فیلمهایی که به امید گیشه ساخته میشوند، اما درنهایت نمیتوانند مخاطب را از سالنهای سینما راضی برگردانند؛ «هرچی خدا بخواد» نمونهای از این آثار است.
گفتوگو با نوید میهندوست، کارگردان فیلم هرچی خدا بخواد، ابعاد بیشتری از این نوع سینما را روشن میکند.
- آقای میهندوست، متن فیلمنامه را واقعا آقای پرویز شهبازی نوشتند؟
بله ایشان نوشتند.
- اسمشان در تیتراژ بود؟
در انتهای تیتراژ بود!
- قرار بود کارگردان فیلم هم ایشان باشند، نه؟ حتی تا مرحله انتخاب بازیگر هم قرار بر این بود؟
در واقع از ابتدا تقریبا ما قرارمان این بود که من کارگردانی را برعهده بگیرم ولی یکسری مشکلات و موانع اداری داشتیم؛ من فیلم اولم بود به عنوان کارگردان و آقای شهبازی هم برای اولین بار تهیهکنندگی کاری را برعهده میگرفت و ما با هماهنگی اداره نظارت و ارزشیابی به این ترتیب پیش رفتیم، پروانه ساخت صادر شد و بعد قرار شد منتقل شود به من. به هر حال آقایان رسولیان و سجادپورهم کمک کردند و این اتفاق افتاد.
- ولی حرف و حدیثهای دیگری در این باره به گوش میرسد. به هر حال بازیگران هم روی کارگردانی آقای شهبازی حساب کرده بودند، وقتی قرارداد میبستند.
خب شهبازی به عنوان نویسنده و تهیهکننده کار اگر قصد داشت فیلم را واقعا کارگردانی کند فراهمکردن شرایط با خودش بود. بنابراین شایعات اهمیت ندارد. در مورد بازیگران طبیعی است که آنها به استناد متن شهبازی و تهیهکنندگی ایشان به گروه پیوستند و شهبازی به عنوان یک مشاور هم همراه پروژه بودند زمان ساخت. گرچه به طور رسمی مشاور کارگردان محمدرضا هنرمند بود ولی شهبازی بیش از یک تهیهکننده ما را همراهی کرد. این شفافترین توضیح راجع به کار است و کارگردان پروژه از اول هم قرار بود من باشم.
- پس اگر واقعا قرار بود کار به همین شکل ساخته شود چه اصراری بوده که ترانه علیدوستی نقش «پارمیدا» را بازی کند که ربطی به این کار و به بازیگران دیگر هم ندارد؟
چرا که نه؟
- چون هیچ اتفاق تازهای برای ترانه علیدوستی نیفتاده و همینطور برای نقش.
من اشکالی در این نمیبینم. بازیگر، متعلق به ژانر بخصوصی نیست و میتواند نقشهای مختلف را بازی کند. جدا از این خانم علیدوستی خودش دوست داشت و بدش نمیآمد این فضا را تجربه کند.
- کدام فضا؟
به نظر شما طنز کار از چه نوعی است؟
- یک نوع آشفته و بلاتکلیف مثل خیلی از کارهای تلویزیونی. خودتان چی فکر میکنید؟
اتفاقا ما به این نتیجه رسیدیم که این فیلم از جنس کمدیای نیست که شما در سینمای ایران و به عنوان کمدیهایی که ادا و اطوار درمیآورند میشناسید. اتفاقا بازیگران ما هرکدام نقش رئال خودشان را دارند و بنا نیست کسی تیپهای خاصی که در فیلم دیگری میبینید داشته باشد و فیلم یک بستر رئال اجتماعی دارد و یک فیلم واقعگراست. اتفاق فانتزی درش نمیافتد.
- به نظرم اینها شاید خصوصیاتی است که شما قصد داشتهاید فیلم داشته باشد ولی در فیلمی که ساخته شده اثری از اینها نیست! فیلم خیلی بلاتکلیف است. ژانر فیلم هم بالاخره نگفتید چیست!
شما فیلم آوانتی بیلی وایلدر را دیدهاید؟ مشابهتی بین این دو تا پیدا نکردید؟
- خب این مشابهتی که میگویید وجود دارد، چه چیزی را به فیلم شما اضافه میکند؟ اگر میکند توضیح بدهید. با توضیح شما شاید ما بیشتر فیلم را بفهمیم.
نه. این ضعف فیلم است که من بخواهم توضیحش بدهم تا روشن شود.
- گفتم شاید توقع من از فیلم زیاد بوده.
شما باید با توقع بالا بروید فیلم ببینید. اشکالی ندارد. من فیلمساز نباید خودم را سنجاق کنم به فیلم و بگویم توضیحات من را باید بشنوید تا فیلم را بفهمید. اما در مورد فیلم بیلیوایلدر من به این جهت سؤال کردم چون به هر حال فیلم ما برداشت آزادی از آن فیلم بوده و در آنجا عین همین اتفاقات میافتد و زن و مردی درگیر جنازه پدر و مادرشان میشوند و... خب ما طبیعتا تغییراتی در آن دادیم ولی اخلاقی بود که ما این را بگوییم چون خیلی از دوستان کپی میکنند و نمیگویند، ما با وجود اینکه این همه متفاوت است وظیفه خودمان میدانیم بگوییم.ولی کشور ما اولین جایی است که از فیلمساز میپرسند ژانر فیلم چیست. همهجا منتقداست که این را میگوید.
