تلاش برای این ارتباط در سویههای نخستیناش بذرپاش ادیان ابتدایی است و بعدتر که انسان در رویکردی قدسیانگار، به واسطه برگزیدگانی مورد خطاب خاص ذاتی حقیقی قرار میگیرد همچنان برخی صورتبندیهای منسکی و گاه مفهومی از آن ارتباط خودآموخته انسانی در ادیان الهی متاخر صورت مینمایاند. یکی از مناسکی که- در صورت البته و نه در معنا- جزء جدانشدنی این ارتباط انسان در جستوجوی معرفت و آرامش بوده منسک قربانیکردن است. از منظری زبانی درباره لفظ قربانی باید گفت واژه «قربان» در عربی، برگرفته از ریشه «قرب» به معنای نزدیکی است.
در این رویکرد زبانشناختی به مفهوم قربانی، شخصی که بهدنبال قربانیکردن است میکوشد تا با این عمل به نوعی رضایت وجود مقدس را با قربانی خویش به دست آورد. اما در شکل انگلیسی مفهوم «قربانی» مشتق از واژه لاتینی «Sacrifice» به معنای تقدیس و همینطور معادل واژه « offering » (پیشکشآوردن چیزی در عملی آیینی) معرفی شده است که با توجه به ریشههای زبانی هر دو واژه، با معنایی نزدیک به هم مواجه هستیم؛ یعنی تلاش برای خشنودساختن وجود علوی به واسطه قربانیای که البته خود قربانی نیز جنبهای از این تقدس و قرب را پیدا میکند. اما در تعریف دایرهالمعارفی قربانی مانند دایرهالمعارف دین و اخلاق هستینگز ما با تعاریفی ماخوذ از رویکرد بروندینی و صرفا پدیدارشناسانه از مفهوم قربانی روبهرو هستیم اما مثلا در فرهنگ ادیان جهان هینلز که دانشنامهای بسیار متاخرتر محسوب میشود با تعاریفی عمیقتر روبهرو میشویم. در این فرهنگ که به فارسی نیز ترجمه شده به 2نکته کلیدی درباره مفهوم قربانی در ادیان تأکید میشود؛ یکی اینکه «چیزی که قربانی میشود باید مظهر ارزش یا خلوص باشد و نه استفاده اتفاقی از یک جنس مازاد و دیگر اینکه قربانیکننده برای نتیجهبخشبودن این عمل باید حین اجرای عمل قربانی یعنی ازدستدادن چیزی باارزش دیده شود». نکته مهمتر در این باره باز به نقل از این فرهنگ درباره قربانی این است که «قربانیکردن خواه واقعی باشد خواه به صورت جانشین فرض بنیادی آن رنج خودخواسته است در ازدستدادن بهخاطر هدفی که باید به دست بیاید».
از طرف دیگر بر اساس گزارش دینپژوهان و بر پایه مطالعات روشمند ایشان نیز باید گفت انجام و اهدای قربانی، یکی از اساسیترین پایههای پیدایش دیگر ارکان مذهبی بوده است. در رویکرد کلی این دست از تحلیلها میتوان مفهوم نیایش (بهعنوان مقدمهای برای انجام و اهدای قربانی)، مکان مقدس برای اهدای قربانی و واسطههای روحانی برای پذیرش یا اهدا را از جمله مفاهیم متفرع بر فصل قربانی دانست.
اما در دین اسلام مفهوم قربانی بهعنوان امری دینی و البته با معنایی به غایت متفاوت در قالب یکی از جشنهای مذهبی بزرگ مسلمانان و گاه دستوری واجب و لازمالاجرا صورت مینمایاند.
در مطالعهای تطبیقی در بررسی مفهوم قربانی در ادیان متمدن و غربی- اگرچه رفته رفته- با نگاهی بسیار عمیقتر نزد متدینان روبهرو میشویم و دیگر نفس قربانیکردن به درگاه خداوند دلیل بر توبه، اعتراف، تقدیس، کفاره و شکر تلقی میشود اما بدون شک در اسلام اوج معناشناسانهای برای این مفهوم میتوان تماشا کرد؛ زمانی که دیگر مفهوم قربانی با تاویلهای فلسفی و عرفانی همراه میشود و دیگر قربانی صرفا یک عمل منسکی نیست و خود درآمدی معرفتزا بلکه با کارکردی اجتماعی به گواه نص کتاب مقدس مسلمانان تلقی میشود.
