اسدالله افلاکی: دهم آذر ماه جاری، سعید پرهام یکی از محیط‌بانان خراسان شمالی قربانی دفاع از طبیعت شد.

محیط بان - سعید پرهام

آتش سوزی در جنگل، قلع‌وقمع بلوط‌ها در دنا، خشکاندن ساحل برای اجرای پروژه‌های نفتی، آلودگی هوا، از سرگیری مجدد عملیات جاده در جنگل ابر، لغو قانون خروج دام از جنگل در بی‌خبری مسئولان سازمان جنگل‌ها و مراتع، احیای زیستگاه میانکاله برای ببرهای وارداتی، موافقت سازمان حفاظت محیط‌زیست با عملیات اکتشاف و استخراج نفت در پارک ملی کویر و خشک‌شدن دریاچه ارومیه سوژه‌های مناسبی است برای نوشتن گزارش.

سوژه‌هایی که همگی نشان از غم‌انگیز بودن وضعیت محیط‌زیست کشور دارد اما غم‌انگیز‌تر از همه این سوژه‌ها شهادت محیط‌بان جوانی است که هنوز 30بهار از زندگی‌اش نگذشته به‌دست شکار کشان پرپر می‌شود. سعید پرهام صدوششمین محیط بانی است که قربانی دفاع از کیان طبیعت می‌شود.

دهم آذر ماه جاری، سعید پرهام یکی از محیط‌بانان خراسان شمالی قربانی دفاع از طبیعت شد. به گفته مسئول اطلاع‌رسانی اداره کل محیط‌زیست خراسان‌شمالی، تعدادی از محیط‌بانان منطقه حفاظت شده گلول و سرآنی در حال گشت و کنترل بودند که با 3شکارچی غیرمجاز مواجه شده به تعقیب آنان می‌پردازند. تعقیب و گریز ادامه می‌یابد. حین تعقیب وگریز، پرهام با شلیک گلوله شکار کشان به شهادت می‌رسد. گرچه بررسی‌ها نشان داد که شکارکشان با مسلسل دستی روی محیط‌بانان آتش گشوده‌اند و پرهام آماج رگبار گلوله واقع شده و در دم جان باخته است.

سومین محیط‌بان شهید خراسان شمالی

سعید پرهام، سومین محیط‌بانی است که طی دهه80 در خراسان شمالی به شهادت می‌رسد. غلامحسین علیزاده و یحیی شاه‌کو محلی پیش از این، در مقابل متجاوزان به انفال و طبیعت سینه سپر کردند همچنان‌که 103 محیط‌بان دیگر جان بر سر دفاع از محیط‌زیست گذاشتند.

نزدیک به 2 هفته از شهادت پرهام می‌گذرد. ماجرا و اقدامات صورت گرفته را تلفنی از مهندس محمد ممشتی، مدیرکل محیط‌زیست خراسان شمالی جویا می‌شوم، می‌گوید: از ساعات اولیه وقوع حادثه تمام نیروهای استانی اعم از مسئولان سیاسی، امنیتی و اداره کل پیگیر موضوع هستند. خوشبختانه به سرنخ‌های خوبی رسیده‌اند. اجازه بدهید به‌نتیجه قطعی برسیم. مطمئن باشید به‌زودی خبرهای خوبی را به اطلاع عموم خواهیم رساند.

ممشتی هر چند از کمبود نیرو و تجهیزات گله‌مند است اما به دلایلی شمار محیط‌بانان را اعلام نمی‌کند. او با اشاره به اینکه 2پارک ملی به نام سالوک و ساریگل، 4 منطقه حفاظت‌شده و پناهگاه حیات وحش میاندشت تحت حفاظت اداره کل محیط‌زیست خراسان‌شمالی است، وسعت این عرصه‌ها را بالغ بر 191هزار و 800 هکتار عنوان می‌کند و می‌گوید: حفاظت از این عرصه‌ها به نیرو و تجهیزات بیشتری نیاز دارد.