- منتقد، ژانر فیلم را براساس ساختارش پیدا میکند. فیلم را شما در چارچوبهای مشخص بسازید، آن چارچوب در چشم بیننده نمود پیدا میکند. اگر اصولی وجود نداشته باشد در ساخت اثر، منتقد باید چه چیزی را ببیند؟ شما میگویید از کمدیهای مرسوم نیست، من فکر میکنم از همانهاست. میخواسته متفاوت باشد ولی نیست.
ما سعی کردیم یک فیلم اجتماعی با داستان سرراست و فضای مفرح و کمی شاد درست کنیم. طنز نیست چون طنز قصد دارد انتقادهایی بکند از اجتماع ولی ما به آن صورت انتقادی نداشتیم. ما قصهای تعریف کردیم و سعی کردیم قصه را درست تعریف کنیم.
- ولی حتی قصهای که میخواستید تعریف کنید مدام میرود در حاشیه و موضوعات بیربط مطرح میشود که مشخص است فقط برای خنداندن است؛ مثل دخترخاله پارمیدا و لوسبازیهایش؛ مثل هجوم منشی شرکت و دارودستهاش به کیش؛ مثل آواز خواندن عطاران در کشتی. اصلا انگار فقط خواستهاید دور هم باشید. قصهای هم در آن گوشه و کنار در جریان است.
به نظر من هم در راستای قصه است. ما مسئلهای را هم که لحاظ کردیم در قصه و کمتر این اتفاق افتاده این است که ما قصه را با 2نفر شروع میکنیم، بعد یواشیواش به آنها اضافه میشود؛ این حسابشده بود؛ یکدفعه یک عده را نریختیم وسط ماجرا و حالا فکر کنیم چطور جمعاش کنیم.
- ولی من از این، تعبیر دیگری دارم. فیلمنامهای در کار نیست و یک عده آمدهاند شلوغش کنند وگرنه آمدن بهاره رهنما و بقیه به چه درد فیلم میخورد؟ ضمن اینکه آخرش هم جمعاش نکردهاید؛ فقط سروته ماجرا را با چهارتا دیالوگ پیرزن و پیرمرد مفقودتان به هم آوردهاید.
اینکه میگویید بازیگران اضافه شدهاند تا بار قصه را بر دوش بگیرند اشکالی ندارد.
- دلیل موجه اگر داشتید اشکالی نداشت.
از نظر من دارد. شما میگویید سکانس آوازخواندن دایی (رضاعطاران) در کشتی اضافه است ولی من میگویم لازم بود. او دارد در آن جمع خوشحالی میکند که پولی به جیب زده و در رفته.
- نمیشود که به این شکل هر اتفاقی را در فیلم توجیه کرد. از 70درصد فیلم به نظر میآید هرکس هرکاری دوست داشته کرده و فیلمنامهای در کار نیست. عطاران همان شوخیهای همیشهاش را میکند. پوریا پورسرخ، بهاره رهنما، همه از خودشان مایه میگذارند. نقشی نیست که از آن تبعیت کنند یا حداقل اینطور جلوه میکند.
فیلمنامه کامل بود که ما کار را شروع کردیم؛ نسبت به چیزی که روی پرده است یک تغییراتی کرده اما خط کلی و تقریبا همه سکانسها همان است جز یکسری از آنها که در مونتاژ کنار گذاشته شد. در جزئیات مثل دیالوگ و شخصیتها طبیعتا تغییراتی به وجود آمد ولی نه خیلی. همهاش راجع به مضمون حرف نزنیم. راجع به مسائل دیگر فیلم چرا حرف زده نمیشود؟
- فکر میکنم به طور کلی درباره همهچیز حرف میزنیم. شناخت از فیلمنامه، فضای آن و شخصیتها و براین اساس انتخاب بازیگران و کنترل آنها و همه اجزای صحنه همه از وظایف کارگردان است و ما دربارهاش حرف زدیم. راجع به صدابرداری و فیلمبرداری حرف بزنیم؟
نقدهای ما همیشه مضمونی است؛ بررسی تکنیکی نمیشود. همانطور که گفتم ما سعی کردیم یک قصه را درست تعریف کنیم. ما مشکل روایت در این فیلم نداشتیم. چرا به این اشاره نمیشود؟ در حالی که فیلم «درباره الی» اشکال روایی دارد. ما یک زاویه اشتباه در این فیلم نداشتیم. سعی کردیم ریتم فیلم اندازه باشد. فیلمهایی بوده که فیلمهای بدی هم نیستند ولی خیلی احساس طولانیبودن میکنید وقتی با آن روبهرو میشوید، ولی در این، جایی که تماشاگر یک ذره احساس خسته شدن میکند دیگر فیلم دارد تمام میشود.