در روزهای اخیر اظهارنظرهای زیادی از سوی مستندسازان و سازندگان فیلم کوتاه نسبت به این مسئله صورت گرفته که بیشتر آنها (بهخصوص فعالان فیلم کوتاه) لحنی منفی و معترضانه داشتهاند و البته چند نفری هم (بیشتر، از مستندسازان) با حذف این بخشها موافق بودهاند.
محور اعتراضات فیلمسازان معترض به حذف این بخشها، نادیدهگرفته شدن فیلم مستند و کوتاه از سوی مهمترین رخداد سینمایی کشور است. (جالب اینکه با وجود حذف بخش فیلمهای پویانمایی، انیماتورها تقریبا هیچ واکنشی به این مسئله نشان ندادهاند.) مخالفان این تصمیم معتقدند، جشنواره فجر مجالی برای دیده شدن فیلم مستند و کوتاه را فراهم میکرده و حالا این امکان سلب شده است.
اما آیا واقعا اینگونه بوده؟ آیا جشنواره فیلم فجر محل مناسبی برای تماشای آخرین مستندها و فیلمهای کوتاه و پویانمایی بهشمار میآمده؟ آیا اساسا جز فیلمهای سینمایی ایرانی، آثار دیگری در جشنواره فجر مجال و امکان دیده شدن مییابند؟ مخالفت و اعتراض سینماگران به تصمیمات معاونت سینمایی بهخصوص در یکسال و نیم اخیر، تقریبا به امری جاافتاده و بدیهی تبدیل شده است؛
معمولا هم تصمیمات معاونت سینمایی به غیرکارشناسی و عجولانه بودن متهم میشوند که درباره این تصمیم آخر هم همین اتفاق رخ داده است. ولی انصافا این یکی اقدامی کاملا کارشناسانه و صحیح است. یکی از بزرگترین مشکلات جشنواره فیلم فجر، گستردگی بیهوده بخشهای آن است؛ انبوه بخشهایی که معمولا با آمدن هر مدیری به آنها افزوده میشود و کارکردشان تنها شلوغی بیحاصل است؛ به همین دلیل هر نوع حذفی که نسبت به شاخ و برگهای بیمورد صورت گیرد را باید مغتنم شمرد.
سالهاست که تنها بخش مورد توجه جشنواره برای مردم، سینماگران، منتقدان و... مسابقه سینمای ایران و برخی فیلمهای خارج از مسابقه است. حتی بخش مسابقه بینالملل نیز سالهاست اهمیت خود را از دست داده. اگر در روزگاری که دسترسی به فیلم خارجی آسان نبود، تماشای این فیلمها فرصتی مغتنم محسوب میشد، حالا که دیویدی جدیدترین فیلمها بهسرعت به کنار پیادهروها میآیند، کمتر کسی برای دیدن این فیلمها به جشنواره فجر میآید.
وقتی فیلمهای بخش بینالملل جشنواره تماشاگر چندانی ندارند، تکلیف بخشهایی چون مستند و پویانمایی دیگر روشن است. فیلمهای این بخشها تقریبا همیشه در سالنهایی خالی به نمایش درمیآیند. جالب اینکه منتقدان هم که قاعدتا باید نگاه تخصصی به سینما داشته باشند از این نوع فیلمها در جشنواره استقبال نمیکنند.
از سوی دیگر سالانه چندین جشنواره تخصصی برای سینمای مستند، فیلم کوتاه و پویانمایی برگزار میشود. در زمینه فیلم کوتاه در همین هفتههای اخیر تنها 2 جشنواره فیلم کوتاه رویش و وارش برگزار شده و جشنواره فیلم کوتاه تهران نیز در راه است. سینمای مستند نیز جشنواره سینما حقیقت را دارد.
چنین فضاهایی با هر محدودیت و مشکلی قطعا محل مناسبتری برای دیده شدن فیلمهای کوتاه و مستند فراهم میکنند تا جشنواره فجری که همه پذیرفتهاند حضور این نوع آثار در آن، تنها حاشیهای زائد بر اصل است. اگر بحث محدودیت و ممیزی به میان کشیده شود نیز باید گفت بهلحاظ خاستگاه، تفاوتی میان جشنواره سینماحقیقت و جشنواره فجر وجود ندارد.
گفتن اینکه 7 سیمرغ از جشنواره امسال پرکشیده و حالا این سیمرغها در قفسهها خاک خواهند خورد، برخوردی احساساتی با موضوع است. حضور فیلمهای کوتاه و مستند در جشنواره فجر جز سیمرغ و جوایزی که به برگزیدگان این بخشها تعلق میگیرد، تقریبا هیچ دستاورد دیگری ندارد.
بحث دیده شدن این فیلمها در جشنواره فجر هم بیشتر به شوخی شباهت دارد. جشنواره فیلم فجر محلی برای تماشای تازهترین فیلمهای ایرانی است و اهمیتش به همین دلیل است. میزان توجه و علاقه مخاطب نیز به همین خاطر است. چنین جشنوارهای باید به بهترین شکل این فیلمها را بهنمایش درآورد و بیجهت به وظایف خود نیفزاید؛
بهخصوص اینکه در شکل برگزاری نیز معمولا به این بخشهای حاشیهای توجهی نمیشود. حذف 3 بخش از جشنواره فجر نهتنها اتفاق ناخوشایندی نیست که باید آنرا به فال نیک هم گرفت. این جشنواره هنوز هم بخشهای زائد دیگری دارد (که برخی از آنها از زمان مدیریت شمقدری به فجر اضافه شدهاند.) هرس کردن این بخشها میتواند باعث بالا رفتن تمرکز برگزارکنندگان جشنواره نیز بشود و این میتواند به سود همه کسانی باشد که مخاطبان مهمترین رخداد سینمایی کشور هستند.