این مرد جوان لحظاتی بعد از شلیک انتقامجویانه، پسرخالهاش را نیز از پای درآورده بود. 25 اردیبهشت سال 84، مرد جوانی به نام ابوذر که یک قبضه سلاح کلاشینکف در دست داشت، وارد یکی از دبیرستانهای دخترانه شهرستان بم در استان کرمان شد و یکراست به سراغ کانکسی رفت که دفتر دبیرستان و اتاق استراحت معلمان به شمار میرفت.
او به محض ورود به داخل کانکس، بیآنکه چیزی بگوید، لوله سلاحش را به طرف خانم مدیر نشانه رفت و گلولهای شلیک کرد. با اصابت گلوله به پیشانی مدیر باردار، او نقش زمین شد و جوان مسلح بعد از شلیک 12 گلوله و ترساندن معلمان، با عجله از مدرسه خارج شد و سوار بر یک موتور هوندا، به همراه همدستانش از محل دور شد.
بهدنبال این جنایت، پلیس در جریان ماجرا قرار گرفت و تیمی از ماموران راهی دبیرستان مورد نظر شدند. تمامی معلمان عامل جنایت را میشناختند و میدانستند که او چند سال پیش به خاطر ایجاد مزاحمت برای دختران دبیرستانی، با برخورد قاطع خانم مدیر روبهرو شده بود. وقتی آنها مشخصات مرد تیرانداز را به پلیس دادند، دستور بازداشت او صادر و تحقیقات برای یافتن ردی از او آغاز شد.
دومین انتقامجویی
هنوز ساعتی از این حادثه نگذشته بود که ماموران باخبر شدند جوان تحتتعقیب، دومین جنایت خود را نیز رقم زده است. او این بار به خانه پسرخالهاش رفته و با شلیک گلوله او را به قتل رسانده و همراه با همدستانش پا به فرار گذاشته بود. پس از دومین جنایت، جستوجوی گسترده برای بهدام انداختن ابوذر در دستور کار پلیس قرار گرفت اما تا چند سال بعد، هیچ سرنخی از متهم به دست نیامد.
فعالیتهای مجرمانه
درحالیکه تحقیقات برای به دام انداختن قاتل مدیر سختکوش و فداکار دبیرستان ادامه داشت، مرد ضارب به جنوب استان کرمان گریخت و با همدستی دوستانش، به فعالیتهای مجرمانه خود در این منطقه ادامه داد. او با همدستی دوستانش شروع به شرارت در استانهای کرمان، فارس و هرمزگان کرد و در این مدت فعالیتهای مجرمانه زیادی از قبیل قتل، توزیع موادمخدر و خرید و فروش اسلحه انجام داد تا اینکه بعد از گذشت 5 سال از جنایت، ماموران اداره اطلاعات استان کرمان او و همدستانش را ردگیری کردند و توانستند آنها را در عملیاتهای جداگانه در استانهای هرمزگان و فارس دستگیر کنند.
ابوذر بعد از دستگیری علاوه بر شرارتهای مختلف، به قتل خانم مدیر و پسرخالهاش با انگیزه انتقامجویی اعتراف کرد و گفت: سال 81، درحالیکه18 سال داشتم به یکی از دانشآموزان دختر دبیرستان علاقهمند شدم و برای دیدن او به مقابل دبیرستان میرفتم. بهخاطر همین رفتوآمدهایم بود که تعدادی از دانشآموزان نزد مدیر دبیرستان رفتند و از من به خاطر ایجاد مزاحمت شکایت کردند. خانم مدیر هم با گزارش ماجرا به پلیس، باعث دستگیری من شد و از همان زمان کینه او را به دل گرفتم.
نقشه خونین
ابوذر بعد از دستگیری به تحمل شلاق محکوم شد و از همان زمان تصمیم گرفت هر طوری شده از خانم مدیر انتقام بگیرد.
همسر مقتول در گفتوگو با همشهری میگوید: جوان شرور برای گرفتن انتقام از همسرم، یک روز با موتور به تعقیب او پرداخت. او چند بار مقابل ماشین همسرم ویراژ داد و همین باعث شد تا حکیمه کنترل ماشینش را از دست بدهد و محکم با یک درخت برخورد کند. بعد از این تصادف بود که همسرم از متهم شکایت کرد اما مدتی بعد ابوذر راهی خدمت سربازی شد و همسرم هم از شکایتش صرفنظر کرد.
2 سال گذشت تا اینکه ابوذر خدمت سربازی را به پایان رساند اما همان موقع بود که فهمید پسرخالهاش به خواستگاری همان دختری رفته که او به وی علاقه داشت. همسر خانم مدیر ادامه میدهد: ابوذر هنوز کینه همسرم را به دل داشت و وقتی فهمید که پسرخالهاش قصد ازدواج با دختر مورد علاقه او را دارد تصمیم گرفت هم از همسر من انتقام بگیرد و هم از پسرخالهاش.
این بود که روز حادثه با تهیه یک قبضه اسلحه کلاشینکف ابتدا به دبیرستان دخترانه رفت و با شلیک گلوله همسرم را به قتل رساند. سپس به سراغ پسرخالهاش رفت و بعد از کشتن او پا به فرار گذاشت. براساس این گزارش، جوان شرور هماکنون در بازداشت بهسر میبرد و تحقیقات از او بهصورت ویژه ادامه دارد.