«علی لهراسبی» با آلبوم «مثلث» جایگاه ویژهای در عرصه موسیقی پاپ ایران پیدا کرده است. غم ویژهای رنگ صدای او را شکل میدهد و همین «غم ویژه» است که به مشخصه صدای علی لهراسبی تبدیل شده است.
در روزهایی که موسیقیهای شاد و ریتمیک، از شبکههای غیرمجاز و از کانالهای اینترنتی در حال انتشارند، علی لهراسبی با موسیقی سنگین و ترانههای خوبش و البته صدای ویژهاش (که شبیه هیچکس نیست) هر روز محبوبتر میشود.
او مهندسی الکترونیکاش را از دانشگاه آزاد گرفته و یکی از چهار مدیر پروژة شرکت تبلیغاتی «ریحان فیلم» است.
لهراسبی ترجیح میداد سناش را نگوید و علاقهای نداشت دربارة مسائل خصوصی زندگیاش صحبت کنیم. به همین دلیل بیشتر دربارة موسیقی با او صحبت کردهایم.
- از کجا کارت را شروع کردی؟
از سال74-73 بود که جدیتر به دنبال موسیقی رفتم. قبلتر از آن هم کار میکردم. در گروه کر مشغول بودم. اما خواندن سولو (تکی) را از سال78 شروع کردم و اولین کار رسمیام، خواندن ترانة تیتراژ سریال «کلبه سفید» کار مهرداد رایانی بود. آهنگش را هم امیر بکان ساخته بود. بعد از این سریال، چند پیشنهاد دیگر شد و من ترانة تیتراژ برنامه «راز زندگی» را هم اجرا کردم.
- حال و هوایت چطور بود آن روزها؟
تصور عجیب و غریبی پیدا کرده بودم. به اصطلاح میگویند در جو قرار گرفته بودم. مدام پیشنهادات مختلف از راه میرسیدند. صادقانه بگویم با خودم میگفتم دیگر تمام شد. با قدم بعدی، روی پشتبام هستم. این حس به من دست داده بود که باید کارهای دیگرم را تعطیل کنم و فقط به خوانندگی بچسبم.
- شغلت چه بود آن موقع؟
همین کاری که الان انجام میدهم. کارم تبلیغات است. مدیر پروژة تبلیغاتی شرکت «ریحان فیلم» هستم. البته تحصیلاتم الکترونیک است.
- و بعد چه شد؟
دوستان خوبی داشتم که در بدو حرکت جلوی من را گرفتند. اتفاقهای خوبی برایم افتاد. دوستانم راهنماییهای خیلی خوبی کردند. فهمیدم که فقط داشتن یک صدا با رنگ خوب برای آوازخوانی حرفهای کافی نیست. خیلی عوامل در آن مؤثرند. دوستانم ترمز من شدند تا من اول بستر خوبی برای کارم ایجاد کنم و بعد کارم را ادامه بدهم. یک سال و نیم هیچ کاری نکردم. فقط همان دو سه کار اولیه.
- در این دوره یک و نیم ساله چه کار کردی؟
چند دوره سولفژ کار کردم. نزد استاد محمدرضا صادقی تمرین آواز کلاسیک کردم که خیلی به کارم کمک کرد و دوباره از سال81 کارم را شروع کردم.
- با دریاییها.
بله، سال81 تیتراژ سریال دریاییها پیشنهاد شد. ترانهاش را خود مسعود رسام گفته بود و آهنگ و تنظیمش هم بر عهدة محمدرضا چراغعلی بود. با مسعود رسام به توافق رسیدیم که یک آلبوم تهیه کنیم. تهیهکنندة کار هم خود آقای رسام بود.
- از آلبوم «دریاییها» راضی بودی؟
آلبوم موفقی بود. اما سلیقة من این نبود. کار با عجله تولید شد. میخواستیم فیدبک سریال «دریاییها» در ذهن مردم مانده باشد تا کار را ارائه کنیم. البته کار به مشکلاتی برخورد که خیلی زود هم بیرون نیامد. آلبوم نهایتا سال82 منتشر شد.