در سنت اسلامی با تمسکی باستانی به حضرت ابراهیم(ع) به معنای پدر عالی حنفا و یکی از پیامبران اولیالعزم الهی که خانه کعبه را که اکنون قبلهگاه تمام مسلمانان جهان محسوب میشود به همراهی پسر خود اسماعیل، حیاتی دوباره بخشید و مرمتی تازه و اساسی کرد و مراسم حج را به گونه فعلیاش پایهگذاری کرد، مراسم قربانی نیز تاریخی باستانی پیدا کرده است. اگرچه مسلمانان براساس آنچه از پیامبر خویش فراگرفتهاند و طبق نص قرآنمجید به قربانیکردن مبادرت میورزند اما این ریشه کهن برای مسلمانان از نیای حنیف پیامبرخویش نیز دستمایه تاویلها و تفکرات بسیاری درباره عمل قربانی در سنت اسلامی آن شده است.
عیداضحی(قربان) به همراه عیدفطر و عیدغدیر بهویژه برای شیعیان از جمله اعیاد بزرگ مسلمین محسوب میشود با این توجه که در اصطلاح حکمای مسلمان عید که در لغت از ماده عود میآید، تجلیاتی است که به وسیله اعاده اعمال بر قلب و دل سالک فرو میریزد و ذبح نیز اگرچه در لغت بهمعنای کشتن است اما به قول سلمی در طبقات، ذبح نفس شرط رستگاری است که تا نفس اماره را ذبح نکند رستگار نشود. با مداقه در این تعاریف و تاویلهاست که میتوان به نسبت پیشینه باستانی منسک قربانی با مفهوم امروزی آن در دین اسلام پی برد. امروزه مسلمانان دقیقا با پیروی از رفتار نیای حنیف پیامبر خویش در ذبح اسماعیل - فرزندش - در روز دهم ذیحجه، زمانی که در سرزمین «منا» هستند موظف به قربانیکردن شدهاند.
با این اوصاف باید گفت پنجمین عمل حج تمتع و دومین عمل منا برای کسی که در حج تمتع است قربانیکردن است؛ قربانیکردنی که طبق نص صریح آیه۳۷ سوره حج نشانه تقوی و فداکاری در راه دستگیری از بینوایان و فقراست و باز با تدقیق در همین نشانه است که میتوانیم دیگر ورای هرگونه تاویل نشانهشناختیای که در ادیان پیچیدهای چون یهودیت و ادیان غیرغربی دیگر سراغ داریم قربانی را نه ارضای نیازی از معبود بلکه درصورتی توحیدی و فلسفی ابزاری برای رسیدن خودمان به اهداف خود مأمورشدهمان بدانیم. شاید توصیفی دقیقتر از آنچه وظیفه هر مسلمان در قربانیکردنش در حج تمتع است به مدعای این نوشتار وضوح بیشتری ببخشد.
روز دهــم ذیــحـجه بهعنوان عیدقربان، در 2روز پیش از خود روزهایی چون یومالتردید و یومالعرفه را دارد. در اینجا برای توصیف حرکت حاجی متمتعشده به زیارت بیتاللهالحرام باز متمسک میشویم به آنچه حاجی در باور تاریخی پیچیدهشده در اسطوره خویش از نیای اعلای پیامبرش سراغ دارد. گفته میشود حضرت ابراهیم(ع) در شب هشتم ذیحجه (یوم التردید) خواب دید که فرشتهای بر فراز سرش ایستاده و در خواست قربانیکردن اسماعیل را برای خداوند دارد. آن حضرت، وحشتزده از خواب بیدار شده و در حیرت شیطانی یا الهیبودن این رؤیا 2 مرتبه دیگر نیز این رؤیای صادقه را میبیند و دیگر در روز نهم ذیحجه (یومالعرفه) یقین پیدا میکند که این خواب از الهامات رحمانی است و از همین رو در روز دهم، اسماعیل را آراسته کرده به سرزمین منا میبرد... و ادامه داستان که تقریبا بر همگان آشکار است.
