اکنون تنها نمایندگان آمریکا هستند که تلفنی یا حضوری همچنان به مذاکره با دو طرف برای نجات این روند ادامه میدهند. در این مکالمات تلفنی و حضوری، نمایندگان آمریکا قول همهجور همکاری و همراهی و باجدهی به رژیم صهیونیستی را میدهند تا این رژیم را راضی کنند که اگر شده برای چند روز شهرکسازی را متوقف کند اما تلآویو همچنان با خیرهسری به کار خود ادامه میدهد.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی به این بهانه که توقف شهرکسازی موجب تحریم احزاب افراطی و خروج آنها از دولت ائتلافی و سقوط دولت میشود، در مقابل درخواستهای بینالمللی مقاومت میکند اما ماجرا به گونهای دیگر است. واقعیت این است که رژیم صهیونیستی آنقدر که در جنگ منفعت دارد در صلح ندارد و با صلح و حل مناقشه فلسطین، منافع این رژیم بهخطر میافتد.
جنبش قدرتمند و افراطی شهرکنشینان صهیونیست امیدوار است که از سرگیری شهرکسازی در کرانه باختری گفتوگوهای صلح با فلسطینیان را به شکست کشانده باشد.
اما اگر فرض کنیم تنها مانع مهم موفقیت مذاکرات، جناح راست اسرائیل است که مظهر آن هم جنبش شهرکنشینان است، خود را گول زدهایم. منافع اقتصادی نهادینه شده - که تمام جامعه اسرائیل از آن بهره میبرد- دیگر مانع مهم موفقیت مذاکرات است. همین منافع و چشم دوختن اسرائیلیها به آن و عدمتمایل به دل کندن از آن مانع حتی فکر کردن اسرائیلیها به صلح با فلسطینیان میشود.
سابقه این منافع به زمان تأسیس اسرائیل یعنی بیش از 6دهه پیش بر میگردد و بعد از جنگ 1967 که اسرائیل کرانه باختری و نوار غزه را اشغال کرد مدام بر رونق این منافع افزوده شده است.
بسیاری از یهودیانی که درون مرزهای اعلام شده اسرائیل زندگی میکنند محرمانه اذعان میدارند که در سال1948 زمین، خانه، کار و حساب بانکی مردمی دیگر را تصاحب کردهاند. بیشتر مردم اسرائیل بهطور مستقیم از تداوم غارت اموال میلیونها آواره فلسطینی بهره میبرند.
مقامات اسرائیل گمان میکنند که جامعه بینالمللی مسئولیت جبران خسارت وارده به آوارگان فلسطینی را بهعهده خواهد گرفت. مشکل جمعیت یهودی اسرائیل این است که پناهندگان مقیم خارج از فلسطین تنها کسانی نیستند که اموال آنها به غارت رفته است.
اما یکپنجم شهروندان اسرائیل که فلسطینی هستند از اخراجهای سال1948 نجات پیدا کردند یا خود را در مملکت خودشان آواره دیدند یا بعدها قربانی برنامهای به نام ملیسازی زمین شدند که آنها را از زمینهای آباء و اجدادیشان محروم ساخت.
شاید محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان، بتواند حقوق آوارگان فلسطینی را ضایع کند اما چنین اختیاری را درخصوص شهروندان فلسطینی مقیم سرزمینهای اشغالی تحت اداره رژیم صهیونیستی که به آنها عربهای اسرائیلی میگویند ندارد. اگر صلحی واقع شود موجب خواهد شد شهروندان فلسطینی ادعاهای تاریخی خود درباره سرزمینشان را از سر گیرند که اصلا به نفع صهیونیستها نخواهد بود.
اگر کشور مستقل فلسطینی تشکیل شود، خطری که امتیازهای اقتصادی اسرائیل را تهدید میکند همچنان بر قوت خود باقی خواهد بود. اشغال سرزمینهای فلسطینی بعد از سال1967 منافع اقتصادی زیاد و بزرگی ایجاد کرد که درصورت صلح از بین خواهد رفت.
آن بخش از اسرائیل که بیشترین نفع را از عدمبرقراری صلح میبرد شهرکنشینان هستند. آنها نفع زیادی از یارانههای دولتی و معافیتهای مالیاتی میبرند که جهت تشویق اسرائیلیها برای نقل مکان به کرانه باختری درنظرگرفته شده است. برآورد میشود که ارزش این یارانهها و معافیتها بیش از 550میلیون دلار در سال باشد.
