فارغ از اینکه صدور این میزان پروانه ساخت باتوجه به ظرفیتهای اکران تا چه اندازه قابل توجیه است، باید دید چرا بیش از 70درصد این فیلمها ساخته نشدهاند. البته تعدادی از این پروژهها در روزهای آتی کلید میخورند ولی با این پیشفرض نیز بازهم دستکم 50درصد فیلمها به مرحله تولید نرسیدهاند. مشکل کجاست؟ آیا نقدینگی برای تولید وجود ندارد یا کسانی که تهیهکنندگی فیلمها را برعهده گرفتهاند توانایی لازم را ندارند؟
14تهیهکننده که برای اولینبار در این مقام قرارگرفتهاند، در نیمه نخست سال پروانه ساخت گرفتهاند که از این تعداد تاکنون تنها 3نفر موفق شدهاند فیلمهایشان را جلوی دوربین ببرند.اوضاع کارگردان اولیها از این هم بحرانیتر است. 27کارگردان اول مجوز ساخت گرفتهاند که از این فهرست فقط 2فیلمساز توانستهاند فیلم خود را به مرحله تولید برسانند.
اما اگر اکران را در نظر بگیریم، میبینیم که فیلم اولیها در آن حضور پررنگی دارند. همین الان از 8فیلم روی پرده، 5فیلم ساخته اول سازندگانشان به شمار میآید. پیداست که سیاستی برای توجه به استعدادهای تازه وجود دارد، اما اینکه بستر حمایتی این سیاست چگونه است باتوجه به نوعی اغتشاش مفهومی که در کلیت برنامهها مشاهده میشود، کمی دشوار و دیریاب است. سالهاست سینمای ایران را با تناقضهایش شناختهایم و این هم میتواند یکی از همین پارادوکسها باشد.