مهمترین سوغات جعبه جادویی از زمانی که در عرصه و عصر ارتباطات به دنیای مدرن معرفی شد، گشودن باب تازهای در زمینه تولیدات نمایشی بود. ما در دورانی زندگی میکنیم که حضور تلویزیون در بین سایر وسایل ارتباط جمعی، آنچنان چشمگیر و الزامی است که گاهی وجودش را امری بدیهی تلقی میکنیم.اما موازی با ظهور ابزارهای تجدد، پدیدههای دیگری نیز ظهور میکنند که هم نمیتوان آنها را نادیده گرفت و هم اینکه در مؤثر بودنشان تردید وجود دارد اما در عین حال بسیار جالب و سرگرمکننده نیز هستند.
مصداق بارز این نوع رویکرد در مقولات فرهنگی هم بازگشت تولیدکنندگان محصولات فرهنگی به انتشار خیابانی و کوچه به کوچه است؛گرچه این شیوه، نه تنها در کشورهای در حال توسعه، بلکه در کشورهای پیشرفته اروپایی و آمریکایی هم وجود دارد.در حالی که این قالب جدید، خاستگاهی اصیل و فرهنگی دارد، ولی پایگاهی کاملا غیرفرهنگی با عنوان «بقالی» یا به عبارتی همان «خواربارفروشی» را عهدهدار نشر آثار خود کرده است! سؤال این است که آیا فروشگاههای مواد غذایی و خواربار فروشیها بهقدری پیشرفت و ترقی فرهیختهگونه داشتهاند که عرصهای باشند برای انتشار محصولات فرهنگی؟ یا اینکه محصولات فرهنگی (بهویژه تولیدات تصویری) آنقدر تنزل یافتهاند که هیچ جایی جز بقالیها زحمت توزیعشان را بر دوش نمیکشد؟با اکبر عالمی در این رابطه صحبت کردیم.
- آقای عالمی ... بحث اصلی ما در مورد جریان جدیدی است که در عرصه تولید و توزیع محصولات فرهنگی شکل گرفته... ارزیابی شما از این شیوه چیست؟
ببینید براساس مشاهدات عینی که بنده در کشورهای خارجی داشتهام، روند فروش محصولات هنری در فروشگاهها اقدام جا افتاده و رایجی است که مدتهاست در کشورهای بزرگ دنیا انجام میشود و برای مشتریان نیز کاملا تعریف شده است.
البته این اقدام بیشتر در فروشگاههای بزرگ جریان دارد. به این ترتیب که در فروشگاههای بزرگ، قفسههایی برای انواع فیلمها در نظر گرفته شده که در آنها از فیلمهای تازه اکران شده تا فیلمهای دهههای60 و 70 جایگاه مشخص و مربوط بهخود را دارند و مشتری به راحتی فیلمهای مورد علاقه خود را انتخاب میکند. در واقع مردم با وجود دسترسی آسان به سینماهای فوق پیشرفته، اما گاهی بهدلیل کمبود وقت ترجیح میدهند در منزل خود با لباس راحت و در شرایطی بسیار آرامتر و ریلکستر از سینما، بنشینند و فیلم تماشا کنند. حالا ممکن است عدهای از تهیهکنندگان سنتی سینمایی یا تلویزیونی از این بابت ناراحت بشوند، اما باید حقیقت را پذیرفت که در دنیای امروز دیدگاه و روشهای جدیدی در مورد جذب و ارضای مخاطب تعریف شده که حتی به شکل فناوری جدید مطرح شده است. مثلا در شهر پاریس، پاساژ بزرگی در 7طبقه ساخته شده که تماما به فیلم، سریال، کارتون، مستند و... اختصاص دارد. متأسفانه ما در ایران از چنین امکانی بهرهمند نیستیم و به هیچ عنوان به آثار برگزیده سینما و تلویزیون جهان دسترسی نداریم.
- اگر هم داریم معمولا از راههای متدوال نیست.
دقیقا. این حق مردم است که آثار مورد علاقه خودشان را آزادانه انتخاب کرده و در کتابخانه شخصیشان نگهداری کنند. در مجموع من در مورد فروش آثار فرهنگی از طریق فروشگاههای مواد غذایی نظر مثبتی دارم و معتقدم ما همانطور که به غذای جسم نیازمندیم، روحمان هم نیاز به تغذیه دارد، چه بهتر که از راحتترین روش و در دسترسترین مکان این نیاز تأمین شود. در خارج از کشور نه تنها این امکان در مورد فیلمها و سریالها وجود دارد، بلکه در مورد آثار مستند و موسیقی همچنین شرایطی فراهم است تا مردم در جریان خرید روزانه، محصولات فرهنگی و هنری مورد نیاز خود را نیز تهیه کنند.
- در واقع از نظر شما این پدیده را میتوان نوعی صرفهجویی در وقت و هزینه مردم هم تلقی کرد.
قطعا همینطور است. ببینید. «دنیا عوض شده» و این جمله یک اصل اساسی در روزگار کنونی است. ما نباید مثل آدمهای 40-30 سال پیش فکر کنیم. امروزه دیگر پخش محصولات فرهنگی و هنری محدود به یک ارگان یا مؤسسه نمیشود. شما میبینید که در سراسر دنیا مردم سایتها و وبلاگهای شخصی دارند که اتفاقا در مواقعی بسیار تأثیرگذارتر از شبکههای تلویزیونی یا رادیویی عمل میکنند. امروزه یک شخص میتواند از اتاق خودش با دنیای بیرون ارتباط برقرار کند و عقیده خودش را به همنوعانش در آن سوی دنیا ارائه دهد.
ما در دنیایی زندگی میکنیم که حتی از دهکده جهانی هم عبور کرده است و امروزه صحبت از «سیاره کوچک ما»ست. وانگهی در چنین دورانی وقتی تلویزیون یا هر رسانه دیگری بنا به هر دلیلی حاضر به پخش یک اثر نمایشی نیست، نباید توقع داشته باشیم که آن اثر به نابودی برسد. قطعا تهیهکنندگان آن از راههای دیگری اقدام به انتشار کار خود میکنند و حتی ممکن است موفقتر از گزینههایی مثل پخش تلویزیونی هم باشد.
من معتقدم این شیوه را نباید بهعنوان یک ایراد یا یک ضعف تلقی کرد، بلکه این هم روشی است برای پاسخگویی به بخشی از نیاز مخاطب. از طرفی این فرهنگ هم باید جا بیفتد که اگر محصولی از طریق تلویزیون یا سینما پخش نشد، دلیلش غیرمجاز بودنش نیست. من فکر میکنم ما باید دیدگاهمان را تغییر بدهیم و نگاهی نوین و امروزی به مخاطب و کارهای فرهنگی داشته باشیم.