به این معنا که اداره نظارت و ارزشیابی وزارت ارشاد، برای فیلمهایی پروانه نمایش عمومی صادر کرده ولی کمی بعد، از اکران همین آثار دارای پروانه، ممانعت به عمل آورده است. چنانکه فیلمی در کمتر از یک هفته به موعد اکرانش، از نمایش بازمانده است. آن هم در شرایطی که تهیهکننده و پخشکننده برای فیلم، تبلیغات رسانهای و شهری هم انجام دادهاند. این روزها در میادین شهر، بیلبوردهای تبلیغاتی فیلمهایی به چشم میخورد که رنگ پرده را به خود ندیدهاند. فیلمهایی که عدم اکران آنها در واقع به معنای بیاعتباری پروانه نمایششان است. چنین اتفاقی باعث میشود تا نوعی احساس عدم امنیت بر اهالی سینما مستولی شود. به این معنا که دیگر این اطمینان خاطر وجود ندارد که فیلمی حتی با وجود داشتن پروانه نمایش به اکران درآید. تهیهکنندهای که فرضاً برای نمایش فیلماش در فصل تابستان برنامهریزی و تبلیغات کرده، با وجود در دست داشتن پروانه نمایش موفق به انجام این کار نمیشود و گاهی اوقات فیلمی که از سوی اداره نظارت و ارزشیابی وزارت ارشاد صلاحیت اکرانش تأیید شده، مجدداً با جرح و تعدیلهایی روبهرو میشود. اینگونه اتفاقات باعث بیثباتی و ترویج روحیه ترس و محافظهکاری در سینماگران میشود. اینکه دولت به بررسی محصولات فرهنگی بنشیند و بر فعالیت سینماگران نظارت داشته باشد کاملا پذیرفتنی است. مشکل از جایی شروع میشود که یا این نظارت به درستی صورت نمیگیرد یا اینکه علاوه بر مرجع ذیصلاح، مراجع دیگری هم خارج از حوزه اختیاراتشان، فیلمها را مجدداً ممیزی میکنند. کیفیت بررسی، نظارت و ممیزی آثار سینمایی موضوع این یادداشت نیست. اصلا کاری به این نداریم که در این نظارت تا چه اندازه موازین و مقررات مبنا قرار میگیرد و تا چه حد سلیقههای شخصی تعیینکننده است. چنانکه در بالا آمد این حق وزارت ارشاد و اداره کل نظارت و ارزشیابی است که بر فیلمهای سینمایی نظارت داشته باشد. منتها وقتی این نظارت اعمال و پروانه نمایش صادر میشود، جلوگیری از اکران آن در موارد متعدد اعتبار برگه پروانه نمایش را هم زیر سؤال میبرد. میشود انتظار داشت که اگر ملاحظاتی قرار است صورت بگیرد در همان مرحله صدور پروانه نمایش اعمال شود. در شرایط فعلی هم استقلال اداره نظارت و ارزشیابی مورد شبهه قرار گرفته است، هم اهالی سینما نگران از اکراننشدن فیلمهایشان هستند و هم اینکه عدم اکران این فیلمها، به آثاری که در نوبت نمایش بودهاند لطمه میزند.
وقتی در آستانه اکران یک فیلم از نمایشش ممانعت به عمل میآید، فیلم دیگری که قرار بوده حداقل یک ماه بعد به نمایش درآید، با تعجیل و بدون آنکه فرصتی برای تبلیغ داشته باشد؛ اکران میشود. سینمای ایران از معضلات بسیاری رنج میبرد که برخی از آنها چنان ریشهدار و عمیق است که شاید با سالها تلاش بتوان تا اندازهای مرتفعشان کرد. این یکی اما، بحرانی است که با کمی تدبیر میتوان برطرفش کرد و آرامش و امنیت را به اهالی سینما بازگرداند.
میم مثل ملودرام
رویای خیس میهمان تازه سینماهای تهران است.فیلمی ملودرام که به بررسی معضلات نوجوانان میپردازد .فیلمهای پوران درخشنده با تمام تفاوتها و تمایزهایی که با یکدیگر دارند یک ویژگی مشترک دارند. از «رابطه» و «پرنده کوچک خوشبختی» گرفته تا «شمعی در باد» و حتی «بچههای ابدی» همگی به نوعی در ژانر ملودرام ساخته شدهاند. ملودرام یکی از مهمترین گونههای سینماست که در دورانی به غلط از آن به عنوان ژانری سخیف نام برده میشد. در دهه شصت، بخشی از منتقدان و نویسندگان سینمایی، صرف ملودرام بودن یک فیلم را به مثابه نقطه ضعف آن تلقی میکردند در حالی که در همین ژانر، فیلمسازی مثل داگلاس سیرک، تعدادی از شاخصترین آثار تاریخ سینما را کارگردانی کرده است.
در میان فیلمسازانی که در دهه شصت به سینما آمدند و ملودرام ساختند پوران درخشنده به چند دلیل سینماگر متمایزی شد. اولین دلیل زن بودن درخشنده بود، او در زمانی به شهرت رسید که هنوز حضور زنان به عنوان کارگردان در سینمای ایران جا نیفتاده بود. در سالهایی که رخشان بنیاعتماد و تهمینه میلانی که بعدها دو فیلمساز مطرح سینما شدند به عنوان دستیار کارگردان فعالیت میکردند، درخشنده فیلم بلند سینمایی ساخت. فیلمهایی با مایههای ملودراماتیک و مضمونی اخلاقگرایانه. نکته دیگر رویکرد درخشنده در ساختههای اولیهاش به نوجوانان معلول بود. «رابطه» و «پرنده کوچک خوشبختی» از این لحاظ هنوز هم جزو آثار شاخص سینمای ایران محسوب میشوند. فیلمهایی که با محوریت نوجوانانی دچار مشکل معلولیت ساخته شدند. در این میان «پرنده کوچک خوشبختی» مایههای ملودرام بیشتری هم داشت و شاید هم همین نکته باعث توفیق تجاریاش شد. درخشنده به استثنای فیلم «زمان از دست رفته»، در فیلمهای بعدیاش را هم با وجود تفاوتهای ساختاریشان با یکدیگر، با چنین حال و هوایی ساخت.
در «زمان از دست رفته» به عنوان یک استثناء در کارنامه درخشنده، نوعی فمنیسم افراطی به چشم میخورد که البته این فیلمساز چنین رویکردی را در آثار بعدیاش دنبال نکرد. در آثار این فیلمساز نوعی حس همدلی با کودکان و نوجوانان دچار معلولیت به چشم میخورد که گویا «بچههای ابدی» هم در همین روال ساخته شده است. حتی در فیلم جوانانه «شمعی در باد» هم درخشنده از بازیگران فیلمهای «رابطه» و «پرنده کوچک خوشبختی» در قسمتهایی از فیلم استفاده کرد تا هم نوعی ارجاع به خویشتن بود و هم تأکیدی بر دلبستگی فیلمساز به کاراکترهای اینگونه. «بچههای ابدی» کار تازه این فیلمساز؛ از این جهت پیوندی تماتیک با «رابطه» و «پرنده کوچک خوشبختی» برقرار میکند؛ فیلمهایی که همگی در ژانر ملودرام ساخته شدهاند.
گروه ادب و هنر: یکی از مهمترین بحرانهای سینما در ماههای اخیر، از اعتبار افتادن پروانه نمایش بوده است.
کد خبر 12111