او بعد از پایان نمایش به پشت صحنه رفت و با ریچل وایز صحبت کرد. آرنوفسکی به وایز فیلمنامهای را داد و درباره نقشی که وایز را برای آن در نظر داشت با او صحبت کرد.
فیلمنامهای که کمی بعد استودیو برادران وارنر آن را خرید و «چشمه» بر اساسش ساخته شد. این فیلم ابتدا قرار بود با بودجهای هفتاد میلیون دلاری و با حضور ستارههایی چون براد پیت و کیت بلانشت ساخته شود.
آرنوفسکی با فیلم «مرثیهای برای یک رؤیا» مبدل به کارگردانی مطرح شد. فیلمی که منتقدان از آن ستایش فراوانی بهعمل آوردند. «مرثیهای بر یک رؤیا» در فضایی که میان واقعیت و فراواقعیت نوسان داشت به ماجرای اعتیاد چند جوان میپرداخت.
اما اینکه چهطور شد کارگردان «مرثیهای بر یک رؤیا» از پروژهای چون «چشمه» سردرآورد، به علایق او به باستانشناسی قوم مایا و همچنین دوست دوران دانشگاهش، آری هندل بازمیگشت. آنها بعد از دیدن «ماتریس» تصمیم گرفتند دنیای خیالی خلق کنند که البته اساس آن کامپیوتر نباشد.
«چشمه» داستانهای موازی دارد که در زمانهای مختلف اتفاق میافتند؛ داستانهایی که از دل یکدیگر بیرون میآیند و به هم مربوطاند. در سال 1500 ملکه ایزابلا شخصی به نام توماس کریو را به قلمرو امپراطوری مایا (گواتمالای امروز) میفرستد تا «درخت جاودانگی» که در داستانهای کهن آمده است را بیابد.
بخش دوم داستان در سال 2000 میگذرد. تامی یک محقق است که تمام تلاش خود را میکند تا همسرش را که مبتلا به سرطان است، شفا دهد. استفاده از یک داروی گواتمالایی او را به پیشرفتهای قابل توجهی در تحقیقاتش میرساند. داستان سوم نیز در فضا میگذرد.
تام میخواهد «درخت جاودانگی» را به ستاره ژیبالبا منتقل کند. به نوعی تمام این شخصیتها در طول فیلم تکرار میشوند.
حاصل کار آرنوفسکی فیلمی با حال و هوای متافیزیکی شده که میتواند یادآور فضای یکسوم انتهایی «2001 اودیسه فضایی» یا آخرین بخش فیلم «پیشتازان فضا» باشد. وقتی بازی ستارهای چون براد پیت در فیلم منتفی شد بودجه 70 میلیون دلاری «چشمه» به 30 میلیون دلار کاهش پیدا کرد.
«چشمه» اگرچه مانند «مرثیهای برای یک رؤیا» تحسین همهجانبه منتقدان را به دنبال نداشت ولی در اغلب نوشتههایی که درباره فیلم منتشر شد، طراوت و تازگی آن مورد تاکید قرار گرفت.