- و بعد آن، آلبوم مثلث.
کار آلبوم مثلث از سال82 شروع شد و نهایتا، آلبوم سال85 منتشر شد.
- یعنی کار تهیه آلبوم سه سال طول کشید؟
من آهنگ ها را انتخاب کرده بودم، اما بعضی تنظیمها،چهار بار عوض شد. کار اولیه را در ایران ضبط کردم، در همین اثنا بود که دوستیام با بهروز صفاریان عمیقتر شد. نه قطعه برای آلبوم کامل شده بود، اما صمیمیتر شدن من با بهروز صفاریان، نوع کار را تغییر داد. سریال پیلههای پرواز پیشنهاد شد. خود آقای مشایخی و شاهمحمدی تماس گرفتند.
با مشکلات زیاد بهروز را متقاعد کردم که وارد کار شود. من دوست دارم اگر کار تیتراژ میکنم، با کارهای قبلی متفاوت و کار قابل دفاعی باشد. «اونی که مدعی بود عاشقته» متولد شد. بعد از این اولین تجربه با بهروز صفاریان نظراتم دربارة کار کاملا عوض شد. ضبط این قطعه نقطة عطف کار من بود. با بهروز رفتیم دوبی و حدود یک ماه و نیم کار کردیم. کارها مجددا با نظارت کامل بهروز ضبط شد.
- روی جلد آلبوم، فقط در ترانه «بیراههها» نام بهروز صفاریان دیده میشود.
بله، اما در بقیة قطعات از ایدههای بهروز استفاده کردم. همة کارها متحول شد. 80درصد قطعات، تنظیم مجدد شدند. و آن دو قطعهای هم که تغییر نکردند، با کیفیت بالاتری ضبط شدند. دوباره تمام قطعات را خواندم و در این مدت چیزهای خیلی زیادی یاد گرفتم.
- در این آلبوم یک ترانه هم از فرزاد حسنی اجرا کردهای؟
بله. آهنگ ملودی محمودی را شنیدم و خوشم آمد. بعدا فهمیدم که ترانه را فرزاد حسنی گفته است.
- از آلبوم «مثلث» راضی هستی؟
تک تک ترانهها را دوست دارم. آنطور که شنیدهام در طول این چند ماه، پرفروشترین آلبوم بازار بوده است.
- از برآورد وبلاگها و وبسایتهایی که دربارة آلبومت نوشتهاند، میشود فهمید که کارت موفق بوده است.
اخبار اینترنت را پیگیری میکنم. خوشحالام که این اتفاق افتاد. مسؤولیتام سختتر شد و حالا باید به دنبال کارهای خیلی بهتر باشم. فیدبکهای موفقیت آلبوم به گوشم میرسد. بیشترین لذت برای یک هنرمند این است که احساس کند اتمسفر اطرافش او را پذیرفتهاند و همشهریها و هموطنانش، کارش را گوش میکنند.
- نکتة جالب برای من این است که تو به رنگ بازار درنیامدهای و کارت موفق شده. کارهای سنگین معمولا این روزها چندان خریداری ندارند. آلبومهای خیلی از همکارانت هم که بالاتر از سطح بازار بودهاند، چندان فروش بالایی نداشتهاند.
در این مسأله، خیلی چیزها دخیل است. در هرسبک و برای سلایق مختلف میتوان کار خوب عرضه کرد. آن دوستانی که شما دربارهشان صحبت میکنید، بنا به سلیقة خودشان، میخوانند و آهنگ میسازند.
بعضی از آنها مخاطب خاص را مدنظر دارند. من هم سلیقة شخصی خودم را دنبال میکنم. من از این راه، امرار معاش نمیکنم. سعی میکنم سلیقة خودم را به سلیقة عموم نزدیک کنم. با دقت بیشتر، میتوان سلایق را به هم نزدیک کرد. من معمولا هر کاری را که اجرا میکنم از دوستانم نظرخواهی میکنم.
برای آلبوم «مثلث» اگر تهیهکننده فرصت میداد، شاید باز هم تغییراتی اعمال میکردم. من قانع نمیشوم. اعتقاد دارم مردم ترانة خوب را خیلی خوب میشناسند. موسیقی خوب و تنظیم خوب را میشناسند. صدای خوب را تشخیص میدهند و حتی به تکنیکهای خواننده هم توجه میکنند.
- موسیقی پاپ به هر حال باید سلیقة عامه را هم در نظر بگیرد.
بله، البته من سعی میکنم در چهارچوب فکری خودم به سلیقة مردم نزدیک شوم. دلم نمیخواهد مخاطب خاص داشته باشم.
- فقط خودتان تشخیص میدهید که الان موقع عرضة چه کاری است یا طرفِ مشورتی هم دارید؟
تا قبل از آلبوم «مثلث»، تمام تصمیمگیریها با خودم بود. اما الان برای اجرای هر کاری با بهروز صفاریان مشورت میکنم، حتی برای انتخاب ترانه. بهروز بهترین تحلیلگر بازار موسیقی ایران است. در هر مقولهای در موسیقی پاپ او مستعدترین و اولین است.
وقت زیادی را برای شنیدن موسیقی روز دنیا صرف میکند. همکارانش هم هر اتفاق جدیدی را از بهروز میپرسند. او ثابت کرده در هر سبکی نفر اول است. «احترام به تولید» را از بهروز یاد گرفتهام. او برای تمام اجزای تولید وقت صرف میکند.
- برای آلبوم جدیدت هم حتما با بهروز کار میکنی. این آلبوم در چه فضایی تولید میشود؟
سعی میکنم به سمت کارهای دوستداشتنیتر بروم. کارهایی که از نظر مخاطب قابل حفظتر باشد. شعرها سادهتر و عمیق خواهند بود. سعی میکنم فضای کار تغییر فاحشی نداشته باشد. من «عاشقانهخوان» هستم. با ترانههای «واسوخت» مأنوس نیستم. عشق، مقدسترین کلام است. عشق اینقدر بزرگ است که نباید به حریمش توهین کرد. ترانة عاشقانه باید آسمانی باشد. احترام به محبوب باشد.
- ولی در ترانههای شما هم میتوان رگههایی از این «واسوخت» یا منفی خواندن را دید.
احتمالا ترانه «زیر بار کولهبار خاطرات تو شکستم» را میگویید. من حتی در این ترانه هم محبوب را در جایگاه والایش دیدم. از فراق و دوری گفتم اما به جایگاه مقدس عشق جسارت نکردم.
- به کدام جزء یک ترانه اهمیت بیشتری میدهی؟
ترانه برای من در اولویت است. محتواست که همه چیز را تعریف میکند. خودم از یک ترانة خوب و پرمحتوا لذت میبرم. ترانهسرایان جدید کشور، استعدادهای قابلیاند که با جلسات خانة ترانه و جلسات نقد دیگر، کارشان را ارتقا دادهاند.
- کار کدام شاعران را بیشتر دوست داری؟
روزبه بمانی که در آلبوم مثلث هم ترانه «بیراههها» را سرود. کارهای عبدالجبار کاکایی و مونا برزویی را هم خیلی دوست دارم. در میان جوانترها، روزبه بمانی دارد از بقیه فاصله میگیرد. نگاه خیلی خوبی دارد. در ژانر اجتماعی، جنگ و عاشقانه، ترانههای بسیار خوبی با نگاه متفاوتی سروده است.
- چقدر تشکیل مثلثهای موسیقایی را در موفقیت یک کار مهم میدانی؟
در هر کاری، کار گروهی که با همفکری همراه باشد، موفق خواهد بود.
خواننده ترانهسرا و آهنگساز اگر سلیقههایشان را به هم نزدیک کنند، کارهای موفقی متولد خواهد شد. باید با هم زندگی کرد. اگر ترانهسرا، ترانهاش را بنویسد و بعد فکس کند. آهنگساز هم برای خودش آهنگی بسازد و بعد من خواننده هم یک وقتِ استودیو بگیرم و خودم بروم بخوانم، آخر کار، اثر موفقی خلق نخواهد شد.
- دربارة آلبوم جدیدی که در دست داری بگو.
کارهای مقدماتی را شروع کردهایم. یک ریمیکس از آهنگ «بیراههها» ساختهایم که در قالب سبک «هاوس» است. در مجموعة جدید، همکاری جدیدی با دوست عزیزم رضا صادقی را هم شروع کردهام. راهنماییهای خیلی خوبی از او گرفتهام.
بدون شک در مقوله موسیقی پاپ، او موفقترین بوده است. تنها خوانندهای است که سلیقة ناب مخاطبان را عالی شناخته و میداند چگونه در دل مردم جایگاهی را که پیدا کرده، حفظ کند. خیلیها با ترانههایش زندگی میکنند. خودش هم بسیار دوست داشتنی است.
- از کار مشترکت با نیما مسیحا بگو که از برنامة عبور شیشهای پخش شد.
نیما یکی از دوستان خیلی نزدیک من است. نیما خوانندة بسیار تکنیکی و خوبی است. شبکه یک، دو سال گذشته یک کار به من و نیما سفارش کرد که ترانههایی را که دربارة ایران ساخته شده بود، میکس کنیم.
بعد از 2 سال، دوباره این سفارش مطرح شد و ما «حمید خندان» و «علی تفرشی» را هم دعوت کردیم و خیلی عجلهای کار را ضبط کردیم. «مهران جمالیراد» کار را تنظیم کرد و ویدیوی این قطعه را هم در همان شب برفی که تمام خیابانها مسدود شده بود، از ساعت 1 تا 4 صبح در پارک پلیس ضبط کردیم. یک شب به یاد ماندنی بود. تمام کارهای مربوط به این آهنگ، از تنظیم،اجرا و ساخت ویدیو در کمتر از 48 ساعت انجام شد.
- دربارة آهنگ تیتراژ «عبور شیشهای» چطور ساخته شد؟
با بهروز صفاریان این کار را اتود زده بودیم. رضا رشیدپور و محمد قنبری پیشنهاد دادند که برای برنامهاش آهنگی را اجرا کنیم و با توجه به حال و هوای کار، این کار را دوباره تنظیم کردیم و برای برنامه آماده کردیم.
- و برایش این کلیپ را ساختید.
ماجرای کلیپ جالب است. خیلیها به من میگویند چرا اینقدر تصویرت سیاه است. تصاویر کمی تیرهاند. زنگ زدند به ما که کجایی، میخواهیم تصاویری بگیریم تا برای کلیپ، کار را شروع کنیم. من منزل بهروز صفاریان بودم. غافلگیر شدیم. اصلا آمادگی کار تصویری نداشتیم. کار خیلی مستند و رئال شده است.
نه گریمور داشتیم نه امکانات جانبی. ولی کار را خیلی دوست دارم. حس و حال صمیمی کار منتقل شده است. ساعت سه و نیم نیمه شب تصاویر را در منزل بهروز گرفتند. همین جا باید از همسایههای بهروز عذرخواهی کنم، چون مجبور بودیم صدای بلندگوها را تا آخرین درجه زیاد کنیم تا لیپ سینک درست انجام شود. درها را هم باز کرده بودیم و همسایههای بهروز، آن شب فقط «عبور شیشهای» را شنیدند.
- نقش تلویزیون را در موفقیت خودت چقدر میدانی؟
رسانة ملی، بسیار مؤثر است، البته اگر بتوانی استفادة بهینه کنی. مردم ما شعور و فرهنگ شنیداری خوبی دارند. باید کار خوب تولید کرد و رسانة ملی هم میتواند کار خوب را خیلی خوب معرفی کند. بالعکس اگر کاری ضعیف باشد، هیچکس نمیتواند به کار کمک کند.
- ویژگی اصلی صدا و البته موسیقیات را چه میدانی؟
هر کس به هر حال رنگ صدایی دارد. من هم سعی کردهام آن را تقویت کنم.
- غم صدایت خیلی خاص است.
این را در صدایم کشف کردهام. سعی میکنم این رنگ و حس و حال صدایم را تقویت کنم. دوست دارم به جایی برسم که احساس کنم سبک خودم را دارم. این که صدایم شخصیت ویژهاش را پیدا کند.
- کی میفهمی که صدایت، اثرش را گذاشته؟
سعی میکنم کارهای تأثیرگذار را انتخاب کنم. وقتی وارد فضای استودیوی ضبط میشوم، حداکثر احساسم را به کار میدهم. از خود بیخود میشوم و بارها اتفاق افتاده که حین اجرا، گریه کردهام. در استودیو چارچوب میکروفن و آکوستیک و ضبط را فراموش میکنم. به این حالت که میرسم، احساسم را منتقل میکنم.
- چرا اسم آلبومت را مثلث گذاشتی؟
این بخش ترانه را حتما شنیدهاید: «من و هر ثانیه و جنون تو/ واسه من همین خیالتم بسه» ابتدا این بخش به این شکل بود: «من و این غریبه و جنون تو/ دل تو، کجای این مثلثه» که بعدا عوض شد. دلیلی نمیبینم که نام آلبوم حتما باید اسم یکی از قطعات باشد. «مثلث» از همانجا در ذهنم شکل گرفت و بنا به اعتقادم به مثلثهای موفق هنری، این اسم را انتخاب کردم. «پیلههای پرواز» موفقیت یک مثلث بود.
- اجرای زنده هم که زیاد داشتهای.
بله، در مراسم زیادی شرکت کردهام. کنسرت کیش هم سال گذشته و امسال برقرار شد. امسال در ساعت پنج و نیم عصر شهریورماه در کیش اجرای زنده داشتم. فکر نمیکردیم در اوج گرمای تابستان کیش،استقبال خوبی از برنامه بشود. اما خوشبختانه، برنامه عالی اجرا شد و انرژی زیادی از طرف مردم عزیز به من منتقل شد. کنسرتهای موفقی در مشهد، کرمانشاه و رشت هم داشتهام.
- برنامهای برای کنسرتهایت در آینده داری؟
پیشنهادات زیادی بوده اما فعلا به توافق نرسیدهایم. در حال مذاکره برای برگزاری یک کنسرت در تهران هستیم. با دو شرکت هم صحبتهای مقدماتی را برای برگزاری کنسرت در اروپا انجام دادهایم. هیچ چیزی به اندازة اجرای زنده روی صدای خواننده تأثیر ندارد.
- برای ارتباط با هوادارانت چه مقدماتی را فراهم کردهای؟
به ایمیلها تا جایی که ممکن باشد، جواب میدهم. وبسایتم هم راهاندازی شده است: www.alilohrasebi.com. دوست دارم با هواداران نشستهایی داشته باشم. البته خیلی منظم و از روی اصول. حتی دوست دارم با ارکستر حاضر شویم و چند قطعهای را هم برایشان اجرا کنم.
- راستی کجا بزرگ شدهای؟
من بچة پایگاه یکم شکاری نیروی هوایی هستم. پدرم کارمند نیروی هوایی بود و به همین دلیل هم در خانههای سازمانی آنجـــــا زنـــدگی میکردیم.
- الان چطور؟
الان ساکن سعادت آباد هستم.