوان آنها را در این خصوص چندان مقصر دانست.
بنابراین هر انتقادی از شرایط سینما، الزاما بهمعنای انتقاد از معاونت امور سینمایی فعلی نیست؛ ضمن اینکه حتی انتقادهایی که مستقیما مدیریت فعلی سینما را هدف قرار میدهد نیز الزاما با غرض و مرض نیست. نمیتوان ایرادهای آشکار را مشاهده کرد و خود را به ندیدن زد چرا که سینمای ایران از این سکوتهای مصلحتاندیشانه لطمههای بسیار خورده است. دستکم بهعنوان روزنامهنگار و سینمایینویس باید رسالت خود را انجام داد و بر سیاستهای غلط مهر تأیید نزد.
این وظیفه همه کسانی است که دلشان برای سینمای ایران میتپد؛ سینمایی که در طول 3دهه یکی از مهمترین سفیر فرهنگی جمهوری اسلامی در محافل بینالمللی بوده است؛ سینمای اصیل و فرهنگی ایران که بدون جاذبههای معمول و متداول در سراسر دنیا با رویکرد متفاوت خود موفق شد چشم جهانیان را به خود خیره کند؛ سینمایی که به یمن پیروزی انقلاب و تغییر فضای فرهنگی روی ویرانههای فیلمفارسی شکل گرفت و حاصلش انبوهی فیلم بهیادماندنی و حضور امیدبخش سینماگرانی مستعد و توانا بود.
این سینما امروز گرفتار مشکلات عدیدهای است؛ مشکلاتی که اغلب آنها حاصل سرپوش گذاشتن بر خطاها و کاستیهای گذشتگان بوده است مانند بحران اقتصادی نگرانکنندهای که قطعا حاصل سالها سیاستورزی نادرست در زمینه تولید و اکران بوده و حالا ابعاد نگرانکنندهای به خود گرفته است.
حالا گفتن اینکه مردم به شهادت آمار گیشه از فیلمهای روی پرده استقبالی بهعمل نمیآورند سیاهنمایی است؟ تعطیلی سالنهای سینما چه؟ یا تراکم تولیدی که بیتوجه به ظرفیت اکران ایجاد شده است؟ تاریخ قضاوت خواهد کرد که هشدارهای اهالی مطبوعات و کارشناسان سیاهنمایی بوده یا واقعگرایی.