شهرکنشینان، بخشی حاشیهای از اسرائیل نیستند بلکه با جمعیت نیم میلیونیشان تقریبا یکدهم جمعیت یهودی اسرائیل را تشکیل میدهند و شخصیتهایی همچون لیبرمن، وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی، از میان آنها پا به عرصه گذاشت.
صدها حرفه که به شهرکنشینان خدمات ارائه میکنند در 60درصد کرانه باختری که به اصطلاح به آن منطقهC میگویند و تحت کنترل کامل اسرائیل است در حال رونق است، بهویژه بخش مسکن و صنایع ساختوساز از زمینهای ارزان قیمت سود میبرند؛ زمینهایی که از مالکین فلسطینی به سرقت رفته است.
در این بین، حرفههای دیگر به شهرکهای صنعتی کرانه باختری منتقل شدهاند و در آنجا از نیروی کار ارزان فلسطینیان، زمین ارزان قیمت، معافیتهای مالیاتی و عدماعمال قوانین حفاظت از محیطزیست بهره میبرند.
قسمت اعظ م صنعت گردشگری در اماکن مقدس واقع در بیتالمقدس شرقی، تحت تسلط اسرائیل قرار دارد.
حیات منافع یاد شده به آنچه آکیوا الدار از روزنامه هاآرتص آن را «مشروع نمودن اشغال زمین» نامیده و تحت نظارت وزرا، مؤسسات دولتی و سازمانهای صهیونیستی انجام میشود، وابسته است. این اقدامات غیرشفاف موقعیتهای زیادی را برای فساد ایجاد میکند که در نتیجه مسئلهای مهم پیش روی ثروتمندان و صاحبان قدرت اسرائیل از جمله نخستوزیرهای این رژیم قرار داده است.
اما منافع اشغال فقط محدود به جمعیت غیرنظامی اسرائیل نمیشود. قویترین گروه فشار اسرائیل یعنی نظامیان از برقراری صلح ضرر زیادی خواهند کرد.
ردههای مختلف نظامیان استخدام ارتش اسرائیل و مجموعه نیروهای امنیتی مانند پلیس مخفی شینبت در دوران اشغال، رشد چشمگیری یافتهاند.
کنترل 24ساعته ملتی دیگر نیازمند بودجه هنگفت، جدیدترین تسلیحات (هزینه بخش اعظم آن را ایالات متحده پرداخت میکند) و ایجاد طبقهای قدرتمند از نظامیان است.
در حالی که انجام وظایف خطرناک بهعهده سربازان وظیفه است ردههای ارشد ارتش در اوایل دههچهارم زندگیشان با دریافت مستمری کامل بازنشسته میشوند و تازه شغل دوم طولانی مدتشان در تجارت یا سیاست آغاز میشود. بسیاری از این نظامیان بازنشسته حرفه خود را به شکلی دیگر ادامه میدهند. آنها از صنایع مربوط به امنیت کشور که رو به رشد است و اسرائیل در آن تبحری خاص دارد، منفعت میبرند. شرکتهای تخصصی کوچک که تحت هدایت ژنرالهای پیشین قرار دارند به نظامیان بازنشسته که از سالها تجربه اشغالگری بهرهمند هستند خانه میدهند.
آنهایی که خدمت خود را در کرانه باختری و نوار غزه گذراندهاند خیلی زود فرامیگیرند که چگونه از فناوریهای نوین برای نظارت، مهار تظاهرات و تولید جنگافزارهای شهری که بازار خوبی در خارج از اسرائیل دارد، استفاده کنند. صادرات دفاعی اسرائیل در سال2006 به 4/3میلیارد دلار رسید که این رژیم را در ردیف چهارمین فروشنده بزرگ سلاح در جهان قرار داد.
این گروهها هراس دارند که توافقنامه صلح و ایجاد کشور مستقل فلسطین، آن را یک شبه به کشوری بیاهمیت در خاور میانه تبدیل کند؛ کشوری که خیلی زود از کمکهای مالی بیشمار آمریکا محروم خواهد شد. علاوه بر این اسرائیل مجبور خواهد شد اشتباه تاریخیاش را اصلاح کند و منابع به غارت برده منطقه را از جمله زمین و آب به فلسطینیان بازگرداند و بدین ترتیب یهودیان را از حقوقی که برایشان ایجاد شده بینصیب سازد. با در نظر گرفتن موارد یاد شده، یک حساب سر انگشتی به بیشتر اسرائیلیها- از جمله نخستوزیر، بنیامین نتانیاهو- میفهماند که اگر با فلسطینیان به راه حلی واقعی برسند ضرر هنگفتی برایشان به بار خواهد آمد.
جاناتان کوک- آنتی وار