مدیرکل محیط‌زیست خراسان‌شمالی، به زیستگاه قوچ اوریال در مناطق تحت مدیریت خود اشاره می‌کند و یادآور می‌شود: این‌گونه زیبای حیات وحش که در ساریگل زیست می‌کند از نظر ژن خالص‌ترین و زیباترین در عین حال بزرگ‌ترین قوچ اوریال کشور است. از اهمیت پناهگاه حیات‌وحش میاندشت که یکی از زیستگاه‌های در خورتوجه یوز آسیایی است نیزسخن به میان می‌آورد تا توجه مسئولان را برای افزایش شمار محیط‌بانان و تجهیز بیشتر محیط‌زیست استان جلب کند.

افزایش نیرو و ارتقای تجهیزات و امکانات، البته تنها خواسته مدیرکل محیط‌زیست خراسان‌شمالی نیست. با مسئول محیط‌زیست هر استان یا منطقه‌ای صحبت کنید بی‌شک، از کمبود تجهیزات و نیرو به‌عنوان مشکلات اصلی حوزه خود سخن خواهد گفت.

از نگاه شکاربان قدیمی

دکتر اسماعیل کهرم، مدرس محیط‌زیست، بیشتر خود را یک شکاربان می‌داند تا یک استاد دانشگاه. تعلق‌خاطر به محیط‌زیست، سال‌هاست که او را از زیستگاهی به زیستگاهی می‌کشاند. در هر منطقه‌ای اتفاقی بیفتد، کهرم در شمار کسانی است که خودش را به آنجا می‌رساند تا از کم و کیف ماجرا باخبر شود. او شب‌ها و روزهای متعددی را گاه با دانشجویان و گاه تنها در طبیعت گذرانده و البته در بسیاری از مناطق هم میهمان شکاربانان بوده است؛ همان‌هایی که امروز با نام محیط‌بان می‌شناسیم. این تجارب سبب شد تا به‌سراغ او برویم. پیش از هر چیز از کهرم می‌خواهیم محیط‌بان را تعریف کند، می‌گوید: وقتی صحبت از حفاظت طبیعت می‌شود، تمام سازمان حفاظت محیط‌زیست دریک سو قرار می‌گیرد و در سوی دیگر، کسانی قرار می‌گیرند که در خط اول جبهه در کسوت محیط‌بانی می‌جنگند؛ افرادی که پیش از این به آنها شکاربان اطلاق می‌شد و اکنون محیط‌بان.

وی می‌افزاید: اینها کسانی هستند که وظیفه حفاظت و صیانت از کیان طبیعت و میراث طبیعی را برعهده دارند؛ افرادی که محیط‌بانی برایشان یک روش زندگی است نه یک شغل. به عبارت دیگر، افرادی هستند که محیط‌بانی به قامتشان دوخته شده است؛ وظیفه‌ای که هرکسی حاضر به انجام آن نیست. اینها کسانی هستند که در دورترین نقاط کشور جایی که نه آب است و نه آبادی به دور از زن و فرزند به‌طور 24ساعته کار می‌کنند. اینکه می‌گویم 24 ساعته از این روست که وقتی یک محیط‌بان برای ماموریت از پاسگاه خارج می‌شود خدا می‌داند کی بازمی‌گردد.

کهرم در ادامه می‌گوید: محیط‌بانان بیش از 2 برابر کارمندان دولت کار می‌کنند، میزشان به پهنای بیابان‌هاست، داخل غارها و تالاب‌ها و باتلاق‌ها پرسه می‌ز‌نند و زمان استراحتشان زمانی است که در کمین متخلفان و متعرضان به حیات وحش و طبیعت هستند و البته همیشه آماج و هدف عده‌ای شکارکش هستند. محیط‌بانان شکار را ناموس خود می‌دانند؛ برای یک محیط‌بان افت دارد که شکارچی متخلفی در منطقه تحت صیانتش شکاری بزند و بتواند فرار کند.

نکته در خور توجهی که این کارشناس کهنه‌کار محیط‌زیست بدان اشاره می‌کند ارتقای علمی محیط‌بانان است: درحال حاضر بسیاری از محیط‌بانان مزین به زینت علم و دانش شده‌اند. نمونه آن همین شهید سعید پرهام است که مهندس منابع طبیعی بود. شماری از محیط‌بانان لیسانس و فوق لیسانس دارند و بی‌هیچ ادعایی با کمترین مزایا در سخت‌ترین شرایط مشغول دفاع از طبیعت‌اند. آنهایی که از ساده‌زیستی سخن می‌گویند خوب است بروند از نزدیک زندگی اینها را ببینند.

