«Pazza Inter» شعاری است که طرفداران اینترناسیونال میلان همیشه فریاد میزنند. معنی این شعار «اینتر جنونآمیز» است.
موراتی، رئیس اینتر از سال 1995 تاکنون بیش از یک میلیارد یورو در این باشگاه سرمایهگذاری کرده، اما تازه در این فصل به دنبال افتخاراتش است، آن هم افتخارات بزرگ.
هر کس حافظة خوبی داشته باشد، به خوبی به یاد میآورد که بازیکنان اینتر همیشه ترکیبی از شخصیتهای متفاوت بودند، درست مثل همین فصل. آدریانو، فیگو و ماتراتزی تنها نمونة کوچکی از سه بازیکن با خصوصیات اخلاقی، روحی و فیزیکی کاملا متفاوت هستند که در یک تیم جای گرفتهاند.
از طرفی حضور بیش از نیاز بازیکنان بزرگ، باعث شده تا بازیکنی چون ماتراتزی گاهی وقتها جایی در ترکیب ثابت نداشته باشد و روی نیمکت ذخیره بنشیند، درست مثل تولدو دروازهبان ایتالیایی اینتر.
اما نکتة جالبتر این که، در تیم یازده نفرة مانچینی، بعضی وقتها نام هیچ بازیکن ایتالیایی به چشم نمیخورد. آقای سرمربی علاقة زیادی به ترکیبی دارد که در آن هفت آرژانتینی ، دو برزیلی، یک کلمبیایی و یک بازیکن اروپایی که نامش لوئیس فیگو است، بازی میکنند.
این یازده خارجی که معروف به گروه «گلادیاتورها» هستند هر کدام خصوصیات منحصر به فردی دارند. موراتی با مشورت چند مشاور و با قیمتهای گزاف، این مهرهها را جمعآوری کرده تا او را به قلههای آرزوهایش برسانند.
اما این نامهای بزرگ، علامت یک ستاره دوم را روی لباسهای خود کم دارند. آخرین باری که اینتر با تلاش خودش قهرمان شد، مربوط به سال 1989 میشود. حتی قهرمانی یوونتوس که در فصل گذشته به خاطر رسوایی از این تیم گرفتند و به اینتریها دادند، هیچ ارزشی نداشت.
عجیب نیست، هر تیمی اوضاع آشفتة اینتر را در چند سال گذشته میداشت همین سرنوشت را پیدا میکرد. آلوارو رکوبا بازیکن اروگوئهای اینتر که موراتی لقب مارادونای دوم را به او داده، با وجود داشتن اضافه وزن، هشت سال در این باشگاه میماند و حتی حقوق سالیانهاش از مارادونای اول که در ناپل بازی میکرد بیشتر است.
در مقابل بازیکنانی چون سیدورف و پیرلو از اینتر به رقیب شماره یک، یعنی آ.ث.میلان میروند و در آنجا نقش کلیدی ایفا میکنند. فابیو کاناوارو، بهترین بازیکن جهان در سال 2006 هم دو سال پیش از اینتر به یوونتوس میرود، تنها به این خاطر که مصدومیت او کمی طولانی شده بود (2 ماه)! کریستین ویهری هم سرنوشتی بهتر از کاناوارو در اینتر پیدا نکرد.
تمامی این اشتباهات عجیب و غریب با بهخدمت گرفتن روبرتو کارلوس و دیپورت کردنش به مادرید آغاز شد. حالا میتوان متوجه شد که چرا اینتر لقب احمقترین باشگاه را در ایتالیا یدک میکشد.
این خصلت به هواداران اینتر هم سرایت کرده. جایی که، در دربـی بـزرگ شـهر مــیلان، هــواداران آبی- مشکی پوشان، دیدا دروازهبان آ.ثمیلان را با مواد آتشزا هدف قرار میدهند، که نتیجة آن محرومیت از بازی خانگی و جریمة چند میلیون یورویی بود که به باشگاه اینتر رسید.
در آن زمان، موراتی که دچار بحران بزرگی شده بود، ریاست باشگاه را به جیاکیانتو فاکتی، مدافع باشخصیت دهه 60 اینتر سپرد. اما مرگ نابههنگام فاکتی در ششم سپتامبر، همة معادلات را به هم ریخت.
در مراسم خاکسپاری فاکتی، در چهرة دوستداران باشگاه نگرانی کاملا مشهود بود. نگرانی از بازگشت موراتی با همان سیاستهای غلط و با همان پول هدر دادنها. آنها فکر میکردند، با مرگ فاکتی بسیاری از خصوصیات بزرگی که میتوانست از آنِ اینتر شود هم به خاک سپرده شد.
باشگاه اینتر به جز داشتن طرفدارانی با خصلتهای فاشیستی، روشنفکران و هنرمندان بزرگی را در ایتالیا به عنوان هوادار دارد که کاملا شخصیت این تیم را از رقیب همشهری به رهبری برلوسکنی جدا میکنند.
سال 1989، زمانی که بازیکنان بزرگی چون لوتار ماتئوس به رهبری جیووانی تراپاتونی قهرمانی سری A و یوفا را جشن گرفتند، هیچکس فکر نمیکرد که این تیم بزرگ تا پانزده سال آینده هیچ افتخاری در ایتالیا به دست نیاورد.
در طول این مدت، سرمایهگذاری یک میلیارد یورویی موراتی با اعتقادات مازوخیستیاش در فوتبال، هیچ کمکی به این باشگاه نکرد. او سال 1995 در یک انتخابات نوستالژیک موفق شد ریاست باشگاه را از یک شرکت گردانندة رستورانهای زنجیرهای بخرد، تا جا پای پدرش آنجلو، که باشگاه اینتر را در دهه 60 به افتخارات بزرگی رساند، بگذارد.
اما موراتی پسر، تنها در دو سال گذشته به خاطر خرید و فروشهای اشتباه، 250 میلیون یورو ضرر مالی به باشگاه زده به طوری که روزنامة کوریهرهدلاسرا لقب «سرمایهگذاری شیطانی» را به کارهای موراتی داده است.
سیاستهای رئیس اینتر، همانند بازی قمار میماند. او اعتقاد زیادی به شانس دارد و هیچ علاقهای به درس گرفتن از اشتباهاتش ندارد. تابستان هر سال با افتخار بازیکنان نامداری را به اینتر میآورد.
از فهرست خرید تابستان امسال موراتی اسامی بازیکنانی چون ابراهیموویچ، ویهرا، گروسو و کرسپو بیرون آمدند که برای به خدمت گرفتن آنها و چند بازیکن دیگر 6/169 میلیون یورو هزینه شد.
حتی بیشتر از آبراموویچ در چلسی که 167 میلیون یورو برای فصل جدید پول خرج کرده بود. این در حالی است که باشگاههای رئال مادرید و بارسلونا هر کدام تنها 84 میلیون یورو هزینه کردند.
ولی آیا بالاخره «سال اینتر» فرا رسیده؟ تیمی که تاکنون از سری A به B سقوط نکرده، در سالی که، یووه را به دستة دوم فرستادند و دشمن شماره یک، یعنی آ.ث.میلان هم با هشت امتیاز منفی فصل را آغاز کرد. امیدواری زیادی برای قهرمانی دارد.
میلانی که بعد از شکست برلوسکنی در انتخابات نخستوزیری و از بین رفتن انگیزهاش برای اسباببازی خود یعنی آ.ث.میلان، شوچنکو را از دست داد و به میلان سالهای گذشته هیچ شباهتی ندارد. موراتی میگوید: «در پایان این فصل، دیگر هیچ عذر و بهانهای را نمیپذیرم.»
او حتی میخواست قبل از شروع فصل اینتر را بفروشد، اما موفق نشد. «بعد از رسواییهای به وجود آمده در فوتبال ایتالیا، هیچ مشتری خوبی برای فروش باشگاه پیدا نکردم.»
به همین خاطر به روبرتو مانچینی در سومین سال حضورش روی نیمکت مربیگری اینتر، مأموریت داده شد که باید حداقل قهرمانی سری A را به دست آورد، مربیای که تجربة کار کردن با مدیران دیوانه را دارد. او دو سال در فیورنتینا به رهبری ویتوریو گوری که یک فیلمساز بزرگ بود کار کرد که در نهایت، باشگاه را به ورشکستگی رساند.
بعد از آن دو سال حضور در لاتزیو به ریاست سرجیو کرانیوتی را تجربه کرد. او نیز بعد از خریدن فروشگاههای زنجیرهای (Cirio) آنجا را به نابودی کشاند. اما مانچینی، خود فوتبالیست مشهوری در دهه90 بوده که البته همیشه زیر سایة روبرتو باجو قرار داشته. او با وجود داشتن 40 سال سن، همچنان در زمین فوتبال انگیزهای همانند یک بازیکن 20 ساله دارد و همین باعث شده تا در شرایط حساس نتواند نقش یک مربی بزرگ و باتجربه را ایفا کند.
اگر میتوانست، قطعا مشکلات آدریانو، مهاجم برزیلی اینتر را حل میکرد، نه اینکه مدام از او در محافل عمومی انتقاد کند. بزرگترین مشکل مانچینی اینجاست که هنوز نمیداند از میان این همه بازیکن بزرگ که موراتی برایش تهیه کرده، چطور یک تیم قدرتمند بسازد.
البته باید گفت که او تجربة کار کردن با یک تیم چند ملیتی را نداشته، زیرا کار کردن با بازیکنانی از کشورهای مختلف که هر کدام آداب و رسوم خود را دارند بسیار سخت است.
مانچینی، سیزدهمین مربی موراتی در طول یازده سال گذشته است، که در میان این تعداد، تنها یک نفر به طور داوطلبانه این تیم را ترک کرده. مارچلو لیپی سرمربی تیم ملی ایتالیا در جام جهانی2006، مربیگری اینتر را در فصل 2000 و 2001 برعهده داشت. او در آن سال خطاب به بازیکنانش گفت: «واقعا آدمهای تنبلی هستید، شماها را باید کنار دیوار گذاشت و مورد تنبیه بدنی قرار داد.» او با گفتن این جمله برای همیشه با اینتر خداحافظی کرد.
منفور زنان
یک سؤال وجود دارد و آن اینکه موراتی منابع مالی خود را برای هزینههای آنچنانی از کجا تأمین میکند؟ برای جواب این سؤال باید ابتدا داستان زندگی موراتی را بدانید. پدر پدربزرگ، ماسیمو موراتی، یک کشاورز بود. او صاحب 14 پسر بود که همگی را به دانشگاه فرستاد و هفت دختر هم داشت که آنها را به کلیسا فرستاد.
پدربزرگ ماسیمو موراتی در داروخانه مشغول به کار شد و پسر او آنجلو (پدر ماسیمو)، از سن 14 سالگی در پمپ بنزین کار کردن را شروع کرد. او در پایان جنگ جهانی دوم، ایدة فوقالعادهای به ذهنش رسید و با رفتن به شهر تگزاس کشور آمریکا، تأسیسات یک پالایشگاه از کار افتاده را خریداری کرد و به سیسیل آورد و در آنجا یک پالایشگاه تأسیس کرد.
بعد از آن در سال1955 باشگاه اینترمیلان را خریداری کرد. در پنج سال اول ریاستش یازده مربی تعویض کرد تا اینکه با هلینو هررا مربی مشهور آرژانتینی برخورد کرد که گفته میشود کاشف سبک معروف کاتاناچیو (فوتبال دفاعی ایتالیایی) بود. هررا، در طول مربیگری خود در اینتر سه قهرمانی در ایتالیا و دو قهرمانی در اروپا به آنجلو موراتی هدیه داد.
اما در سال1968 موراتی مجبور به فروش باشگاه شد. اما امروز فرزندان او ماسیمو و جیان مارکو صاحبان یکی از بزرگترین پالایشگاههای نفتی جهان هستند و سرمایهگذاریهای بسیاری هم در کشورهای اسپانیا و آمریکا کردهاند.
از طرفی افزایش قیمت نفت در طی این چند سال باعث شده تا برادران موراتی درآمد 2/5 میلیارد یورویی داشته باشند که 492 میلیون یوروی آن سود خالص است. سال1995 ماسیمو، باشگاه اینتر را خریداری کرد.
اما برادرش راه خود را از او جدا کرد، چون با این کار مخالف بود. به همین دلیل ماسیمو مجبور شد با شراکت 18 درصدی مارکو ترونچتی، رئیس شرکت لاستیکسازی پیرلی و همینطور شرکت تلهکام ایتالیا، اینتر را بخرد. ترونچتی به مرور زمان سهامش را به 4 درصد کاهش داد.
وقتی در سال1999 موراتی، کریستین ویهری را با مبلغ 55 میلیون یورو خریداری کرد، همسرش به او گفت که آیا بهتر نیست این پولها را صرف کارهای خیریه کند. ملی موراتی، همسر ماسیمو موراتی تحصیلکردة رشته فیزیک است و هیچ علاقهای به تجملات ندارد و برای حمایت از محیط زیست با دوچرخه به خرید میرود. به اصرار او، ماسیمو عضو چندین سازمان حفاظت از محیطزیست شده.
خانمها همیشه در خانوادة موراتی نقش مهمی داشتهاند. ارمینیا موراتی، همسر آنجلو و مادر ماسیمو و جیان مارکو، قبل از ازدواج با شوهر پولدارش، تلفنچی یک کارخانة نساجی بود. او به شدت با خریدن باشگاه اینتر از سوی همسرش مخالف بود. وقتی آنجلو اینتر را فروخت، ارمینیا رو به دو پسرش کرد و گفت: «وای به حالتان اگر یکی از شماها، روزی دوباره این باشگاه را خریداری کنید. اگر این کار را بکنید از ارث محرومتان میکنم.»
جیان مارکو حرف مادر را گوش کرد و کاری به اینتر نداشت. اما ماسیمو نه. البته باز هم جیان مارکو فاصله گرفتن از فوتبال و اینتر را مدیون همسرش است، زیرا او یک حسابدار قهار است و از یک خانوادة معروف بـانـکـدار که بـعد از پایان نخـستوزیری برلــوسکنی، شهردار شهر میلان شد. به طور حتم جیان مارکو و همسرش فهمیده بودند که با اینتر فقط شکست خواهی خورد.
منبع: Player/ نوامبر 2006