در ادامه این گزارش اما باید نشانههای توصیه و فرضشده بر محرم مسلمان را پی گرفت تا به کنه و لب معنا و اهمیت قربانی در اسلام رسید. مسلمان محرمشده در زیارت بیتاللهالحرام پس از آنکه در روز هشتم ذیحجه بار دیگر باید لباس احرام بپوشد با نیت و قصد قربت لبیکگویان رهسپار صحرای عرفات که در فاصله ۲۱کیلومتری شمال مکه بر سر راه طائف است میشود. عرفات از عرفه و شناخت میآید و محرمان مسلمان از ظهر تا غروب روز نهم ذیحجه در این صحرا باید گرد هم آمده به تفکر در اعمال و توبه و عبادت مشغول شوند؛ گو اینکه آنچنان که گاه ظاهر هر چیزی میتواند شخص را از توجه به بطن آن دور کند، در زیارت خانه خداوند نیز شخص از مجاورت و طواف خانه کعبه فاصله گرفته، به صحرایی(عرفات) میرود تا از دیدار خانه به زیارت صاحبخانه برسد.
در این روز مستحب است که محرم مسلمان ضمن دوری از آنچه موجب پریشانی حواس او میشود ذهن، دل و جان خود را متوجه معنا و جان دوست کرده و اعمال و اذکاری را انجام داده و در آن تدبر کند. از جمله اوراد سفارششده در این میان تلاوت آیات خاصی از قرآن است که مطمئنا با مراجعه به آنها میتوان به کنه معانی لازم برای رسیدن به شناختی حقیقی که بدان توصیه شده است در رسید؛ آیات سور توحید، فلق، ناس، ده آیه اول سوره بقره، آیات ۵۵ تا ۵۸ سوره اعراف و....
اما در اول مغرب شب نهم همه حجگزاران باید از صحرای عرفات به سوی صحرایمشعر کوچ کنند و در آنجا تا اول طلوع آفتاب روز دهم توقف داشته باشند و تدارکی داشته باشند برای عمل نمادین رمیجمرات فردایشان. در روز دهم است که به محض طلوع آفتاب محرمان مسلمان به سوی سرزمین منا میروند تا آنگونه که در شکلی نمادین شیطانهای بیرونی را رجم میکنند شیطانهای درون خود را نیز بیرون برانند و تازه گاه آن میشود که محرم مسلمان برای خارجشدن از احرام، قربانی کند. و این روز عیدقربانی است و قربانی واجب محرم را در این روز«هدی» میگویند و اگر در گاهان دیگر، کسی به یاد این قربانی واجب قربانی تدارک ببیند آن را «اضحیه» مینامند. قربانی خود شرایطی دارد که تنها با لحاظ آن، شخص میتواند از احرام خارج شود و در همه این اوقات اوصافی بسیار در متون عرفانی و دینیمان درباره نفس و روزگار و احوال محرم میبینیم.
محرمی که از احرام خارج شده جشن میگیرد و دیگران نیز در شادی این جشن حتی اگر خود به درک منسکی آن نایل نشده باشند تبریکگویان هستند. انگار آنها نیز شاهد تجلی جمالی و جلالی وجود مقدس عالم علوی بودهاند و در پرتو آن قرار گرفتهاند. و به این ترتیب مسلمانی که به قربانی دست مییازد یعنی شکرگزار انجام و اتیان آخرین دستور شارع مقدس در عبادت حج شده و جشن بندگی خود را با این اتیان کامل میکند؛ جشنی که در تعبیری که پیشتر گفته شد عیدی است در کشتن نفس اماره در سیری که از خلق به حق بوده و اکنون از حق به خلق بازگشته.