در دورترین نقاط 7 الی 8 نفر داخل یک ساختمان دو اتاقه که تنها وسیله گرمایش آن بخاری نفتی و فرش آن زیلو است (زیلویی که بوی نفت آن تا چند متر دورتر از اتاق هم استشمام می‌شود)، با وسایل ابتدایی روزگار به سر می‌کنند. این در حالی است که از نظر درآمد با وجود سختی شغل و ساعات کار زیاد، جزو کم‌درآمدترین حقوق‌بگیرها هستند در عین حال شغل‌شان سخت به حساب نمی‌آید و در نتیجه باید همان 30‌سال معهود را خدمت کنند تا بازنشسته شوند. با وجود همه این دشواری‌ها، بسیاری از محیط‌بانانی که شهید شده‌اند شهید محسوب نمی‌شوند.

کهرم در پایان می‌گوید: محیط‌بانان وقتی آماج گلوله قرار می‌گیرند اگر دست به تفنگ نبرند واز خودشان دفاع نکنند کشته می‌شوند اما اگر دست به تفنگ ببرند و در درگیری با متخلفان سهوا متخلفی از پای دربیاید این محیط‌بان است که باید تاوان پس بدهد.
با این وصف، این سؤال مطرح است که وقتی تفنگ به دست یک محیط‌بان داده می‌شود آیا این به‌معنای آن نیست که با تفنگ از خود و حوزه تحت حفاظتش دفاع کند؟ اگر جز این است آیا بهتر نیست سلاح‌ها را از محیط‌بانان بگیریم تا حداقل متخلفان بدانند که محیط‌بانان مسلح نیستند تا از ترس جان به محیط‌بانان شلیک نکنند؟ هرچند شایسته آن است که قانون به شیوه‌ای از محیط‌بان حمایت کند که درصورت بروز درگیری چنانچه به متخلفی آسیبی رسید دیگر محیط‌بان دلهره مجازات نداشته باشد کمااینکه اگر پلیس در درگیری با تبهکاران، تبهکاری را بکشد مجازات نمی‌شود؛ محیط‌بان ضابط قانون است پس باید از حمایت‌های قانونی برخوردار باشد.

در حد حرف

نکته قابل تامل اینکه تقریبا تمام مسئولان در مناسبت‌های مختلف از محیط‌بانان به‌عنوان نیروهای صادق و زحمتکش یاد می‌کنند و مشکلات و سختی کار محیط‌بانی را با آب و تاب شرح می‌دهند اما در عمل کاری برای این قشر زحمت‌کش انجام نمی‌گیرد. بررسی‌ها حاکی از آن است که طی همه این سال‌ها، تنها محیط‌بانان را بیمه مسئولیت کرده‌اند. این کار نخست در اداره کل محیط‌زیست استان تهران به پایمردی مدیرکل وقت این اداره شکل گرفت و محیط‌بانان استان تهران از این مزیت برخوردار شدند. در پی آن، سایر محیط‌بانان هم از این مزایا برخوردار شدند.

ناگفته نماند شب عید سال 89، برای نخستین بار به هر محیط‌بان 400 هزار تومان عیدی تعلق گرفت؛ این دو مورد، همه کاری است که برای محیط‌بانان صورت گرفته است؛ محیط‌بانانی که جوانی و همه روزگاری را که باید در کنار خانواده خود باشند فدای دفاع از حیات وحش و حفاظت از محیط‌زیست می‌کنند تا آنجا که گاه چون سعید پرهام در این راه جان می‌بازند.

شما قضاوت کنید آیا بهای خدمات این افراد که در خط مقدم جبهه در مقابل متعرضان به میراث طبیعی سینه سپر می‌کنند متناسب با حقوق و مزایایی است که اکنون دریافت می‌کنند؟ مسئولان پشت میزنشین! شما چطور فکر می‌کنید؟ آیا فرصت آن داشته‌اید که به معیشت دشوار و تنگناهای زندگی محیط‌بانان بیندیشید؟ یا گرفتاری‌های اداری و جلسات پی‌درپی این مجال را از شما گرفته است؟

کد خبر 123206

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار محیط زیست

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز