من سرخ، من تبدار، من بازیگوش، من زیبا.
خواهرم آبی، خواهرم خونسرد، او آرام، او رازدار.
دشتهای من پهن، زمینهای من صاف، سواحل من شنی، دریاهای من داغ.
کوههای خواهرم بلند، جنگلهای خواهرم دور، دریاهای او سرد، کرانههایش از سنگ.
خواهرم ملکه شکارچیان، خواهرم ملکه کاجستان، ملکه عشقهای پنهانی، ملکه قصههای زمستان.
من های های، من هی هی، من دنبال بزها، پیچیده دور نخلها.
خواهرم هوهو، خواهرم وو وو، نشسته پشت گوزنها، روان میان کاجستان.
پاییز، سرزمین مادری، پاییز خانه پدری، پاییز وقت ملاقات ما، پاییز، پاییز مال ما.
پاییز، فصلی میان شمال و جنوب، پاییز پست و بلند، پاییز سرخ و نارنجی، پاییز آبی و خاکستری.
پاییز باز هم فوت بازی، ریزاندن برگها، شکستن ساقهها، فشردن ابرها.
و بعد... رفتن و رفتن، تا دورها و دورها، گریه خداحافظی، باران، باران، باران.